باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

درمانگاه روح/5و6

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۵ ب.ظ | ۱ نظر

                                    چرا ده سال دعایم مستجاب نمی‌شود؟/۵

یکی از شرایط استجایت دعا این است که آن را با توجه مطرح کنیم. گاهی لقلقه زبان، جملاتی چون " خدایا ما را بیامرز"، " خدایا به ما سعه رزق بده" و " خدایا قرض ما را ادا کن" است. ده سال انسان اینگونه دعا می کند، اصلا مستجاب نمی شود. باید تضرع کنید و جدی بخواهید. باید از خدای متعال با الحاح بخواهید. باز بخواهید و باز بخواهید. در این صورت البته خدای متعال دعاها را مستجاب خواهد کرد.
خطبه نماز جمعه 28/11/1373


                                                  نگویید این زیاد است/۶

 در روایات دارد وقتى براى حاجاتى دعا مى‌کنید، دعا و خواسته‌ى خود را زیاد ندانید. یعنى هرچه مایل هستید و مى‌خواهید، از خدا طلب کنید. نگویید این زیاد است؛ کمتر بخواهم تا بشود. ما از استکثار دعا منع شده‌ایم. یعنى دعا و مطلوب را در مقابل پروردگار زیاد نشمارید. از خدا خواسته‌هاى بزرگ بخواهید و خداى متعال برآورده مى‌کند. درِ امید به دعا را به روى خودتان نبندید و این راه و وسیله‌اى را که خداى متعال بین خود و بندگانش قرار داده است، بر روى خودتان مسدود نکنید. البته باز در روایات دارد «النّهىُ مِنْ الإسْتِعْجالِ فِى الدّعاءِ»، یعنى در دعا عجله نکنید. اگر چیزى را خواستید و در زمانى که شما خواستید برآورده نشد، نگویید که خداى متعال دعاى مرا مستجاب نکرد، نه. «الأمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأوْقاتِها.»


خطبه‌ نماز جمعه 7/12/71


(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای)

درمانگاه روح7/سفره پهن شده تشریف نمیارید؟

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۵ ب.ظ | ۹ نظر

سفره پهن شده تشریف نمیارید؟

این‌که مى‌گویند ماه رمضان، ماه ضیافت الهى است و سفره‌ى ضیافت الهى پهن است، محتویات این سفره چه چیزهایى است؟ محتویات این سفره که من و شما باید از آن استفاده کنیم، یکى‌اش روزه است؛ یکى‌اش فضیلت قرآن است - قرآن را گذاشتند در این سفره‌ى با فضیلت زیاد، بیش از ایام دیگر؛ و به ما گفتند که تلاوت قرآن کنید - یکى‌اش همین دعاهایى است که مى‌خوانیم؛ «یا على و یا عظیم»، دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه؛ اینها همان مائده‌هایى است که سر این سفره گذاشته شده.

بعضى هستند که وقتى از کنار سفره رد مى‌شوند، این‌قدر حواسشان پرت است و متوجه‌ى جاهاى دیگرند که اصلا سفره را نمى‌بینند. داریم کسانى را که اصلا سفره‌ى ماه رمضان را نمى‌بینند؛ یادشان نیست که ماه رمضانى آمد و رفت. بعضى هستند که سفره را مى‌بینند، اما به خاطر همان سرگرمى‌ها و اشتغال، وقت ندارند سر این سفره بنشینند؛ مى‌خواهند سراغ یک سرگرمى بروند؛ کار دیگرى دارند - دنبال دکان، دنبال کار، دنبال دنیا، دنبال شهوات - مجال این‌که سر این سفره بنشینند و از آن بهره ببرند، ندارند. بعضى دیگر هم هستند که نه، سر سفره مى‌نشینند، سفره را مى‌بینند، قدرش را هم مى‌دانند؛ لیکن آدم­هاى خیلى قانعى‌اند؛ به کم قناعت مى‌کنند؛ لقمه‌یى برمى‌دارند و مى‌روند؛ نمى‌نشینند پاى سفره، خودشان را بهره‌مند و سیراب کنند و از آنچه در سفره هست، خود را محظوظ کنند؛ لقمه‌ى مختصرى برمى‌دارند و مى‌روند. بعضى هستند که احساس بى‌میلى مى‌کنند؛ یعنى اشتهایشان تحریک نمى‌شود؛ به خاطر این‌که غذاى پوچ بیهوده‌یى را خورده‌اند و پاى سفره‌ى ضیافتى که رنگین و جذاب و مقوى است، اصلا اشتها ندارند. بعضى هم هستند که نه، در حد اشتها - که اشتهاشان هم زیاد است - از این سفره استفاده مى‌کنند و واقعا سیر نمى‌شوند؛ چون مائده، مائده‌ى معنوى است. تمتع به این مائده، فضیلت است؛ چون فتوح و انفتاح و تعالى روح انسانى است، هر چه انسان از این مائده بیشتر استفاده کند، روح انسان تعالى بیشترى پیدا مى‌کند و به هدف خلقت نزدیک­تر مى‌شود.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای) (17/07/1384)

درمانگاه روح/4و3

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۴ ب.ظ | ۲ نظر

 طبیب خود باشیم/۳

طبیب خودتان باشید. بهترین کسى که مى‌تواند بیمارى ما را تشخیص دهد، خودمان هستیم. بیاورید روى کاغذ. بنویسید «حسد». بنویسید «بخل». بنویسید «بدخواهى براى دیگران؛ وقتى کسى به خیرى مى‌رسد، ما ناراحت مى‌شویم.» بنویسید «تنبلى در کار». بنویسد «روح بدبینى به نیکان و صالحان». بنویسید «بى‌اعتنایى به وظایف». بنویسید «علاقه به خود؛ شدیداً به خودمان علاقه داریم.» ماه رمضان فرصتى است که یکى‌یکى این بیماری‌ها را تا آن‌جایى که بشود، برطرف کنیم.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای اول ماه مبارک رمضان71

مثل سگ تمام کرد/۴

 من بارها گفته‌ام: ظلم نکنیم. این هم یکى از آن اساسى‌ترین کارهاست. ظلم چیز بدى و چیز خطرناکى است. ظلم فقط این نیست که آدم توى خیابان به یکى کشیده بزند. گاهى یک کلمه‌ى نابجا علیه یک کسى که مستحقش نیست، یک نوشته‌ى نابجا، یک حرکت نابجا، ظلم محسوب میشود. این طهارت دل را و طهارت عمل را خیلى بایستى ملاحظه کرد.

 من این را به نظرم یک جائى گفتم. پیغمبر اکرم ایستاده بودند یک کسى را که حد رجمِ زنا را بر او جارى میکردند، میدیدند؛ بعضى‌ها هم ایستاده بودند؛ دو نفر با همدیگر حرف میزدند؛  یکى به یکى دیگر گفت که مثل سگ تمام کرد و جان داد - یک همچین تعبیرى - بعد پیغمبر به سمت منزل یا مسجد راه افتادند و این دو نفر هم همراه پیغمبر بودند. توى راه که میرفتند، رسیدند به یک جیفه‌ى مردارى - به یک مردارى، حالا جسد سگى بود، درازگوشى بود، هر چى بود - که مرده بود و آنجا افتاده بود. پیغمبر به این دو نفر رو کردند و گفتند: گاز بگیرید و یک مقدارى از این میل کنید. گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما را تعارف به مردار میکنید؟! فرمود: آن کارى که با آن برادرتان کردید، از این گاز زدن به این مردار بدتر بود. حالا آن برادر کى بوده؟ برادرى که زناى محصنه کرده بوده و رجم شده و اینها درباره‌اش آن دو جمله را گفته‌اند و پیغمبر اینجور ملامتشان میکند!

 زیادتر نگوئید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظائف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما - کمتر است، حق داریم که درباره‌اش هر چى که میتوانیم بگوئیم؛ نه، اینجورى نیست. بله، ایمانها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضى بالاتر از بعضى دیگر هستند. خدا هم این را میداند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگى جمعى، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای2/4/1389

درمانگاه روح2/علامت بد

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۴ ب.ظ | ۴ نظر

علامت بد

نمى‌دانم روایت از معصوم علیه‌السّلام است یا عبارتى از غیر معصوم؛ هرچه هست، عبارت حکمت‌آمیزى است. مى‌گوید: «أنَا مِنْ أنْ أسْلُبَ الدُّعاءَ أخْوَفُ مِنْ أنْ أسْلُبَ الإجابَةَ؛ از این‌که دعا از من گرفته شود، بیشتر مى‌ترسم تا این‌ که اجابت از من گرفته شود.» گاهى حال دعا از انسان گرفته مى‌شود. این علامتِ بدى است. اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرّع و در وقت توجه و تقرّب، هیچ نشاط و حوصله‌ى دعا نداریم، علامتِ خوبى نیست. البته درستش هم مى‌شود کرد. انسان مى‌تواند با توجّه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدّى از خدا بگیرد.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای)خطبه نماز جمعه 28 /11/73

مانکنی که مسلمان شد

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۱۲ نظر

مانکنی که مسلمان شد

دختر ۲۸ ساله فرانسوی است تا چندی قبل مدل لباس بسیار معروفی بود که شرکت‌های بزرگ به خاطر زیبایی‌اش با او قراردادهای کلان می‌بستند.او میگوید: «اگر لطف و رحمت خداوند شامل من نمی‌شد، هیچ گاه نمی‌توانستم مسلمان شوم و تا آخر عمرم مانند یک حیوان زندگی می‌کردم. من در آن زندگی فقط به دنبال سیراب کردن هوس و شهوت‌های خود بودم و هیچ اصول و ارزشی برای خود نداشتم. از کودکی آرزو داشتم پرستار شوم، اکنون که مسلمان شده‌ام به آرزوی خود رسیده‌ام

وقتی فا بیان مسلمان شد خیلی‌ها تلاش کردند او را از راهی که انتخاب کرده بود منصرف کنند. «فا بیان» در این باره گفت: «شرکت‌های مدل پس از اینکه از مسلمان شدن من با خبر شدند، سعی کردند مرا به راه قبلی باز گردانند از همین رو هدایای بسیار زیادی برایم فرستادند و پیشنهاد دستمزد سه برابری نسبت به قبل را به من دادند اما من که تازه راه اصلی را یافته بودم، هدایا را پس فرستاده و همه پیشنهادات آنان را رد کردم و اکنون احساس می‌کنم که در خوشبختی کامل به سر می‌برم.”

ادامه مطلب را حتما بخوانید

درمانگاه روح 1/بند کفش

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۱۰ نظر

حتی بند کفش

چیزی را که خدا می‏دهد، قبلاً باید از خدا بخواهیم. چرا بخواهیم؟ یکی از عللِ این‏که گفته‏اند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حوائج و عجز و حقارت و تهیدستی خودمان توجّه پیدا کنیم تا ببینیم که چقدر تهیدستیم. اگر خدای متعال کمک نکند، امکان ندهد، نیرو ندهد، فکر ندهد، ابتکار ندهد و وسایل را جور نیاورد، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. اگر شما به قصد خریدنِ بند کفش از خانه بیرون آمدید، در راه جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه مورد نظر، بسته بود و یا در بین راه، حادثه مهمّی پیش آمد که مجبور شدید برگردید، بند کفش گیرتان نیامده است. بنابراین، هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی کوچکترین اشیا را و حتّی قوت روزانه خود را. بگذارید این منِ دروغینِ عظمت یافته در سینه ما - که می‏گوییم «من» و خیال می‏کنیم مجمع نیروها ما هستیم - بشکند. این «من» انسانها را بیچاره می‏کند.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای)

خنده دار نیست؟!

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۷۱ نظر

خنده دار نیست؟!

چقدر خنده داره که آقا در تمام اوقات به یاد و مراقب ما است و مشتاقانه ما را می‌طلبد ولی ما در  شبانه‌روز، حتی دقایقی را هم به او اختصاص نداده‌ایم.

چقدر خنده داره زمانی که در مجلسی وارد می‌شویم و یا به دیدار کسی می‌رویم سعی می‌کنیم زیبا و آراسته جلوه نماییم، اما به اینکه تو چگونه ما را بپسندی و چگونه ما را دوست داشته باشی توجهی نکرده‌ایم و همیشه در محضرت آلوده و زشت حضور یافتیم

ادامه مطلب را حتما بخوانید

تصاویری برای دوست داران آمریکا!

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۴۰ نظر

تصاویری برای دوست داران آمریکا!

هرسال تعداد زیادی از کودکان در عراق و افغانستان به جهت استفاده آمریکا از سلاحهایی با اورانیوم ضعیف‌شده در این کشورها، به شکل ناقص به دنیا می آیند. این کودکان که اغلب با شکل و شمایل هولناک متولد می شوند به «کودکان هیولایی» معروف شده اند. کودکانی که مادران آنها نیز هنگام تولد با وحشت به آنها می نگرند.
این کودکان البته تنها در عراق و افغانستان به دنیا نمی آیند. ژاپن، ویتنام، لائوس و . . . هم به‌جهت استفاده آمریکا از این سلاحها قربانی این اتفاق تلخ و سیاه هستند...

دیدن ادامه تصاویر برای افراد بی‌جنبه توصیه نمی‌شود!

ادامه مطلب را حتما بخوانید...

اخلاق تصویری1/عکس

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۴۹ نظر

اخلاق تصویری

 

در این تصویر پله ها رو به بالا است یا رو به پایین؟!

 برداشت اخلاقی:

 عده ای گمان میکنند که بالا میروند در حالی در حال پایین رفتن هستند...


برای لحظاتی با دقت به نقطه سیاه وسط این عکس نگاه کنید (یعنی کاملا زل بزنید!) پس از مدتی خواهید دید که منطقه خاکستری دور آن نقطه، حذف می‌شود.

برداشت اخلاقی:

 اگر به اصل و مرکز نگاه کنیم رنگ و لعاب‌های دنیایی برایمان بی معنا میشود


 بـه نقطه وسط خیره شوید و سرتان را جلو و عقب ببرید چرخها به حرکت در میایند!!!

برداشت اخلاقی: یک انسان به ظاهر کوچک اگر جای مناسب قرار بگیرد میتواند انسان های بسیاری را حرکت دهد و تربیت کند..


به دو دایره مرکزی در این دو تصویر نگاه کنید.کدام دایره بزرگتر است؟

واقعیت این است که هر دو دایره مساوی هستند..

برداشت اخلاقی:

هر چقدر بخواهیم اطراف خودمان را بزرگتر جلوه نمائیم کوچکتر میشویم و هرچقدر تواضع داشته باشیم بزرگتر نشان میدهیم 

۱۵ دقیقه عشق بازی..

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۵۰ نظر

            ۱۵ دقیقه عشق بازی...                                    

این جملات از کیست؟

(خدایا اگر بهم بگی چرا گناه کردی،منم میگم چرا منو نبخشیدی؟

و اگه منو بندازی تو آتیش جهنم همه اهل جهنم رو جمع میکنم و میگم من تو رو دوستت دارم...)

این جملات بخشی از ترجمه مناجات شعبانیه حضرت علی (ع) است.اگر تا حالا ترجمه این دعای عاشقانه رو نخوندید حتما ضرر کردید.خوندن این دعا همرا با ترجمه نهایتاً ۱۵ دقیقه طول میکشه.

بسم الله...

برای خواندن این دعا میتوانید اینجاکلیک کنید

بخشی از عبارات این دعا:

إِلَهِی! إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ

خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست‏به دامان عفوت می‏زنم.

وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ

و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت‏بازخواست می‏کنم.

وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ

اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم.

 

التماس دعا

حجاب را چگونه تبلیغ کنیم...

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۵۷ نظر

 

برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب مراجعه نمائید...

نگذاریم صحیفه سجادیه خاک بخورد

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۱۰ نظر

نگذاریم صحیفه سجادیه خاک بخورد

از تمامی وبلاگ نویسان و محبین و دوستداران اهل بیت خواهشمندیم تا در این ختم صحیفه سجادیه شریک شوند.

بهترین و زیباترین فراز از دعای خوانده شده را برای ما ارسال کنید.

ترجمه صحیفه را حتما بخوانیم

نام دعای مورد نظر را برای ما ارسال کنید

متن دعاها به همره ترجمه را اینجا بخوانید

دشمن چه میخواهد؟

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ | ۲۲ نظر

دشمن چه میخواهد؟

 

حالا بعضى‌ها - چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون - توصیه‌پذیر نیستند؛ آنها از ما توصیه نمیخواهند؛ معلوم نیست سیاستهاى بعضى از این دستگاه‌ها و مطبوعات و رسانه‌ها را کى معین میکند و کجا معین میشود - نانشان در ایجاد اختلاف است - اما آن کسانى که مصالح کشور را میخواهند، مایلند حقائق را غالب کنند، من توصیه‌ام به آنها این است که از این اختلافات جزئى و غیر اصولى صرف نظر کنند. شایعه‌سازى و شایعه‌پراکنى درست نیست. انسان مى‌بیند صریحاً و علناً به مسئولین کشور - کسانى که بارهاى کشور را بر دوش دارند - تهمت میزنند، نسبت به اینها شایعه‌سازى میکنند؛ فرق هم نمیکند، چه رئیس جمهور باشد، چه رئیس مجلس باشد، چه رئیس مجمع تشخیص مصلحت باشد، چه رئیس قوه‌ى قضائیه باشد؛ اینها مسئولین کشورند. مسئولین کشور کسانى هستند که زمام یک کارى به اینها سپرده است؛ مردم باید به اینها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نباید شایعه‌پراکنى کرد؛ دشمن این را میخواهد. دشمن میخواهد شایعه‌پراکنى کند؛ میخواهد دلها را نسبت به یکدیگر، نسبت به مسئولین بدبین کند.

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان۴/۹/۸۸ 

برای ترویج حجاب چه کرده ایم؟

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ | ۱۰ نظر

برای ترویج حجاب چه کرده ایم؟

 

 

مقام معظم رهبری ( دامت برکاته) :


*بر روی مسئله حجاب «کار هنری و کار زیبای تبلیغی» باید صورت گیرد تا این مسئله در ذهن جای گیرد .من فکر می کنم در وضع کنونی اگر در کنار میل طبیعی زن به حجاب شایسته، نوعی «تبلیغات صحیح» که بتواند نقطه نظر اسلام را هم تامین کند ارائه شود،زنان ما به حجاب اصیل اسلامی و شرعی رو خواهند آورد. در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که «هنر» را تمام عیار و با «قالبی مناسب» به میدان آورد تا اثرگذار شود.

*یکی از دوستان مسئله حجاب و عفاف را مطرح کرد و حرف‌های او تعریض به بی ‌توجهی برخی مسئولان نسبت به حجاب فقهی بودُ."من این مطلب را قبول ندارم؛ مسئولان امروز همه حجاب فقهی را قبول دارند ولی اختلاف سلیقه در تاکتیک‌هاست ".

"فرضا دختری که حجاب کاملی ندارد اما شب قدر یا در مجلس دعای کمیل شرکت و به درگاه خداوند تضرع می‌کند و یا در راهپیمایی 22 بهمن تصویر امام را می‌گیرد، نمی‌توان گفت که بی‌دین است بلکه نمی‌داند حجاب اسلامی چیست که باید او را توجیه کرد. باید در باب حجاب کتاب نوشت و از طرق مختلف مانند فیلم‌های تلویزیونی حجاب را تبیین و افراد ناآگاه را ارشاد کرد ".


شما چه راهکار هایی رو پیشنهاد میکنید؟

بستنی با طعم غربی در ایران/عکس

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ | ۲۲ نظر

بستنی با طعم غربی در ایران

چند روز پیش به همرا دوستم دلو زدیم به دریا رفتیم بستنی فروشی. تا یخچال بستنی مغازه را باز کردیم چشممان به بستنی خورد که عکسی عجیب و غیر متعارف توجهمان را جلب کرد...

در این عکس مردی (که مثلا پدر است) سرش را رو پای زنی (که مثلا دخترش است) گذاشته است و در حال لبخند به دوربین نگاه میکنن!

هرچه فکر کردم که این عکس چه ربطی به بستنی دارد و جوابی پیدا نکردم!

سوال دیگر برایم این بود که خوب یک بابای پیرتر و یه دختر بچه سال تر رو چرا تو عکس نزاشتند، به طوری که این عکس رو به هر کسی نشون می‌دادم با تعجب می‌گفت بستنیش ایرانیه که عکس این زن و شوهر رو این جوری زدن!!

به امید این که هرچه زودتر جلوی این گونه تبلیغات ابزاری رابگیریم والا مطمئناً عکس های مبتذل تری را در سوپر مارکت ها خواهیم دید.

ای کاش این مسائل را کوچک ندانیم و بدانیم که دشمن قصد دارد آرم آرام سبک زندگی ما را تغییر دهد.

خطای دید انحرافی!!/عکس

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ | ۲۱ نظر

خطای دید انحرافی!!

چقدر بصیرت داریم؟

اگر بخواین تو فتنه گمراه نشید باید دقیق روی اتفاقات و سخنان افراد زوم بشید. یعنی با دقت به اون نگاه کنید.

اگر ذره ای حواستان پرت شود و  با دقت و موشکافانه به مسائل دقت نکنید یک امر ی را ممکن است کاملا اشتباه متصور بشید.

برای مثال در تصاویر زیر اگر بر روی تصویر بسیار تمرکز کنید تصاویر را ثابت می‌بینید ولی اگر حواستان پرت باشد و تمرکز نکنید خواهید دید که این تصاویر در حال حرکت هستند .

واقعیت این است که تمام تصاویر زیر بدون حرکت است اما گاهی ممکن بر اثر غفلت و شایعات دشمن شما اشتباه کنید.

فراموش نشود که برای مصون ماندن از اشتباه، باید به تمام سخنان فرمانده خوب و با دقت گوش کنید.

فرمانده می گوید که این موضوع اینگونه است و این گونه باید نگاه کرد. به حرفش اعتماد کن و با دقت نگاه کن... 

آنگاه پیروزی...

مبادا سلیقه خود را بر حرف فرمانده ترجیح دهی و یا حرف های فرمانده را برای دیگری بدانی!که در این صورت به گمراهی میرویم..

 

به ادامه مطلب مراجعه نمائید

مردان سیب زمینی(داستانک11)

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۳۲ نظر

مردان سیب زمینی!!

 

 

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت :

ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... ( *)می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...

 

 

وبلاگ پسرک چوپان http://pesarakechopan.blogfa.com/

آنگاه تو از ما خواهی بود...

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۱۵ نظر

     آنگاه تو از ما خواهی بود           

به تو خیانت می کنند، تو مکن

تو را تکذیب می کنند، تو مکن

تو را می ستایند، فریب مخور

تو را نکوهش می کنند، شکوه نکن

مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو

همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش

آنگاه تو از ما خواهی بود...

(امام باقر «ع»)

آیا به سخنان رهبری گوش می دهیم؟

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۵۰ نظر

خط کجاست؟

در ابتدا بگویم؛ من قائل به این نیستم که نباید از دولت انتقاد کرد. انتقاد با تخریب متفاوت است. حواسمان باشد حرفمان با دشمن یکی نشود.همین


گفتند: احمدی نژاد در مقابل رهبری ایستاده، گوش به حرف ولایت نداده، ضد ولایت شده، و …. .

امام خامنه ای: شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیه‌اى که آنچنان هم از اهمیت بالائى برخوردار نبود – سر مسئله‌ى اطلاعات و امثال اینها – چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! دستگاه‌هاى تبلیغاتىِ خودشان را از این حرفهاى سست و بى‌پایه پر کردند.

گفتند: جریان انحرافی است. خط و جهتگیری خلاف جهتگیری رهبری است.

امام خامنه ای:ما کار را، خط را، جهتگیرى را ملاک و معیار قرار میدهیم. آنجائى که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست. و بحمداللَّه امروز کار دارد انجام میگیرد. مسئولین دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش میکنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. اینها شب و روز ندارند؛ من مى‌بینم، من از نزدیک شاهدم. اینها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اینها براى کشور خیلى باارزش است.

گفتند:  احمدی نژاد سحر شده است.

امام خامنه ای:من میدیدم یا گاهى مى‌شنیدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به کى؟ به کسى که رئیس جمهور قانونى کشور است، متکى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغ‌گوئى متهم کردند! اینها خوب است؟ کارنامه‌هاى جعلى براى دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، که ما که در جریان امور هستیم، مى‌بینیم میدانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشى کردند؛ رئیس جمهور را خرافاتى، رمال، از این نسبت‌هاى خجالت‌آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند....

 به ادامه مطلب مراجعه نمائید

 

به نام رهبری ، علیه خط رهبری

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۵۲ نظر
به نام رهبری ، علیه خط رهبری
 
این مطلب و ارجاع به سخنان روز  14خرداد رهبری را برای این روزهایی می نویسم که اخلاق فراموش شده و بازار ادعای ولایتمداری داغ است اما از ولایتمداری هـــیـــــچ خبری نیست.

مقام معظم رهبری بی توجهی به بعد معنوی و اخلاقی امام خمینی را زیر "پوشش عدالت‌خواهی و انقلابی‌گری "، انحراف دیگری از مکتب امام خواندند و خاطرنشان کردند:

اگر برادران مومن و کسانی را که به اصل نظام و اسلام معتقدند اما از لحاظ فکری با ما مخالفند مورد اهانت و ایذاء و آزار قرار دهیم از خط امام منحرف شده‌ایم. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه خاطرنشان کردند: اگر به اسم انقلابی گری، امنیت را از بخشی از مردم سلب کنیم، این هم از مصادیق انحراف از خط امام عزیزمان است.

حتما به ادامه مطلب مراجعه نمائید

 

آخرین روز یک خبرنگار (داستان10)

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۳۰ نظر

آخرین روز یک خبرنگار

 

ساعت ۶:30صبح: رضا با صدای آهنگ موبایلش برای نماز صبح از خواب بیدار می‌شود.

ساعت7:30 صبح: به سرعت لباسش را می‌پوشد تا به سمت برنامه ای برود که قرار بود اخبار آن مراسم رو پوشش دهد.

ساعت8:30 صبح: بالاخره به مراسم می‌رسد. دوان دوان خود را به سالن همایش می‌رساند و به سرعت دستگاه ظبط صوت را از کیفش درمی‌آورد و شروع به نوشتن متن سخنرانی می‌کند.

ساعت 9:40 صبح: خبری را که تنظیم کرد بود را پشت تلفن برای تایپیست می‌خواند.

ساعت9:51 صبح:از آنجایی که عکاس به این مراسم نرسیده بود رضا تصمیم میگیرد با دوربینش چند عکس خبری بگیرد.

یکی از عکس هایی که رضا گرفت از آشغال پفکی بود که از دست یک کودک در راهرو سالن همایش رها شده بود، رضا آن آشغال را برداشت و کمی آنطرف تر در میان جمعیت گذاشت تا عکس جذاب و جنجالی تر شود.

ساعت10صبح: رضا به دنبال سوژه ای برای عکس گرفتن بود که ناگهان مسئولی وارد سالن شد، آن مسول برای آنکه به روی صندلی های ردیف اول سالن  برود، از راهرو  کنار سالن در حال حرکت بود. رضا از حالتی عکس گرفت که آن مسئول از کنار یک خانم بدحجابی رد شد. به طوری که درون کادر تصویر، آن مسول بود و یک زن بد حجاب.

ساعت10:12 صبح: سومین عکسی که  رضا گرفت، از خواب آلودگی  و خمیازه یک مسول دیگری بود که در ردیف دوم نشسته بود.

ساعت 10:15 صبح: عکس گرفتن از صندلی های انتهایی  سالن  که تعداد کمی بر روی آن نشسته بودن، یکی دیگر از عکسهای خبری بود که رضا با دوربینش گرفت.

ساعت 11 صبح: رضا در حال خارج شدن از سالن همایش بود که چشمش به یک مسئول عالی رتبه افتاد، سریع خود را به او رساند و با هزار ترفند موفق شد مصاحبه ای 5 دقیقه ای با او بگیرد.

ساعت11:10صبح: در طول مصاحبه آن مسول از اتفاقی احتمالی در آینده خبر داد و به رضا گفت که این قسمت از صحبت هایش را در خبر نیاورد.او در خبری دیگر از فساد مالی و اخلاقی یک مسئول دیگر خبر می‌دهد و مدعی می‌شود که فلان شخص مشکل دار است.

ساعت12:20ظهر: رضا سریع خود را به دفتر خبرگزاری می‌رساند و عکس  و خبرهایش را برای دبیرش ارسال می کند.

ساعت 13:14ظهر: صدای اذان می‌آید. رضا به نمازخانه می رود. در طول نماز رضا به این فکر می‌کند که خبر و عکس هایش چه بازتابی خواهد داشت و خبرش با جه تیتری کار بشود جنجالی تر خواهد شد.

بالافاصله بعد از اتمام نماز به تحریریه می‌رود تا خبرهای دیگرش را کار کند.

ساعت 13:5 ظهر: خبر و عکس های رضا بر روی خروجی خبرگزاری می‌رود.

ساعت14:06ظهر: بعد از یک ساعت بسیاری از سایت ها خبر رضا را در صفحه اصلی خود کار کرده اند.

ساعت 15:40ظهر: فرد مسئولی که مورد اتهام قرار گرفته بود با خبرگزاری تماس می‌گیرد و اسنادی را برای بی گناهی خود می‌آورد.

ساعت15:47ظهر:خبر در سایت اصلاح می‌شود؛ اما آبروی آن فرد ریخته شد.

ساعت16:58 ظهر: قرار بود رضا برای پوشش خبر به برنامه ای دیگر برود اما ترجیح می‌دهد خبر آن مراسم را با کمی تغییر از  خبر گزاری دیگر کپی کند و به نام خود چاپ کند.

ساعت17:03: رضا به نمازخانه می‌رود و نیم ساعتی را در آنجا استراحت می‌کند.

ساعت17:4۰: رضا ساعت خروجش را می‌زند و از خبرگزاری خارج می‌شود.

ساعت17:54: از آنجایی که سر برج بود، رضا به عابر بانک می‌رود و حقوق این ماه خود  را دریافت می‌کند.

ساعت18:15: رضا خوشحال به سمت منزل می‌رود؛ هنگام رد شدن از خیابان، تلفن همراه رضا زنگ می‌خورد؛ رضا یک لحظه حواسش به تلفن همراه پرت می‌شود.

ساعت18:16: رضا با یک موتور سیکلتی که خیابان را یک طرفه می‌آمد تصادف می‌کند.

ساعت18:35: رضا در بیمارستان است.

ساعت18:47: رضا می‌میرد.

نکیر به منکر میگه: خوب این هم از پرونده رضا؛  پروندش تو دنیا به پایان رسید. باید دقیق حساب کنیم که ازثانیه‌هایی که در طی این 102۰0 روزی که عمر کرد را حساب کنیم.

فقط در طی این 24 ساعت آخر،19 ساعت 15 دقیقه ده ثانیه ،کار بیهوده؛ 4 ساعت 45 دقیقه 50 ثانیه، کار شیطان پسند و فقط یک ساعت کار خدا پسندانه انجام داده است.

باید دقیق حساب کنیم که در طول خبرنگاری خود، چند خبر او باعث خشنودی خدا و چند خبر او باعث ریخته شدن آبروی افراد و خوشحالی شیطان شده است.

باید دقیق حساب کنیم که از حقوقی که در طول این مدت  برای خود بدست آورده بود چقدر از آن حقوق روزی حلال و چقدر از آن مال حرام بوده است.

در هر ثانیه چندین جوان بر اثر اتفاق به تقدیر الهی از دنیا می‌روند...

چه تضمینی وجود دارد که ما نفر بعدی نباشیم...

فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره- و من مثقال ذرة شراً یره

 پس هر کس‏به سنگینى یک ذره عمل خیرى کرده باشد آن را مى‏بیند(7).

و هر کس‏به سنگینى یک ذره عمل شرى کرده باشد آن را خواهد دید(8).

در سوره لقمان نیز، لقمان به فرزندش مى‏فرماید: اگر به اندازه وزن خردلى عمل نیک یا بد داشته باشى، در دل سنگ یا در اوج آسمان یا در زمین باشد، خداوند در قیامت براى حساب مى‏آورد. «یا بنىّ انّها اِن تک مثقال حبّة من خردل فتکن فى صخرة او فى السموات او فى الارض یأت بها اللّه»(113)

 

حسن عبدالصمد

 

خبرهای فاطمیه پشت درب خبرهای مشایی آتش گرفت

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۱:۵۹ ق.ظ | ۴۵ نظر

 

نامحرمان نخوانند

اخبار  فاطمیه پشت درب خبرهای مشایی آتش گرفت

 

چقدرخنده داره که برخی لباس مشکی می‌پوشند ولی خبرها و عبرت‌های حضرت زهرا(س) را پشت درب خبرهای  "مشایی"  جای می‌گذارند

چقدرخنده داره که برخی رسانه‌ها مانند مسمار درب خانه خضرت زهرا(س)، وسیله ای هستند برای خون دل خوردن مولا.

چقدر خنده داره که می‌گوییم از نسل سلمان هستیم ولی به جای آنکه دقیقاً جای پای مولا بگذاریم سعی داریم جلوتر از سخنان مولا حرکت کنیم.

چقدرخنده داره که بر روی شمشیر قلم و زبانمان، مهر ولایت پذیری را چسبانده ایم ، ولی با همان شمشیر خواسته یا ناخواسته به جنگ با سخنان مولا رفته ایم.

به ادامه مطلب مراجعه نمائید

ای علمای رسانه به داد اسلام برسید

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۱:۵۹ ق.ظ | ۳۴ نظر

ای علمای رسانه به داد اسلام برسید

 

این متن مقدمه ندارد ترسیدم مقدمه بنویسم چون احساس کردم مانند خیلی‌ها، آنقدر محو مقدمه می‌شوم که «اصل» یادم برود و چه بد دردی است اگر «اصل» را فراموش کنم.

 

وقتی می‌بینم اکثر خبرگزاری‌ها، سایت‌ها و روزنامه‌ها به دعوای مسئولین می‌پردازند...

 وقتی می‌بینم مطالب اخلاقی و اعتقادی جایی در صفحه اول روزنامه و یا خبرگزاری‌ها ندارد...

 وقتی می‌بینم که سیاست و دیانت را جدا کرده‌اند ولی داعیه‌دار آمیختگی آن هستند...

وقتی می‌بینم جمله سیاست ما عین دیانت ما است را به سیاست ما همه دیانت ما است عوض کرده‌اند...

 وقتی می‌بینم اهالی رسانه به جای پرداختن به سیاست‌های کلی و کاربردی نظلام، به مسایل درجه 3 یا 4 اشخاص می‌پردازند و آنها را تیتر اولشان می‌کنند...

به ادامه مطلب مراجعه نمائید

 

طبق گزارشات مردمی :

آلودگی فضای فرهنگی در شهر تهران به مرحله هشدار رسیده است

طبق گزارشات رسیده میزان غلظت آلاینده‌های فرهنگی از استاندارد گذشته و آلودگی فرهنگی در شهر تهران به مرحله هشدار رسیده است.

طبق نظر کارشناسان این آلودگی از طریق ویروس‌های مختلف به صورت نامحسوس در حال گسترش از سوی رسانه‌های متنوع است.
فاجعه به حدی است که این ویروس‌ها به خانه‌های افراد هم نفوذ کرده است.
یکی از ویژگی‌های این ویروس مهلک و کشنده این است اکثر بیماران درد و بیماری را در خود احساس نمی‌کنند و عجیب‌تر آنکه خود را در معرض این ویروس‌ها قرار می‌دهند.
این ویروس‌ها با ترفندهای مختلف به فرد بیمار نفوذ پیدا می‌کنند که مهم‌ترین نفوذ‌ها از طریق چشم، گوش، قلب، افکار و زبان صورت می‌گیرد و خطر این بیماری به حدی است که آثار آن تا ابدیت همراه افراد باقی می‌ماند.
طبق آمار سازمان خودباختگی و خودفروشی میزان مرگ و میر قلبی در دنیا به اوج خود رسیده است به طوری که در هر ثانیه هزاران نفر قلب‌های خود را با اختیار خود در معرض آسیب و فروش می‌گذارند.
 
کارشناس این ویروس اظهار داشت: به تمام افراد به خصوص جوانان توصیه می‌شود حتی‌الامکان از منزل‌های خود بیرون نیایند و به خصوص در معابر، پیاده‌روها و بازار که غلظت آلودگی بسیار شدید است حضور پیدا نکنند و اگر ضرورتی پیش آمد حتما از واکسن‌های استاندارد استفاده کنند.
این کارشناس ادامه داد: یکی از واکسن‌های مهم برای دفع این بیماری (چشم پاک) است که اگر اشخاص این واکسن را به خود تزریق نکرده باشند در معرض تیرهای شیطان قرار خواهند گرفت.
استاد دانشگاه آسمان افزودند: این تیرها به غیر از پارگی و مصدوم کردن قلب ، فرد مریض را مسموم می‌کند چرا که این تیرها بسیار سمّی هستند، بنابراین حفاظی را به دور قلب‌های خود به همراه داشته باشید.
این کارشناس با اشاره به حیا و عفت جوانان مخصوصا خانم‌های جوان شهر تصریح کردند: به تمام دختران و زنان شهر توصیه می‌شود که تا زینت‌های خود را فقط در معرض دید محرم‌های خود قرار دهند نه  نامحرمان. و همچنین خود را در معرض فروش و استفاده ابزاری دلالان قرار ندهند.
ایشان می‌افزایند: از رفاقت با دوستان و هم‌نشینان نااهل به شدت دوری کنید چرا که این دوست‌نماها به راحتی ویروس‌ها را به شما منتقل می‌کنند.
از دیگر توصیه‌های این کارشناس برای واکسینه شدن جوانان ،ازدواج است. بنابراین به تمام افراد مجرد هشدار داده می‌شود که در بهار جوانی قبل از آلودگی به این بیماری ، با ازدواجی مناسب و آسان خود را واکسینه کنند تا نیمی از ویروس‌ها در آنها اثری نکند.
این کارشناس ادامه می‌دهد آثار یکی از این ویروس‌ها روابط نامشروع است که شش عوارض دارد که سه مورد آن در دنیا و سه مورد آن در آخرت گریبان‌گیر فرد بیمار است.
رسوایی،‌ کوتاهی عمر و قطع روزی سه عقوبت دنیوی ، و سختی حساب و کتاب، خشم و غضب پروردگار و جاودانگی در آتش دوزخ سه عقوبت آخروی آن است.
وی می‌افزاید: اگر شخصی شاهد این گسترش ویروس و آلودگی بود وظیفه دارد تا با دست وعمل خود مانع گسترش ان شود و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست در قلبش منکر شود که این حداقل‌  کاری  است که باید انجام دهند.
به بیمارانی که گرفتار این ویروس‌ها شده‌اند توصیه می‌شود تا با داروی توبه وضعیت خود را بهبود ببخشند و بدانند درد آنها تنها با استغفار و پشیمانی کامل از گناه درمان‌پذیر است و همچنین هیچ‌گاه ناامید نباشند چرا که ناامیدی خود یکی از ویروس‌های بسیار خطرناک این بیماری است.
این استاد ادامه می‌دهند:از دیگر داوهای موثر برای محفوظ ماندن از این آلودگی توجه به نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و انجام واجبات است.
در پایان برای نجات از این آلودگی توصیه می‌شود به وسیله صبر، استقامت و اطاعت از کارشناسان، زمینه را برای واکسینه شدن نهایی و ریشه‌کن شدن این بیماری به وسیله فردی به نام «مهدی (عج)» آماده کنند.

..                             .......................

* کارشناس موردنظر در مصاحبه شاخص‌ترین و کامل‌ترین فرد  موجود در روی زمین و آسمان بوده است این شخص مدرک خود را از دانشگاه آسمان با تنها استاد عالم یعنی «خدا» گرفته است.او آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص)است.
                                          پس توصیه‌های ایشان را جدی بگیرید.

 

حسن عبدالصمد


من از احمدی نژاد شکایت دارم!

| سه شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۰، ۰۲:۲۰ ب.ظ | ۱۸۷ نظر

متن شکایت نامه فرزند یکی از مسئولین از رئیس جمهور

 

من از احمدی نژاد شکایت دارم!

 

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که با اجرای هدفمند شدن یارانه ها دیگر نانواها آرد شرکت های پدرم را نمی‌خرند؛ می‌گویند بی کیفیت است، مشتری هایمان میپرند. آخر کسی نیست بگوید پدر من چه گناهی کرده است. اصلأ پدرم هیچ، به فکر نون‌خشکی‌ها و نمکی‌ها نیستی که دیگر نان خشک گیر نمی‌آورند؟!

من از احمدی نژاد شکایت دارم، او به چه حقی اتومبیل خود را  برای کمک به مسکن مدد جویان بهزیستی به حراج گذاشته؟ لابد مردم انتظار دارند پدرم من هم ماشین 60 میلیونی خود وهم ماشین 50 میلیونی من را برای کمک به مردم بفروشیم؟!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که دیگر با اجرای هدفمند کردن یارانه ها من نمیتوانم آب استخر خانه‌یمان را هر هفته عوض کنم!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که به اسم عدالت مسئولین را عوض میکند و میگوید نیاز به تغییر داشت؛ آخر فکر نمی‌کنید که  محبوبیتتان کمتر میشود؟! میخواهی بگویی اگر حق را ببینی نمیتوانی سکوت کنی؟ میخواهی بگویی منافع ملی مهم تر از منافع شخصی و محبویت است؟ برو آقا! ما خودمون ذغال فروشیم!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که به دلیل رسوا کردن عده‌ای و رسوایی اخبار رسانه‌های غربی ،مخاطبان شبکه هایی را که پدر من سرمایه گذار آن بود کم و بی اعتبار کردد.
مثلا در برنامه ای که پدرم مدیرش بود ما می‌گفتیم که در ایران زن ها نمی‌توانند از خانه‌هایشان بیرون بیاییند، ولی شما برای لجبازی با ما یک زن را وزیر میکنی بی انصاف!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که پرستیژ خبرنگاران حرفه‌ای رسانه‌های غربی را رعایت نمی‌کند، سوال آنها را با سوال جواب می‌دهد و خبرنگار با سابقه، لال‌مونی می‌گیرد. نمی‌گوئید آن خبرنگار را از کار بیکار می‌کنید؟ او به هزاران امید و پاداش برای به چالش کشیدن تو آمده بود! فکر زن بچه اش نیستی بی رحم!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که مانند اوباما رئیس جمهور آمریکا، قانون همجنس گرایی را برای نظامیان امضا نمی‌کند. مگر نمی‌گوئید آزادی است پس کو!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که مدام به فکر آیندگان است. من همکنون رفاه می‌خواهم،آخر اگر من بچه دار نشوم، آینده گان به درد عمه ام می‌خورد!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که با غنی کردن شهرستان‌ها و نقاط دور دست به آب،برق،گاز،تلفن،مدرسه،بیمارستان،ورزشگاه،اشتغال و مسکن از مهاجرت جوانان شهرستانی برای حضور در تهران جلوگیری کرد تا جمعیت تهران افزایش پیدا نکند و در این صورت دیگر پدر من به بهانه تراکم جمعیت نتواند پول بگیرد و طرح کاهش جمعیت در تهران را ارائه کند.

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که او شأن ریاست جمهموری را شکست و با مردم کوچه و بازار ، جوانان و پیران روستایی هم صحبت شده.

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که او به جامعه پزشکی را به مسخره گرفته است و به جای  روزی 8 ساعت استراحت مفید در روز فقط 5 ساعت استراحت می‌کند و مابقی را به کار مشغول است. شاید برخی خام اندیشان گمان کنند که این کار پسندیده است و جای گله نیست. اما باید به آنها یادآوری کنم کسی که در مسند ریاست جمهوری است وقتی بدین گونه فعالیت کند پس از مدتی به این نتیجه می‌رسد که وقتی مسئولین می توانند 19 ساعت کار کند، چرا نکند؟ پس باید پدر من 19 کار کند!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که او هیچ اعتقادی به صنعت گردشگری ندارد، به خارج می رود، از این جلسه به آن جلسه سفر استانی می‌رود، از این شهر به آن شهر فقط سخنرانی و جلسه و دیدار و ...آیا نباید به عنوان یک مسئول حداقل در ایام نوروز به گردشگری ارج نهاده و در ویلایی در شمال یا کیش و یا ...اقامت گزیند؟

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که در مطبوعات خواندم که طبق بررسی یک مرکز تحقیقاتی، توهین مستقیم به رئیس جمهور در رسانه‌ها در مورد دو رئیس جمهور سابق تنها به تعداد انگشتان دست اتفاق افتاده است. اما در مورد شما تا چند ماه پیش، بیش از هزارو پانصد بار. یاد بگیرید! فضا را مثل گذشتگان آزاد بگذارید تا رسانه ها حرف بزنند، اگر نگذارید حرف بزنند آنها مجبور می شوند توهین کنند!!!
(البته این آمار برای چند سال پیش است)

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که وامهایی را که برای برج سازی پدرم بود را قطع کرد و وام آنها را به کشاورزان و دامداران و بیکاران داد!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که شنیده‌ام فرزندش را به سربازی فرستاده، او که نمی تواند برای فرزندانش کاری بکند و او را به سربازی نفرستد، چطور باید از او انتظار داشت که برای ملت ایران کاری انجام دهد؟

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که به مردم خیانت کرده‌، از جمله این خیانت ها بالابردن سطح توقعات مردم است. دولت، کار را به جایی رسانده که مردم آن روستای دور افتاده ، آب آشامیدنی بهداشتی می خواهند و مردم آن منطقه برای فرزندانشان شغل طلب می کنند!! آقای رییس جمهور در کجای دنیا سراغ دارید مردم بیمارستان و راه بخواهند؟!

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که می‌خواهید رئیس جمهورهای گذشته را کنف کند. مگر قرار است همه کارهای بزرگی که نیاز کشور است در دولت شما اتفاق بیفتد؟ طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، طرح سهمیه بندی بنزین، طرح سهام عدالت، خود کفایی در بسیاری از محصولات، پیشرفت های علمی پزشکی نظامی و.. وهزاران طرح هایی که گذشتگان آرزوی آن را داشته اند و انجام نداده اند، به چه معناست؟ می‌خواهید رئیس جمهورهای گذشته را کنف کنید!حالا که چی! واقعا که!!
 
من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که همه آمارهای شما به گونه‌ای مشکل دارد؟ همه طرح هایی که اجرا کرده‌اید، حتی عددهایی که بانک جهانی در مورد رشد تولید ناخالص داخلی، افزایش میزان خصوصی سازی،افزایش رشد اقتصادی، افزایش فعالیت های عمرانی و.. داده است مشکل دار است. آمارهای شما فاقد اعتبار است، خودتان را اصلاح کنید! هر چیزی که به نحوی به شما ارتباط پیدا کند فاقد ارتباط است. البته بی‏انصاف نیستیم ضعف ها را می بینیم و حتی آن را برجسته هم می‌کنیم.

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که شنیده ام زمانیکه شهردار بوده از خانه برایش ناهار می‌بردند و غذای شهرداری را نمی خورد، این کار نشانه چیست؟ آیا جز استثمار کردن و نادیده گرفتن حقوق زنان چیز دیگری است؟ بیچاره همسرتان که باید صبح زود بیدار می‌شد و غذا را آماده می‌کرد و لابد تا شب هم منتظر می‌ماند تا ظرف نشسته را به خانه بازگردانید و بشوید، البته این سرنوشت غمبار و محتوم زن ایرانی است. چگونه می توان از شما انتظار دفاع از حقوق زن را داشت؟

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که از زمان ریاست جمهوری او سفرهای خارج از کشور خانواده ما کم شده است.

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که دیگر در برنامه‌های ماهواره به جای فیلم‌های قشنگ مدام اسم احمدی نژاد را می‌آورند.

من از احمدی نژاد شکایت دارم چرا که  او نظم را به هم زده است وبرخی از برنامه‌ها را که قرار بود در چشم انداز بیست ساله تمام شود، طی 7سال تمام کرد!

این شکایتنامه ادامه دارد...


من از احمدی نژاد شکایت دارم.البته این تنها شکایت شخص من نیست .من ترسی ندارم که خودم را معرفی کنم من پسر ......هستم.یکی از طلبکاران انقلاب

این شکایت نامه را خیلی ها امضا کرده اند.
جمعیت طلبکاران انقلاب، ستاد مبارزه با هر کسی غیر از احمدی نژاد، ستاد پیگیری فاصله طبقاتی، انجمن حمایت از سلطنت طلبان، حزب جمهوری فقط ایرانی، بنیاد حمایت از مردم مظلوم اسرائیل، سایت‌های خبری سکوت نیوز،حزب باد نیوز، بی‌بصیرت آنلاین، فقط بکوب نیوز، و اهالی روستای فتنه آباد و تفرقه‌شهر در استان ایرانی ایرانی نخر.

آیا این همه دلایل و امضا برای محاکمه احمدی نژاد کافی نیست؟

ما از قوه قضائیه انتظار داریم تا در اسرع وقت جلسه دادگاه احمدی نژاد را در ملأ عام برگزار کند.

 

حسن عبدالصمد

........................................................................................................................................

این متن در سایت های خبری رجانیوز، جهان نیوز،مشرق نیوز،باشگاه خبرنگاران، شبکه ایران، ندای انقلاب، پارسا پرس، صراط نیوز،کاج نیوز، عصر امروز،بولتن خبری، مفید نیوز، نهال نیوز، آتی نیوز، بی‌باک نیوز، حق نیوز، حوت نیوز، استقامت، مجاهدان مجازی، کنگاور نیوز، سایت خبری اصولگرا، پرتال فرهنگی اطلاع رسانی نور،حریم یاس،امید وصال  و...درج شده است.

از تمام سایت های خبری و وبلاگ هایی که نوشته این حقیر را کار کرده اند صمیمانه ممنونم .دعا کنیدگمراه نشویم.التماس دعا

 

از این عکس چه برداشتی می‌کنید؟ 

 

مشکل اصلی جوانان در جامعه ما چیست؟

| سه شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۰، ۰۲:۱۹ ب.ظ | ۱۰۳ نظر

سوال

به نظر شما مشکل اصلی جوانان در جامعه ما چیست؟

راه حل این مشکل را چه چیزی پیشنهاد میکنید؟

 

منتظر جواب‌های شما دوستان عزیز هستیم...

نهج البلاغه از ما گله میکند...

| سه شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۰، ۰۲:۱۹ ب.ظ | ۱۹ نظر
جاذبه های کلمات امام علی(ع) شوری در من ایجاد کرد که ۲۰۰ بار نهج البلاغه را مطالعه کردم

(جرج جرداق مسیحی)

 

براستی چند بار سراغ نهج البلاغه رفته ایم!!!

بسم الله...

داستان ازدواج پسر مقام معظم رهبری

| سه شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۰، ۰۲:۱۸ ب.ظ | ۶۰ نظر

         داستان ازدواج پسر مقام معظم رهبری

                 با دختر دکتر حداد عادل                       

 آقای حداد عادل تعریف می کردند: سال 77، خانمی به خانه ما زنگ زده بود و گفته بود که: می خواهیم برای خواستگاری خدمت برسیم. خانم ما گفته بود دختر ما در حال حاضر سال چهارم دبیرستان است و می خواهد ادامه تحصیل دهد. ایشان دوباره پرسیده بودند که اگر امکان دارد ما بیاییم دختر خانم را ببینیم تا بعد. اما خانم ما قبول نکرده بودند.

سهمیه دانشگاه بی عدالتی است؟(داستان5)

| سه شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۰، ۰۲:۱۸ ب.ظ | ۷۰ نظر

بحثی داغ بین دانشجو واستاد

سهمیه دانشگاه بی عدالتی است؟
 

 سید به دلیل ظاهر و رفتارش، از بدو ورود به دانشکده حقوق، تمام نظرها را به خود جلب کرد!

چهره تکیده و سر و صورت بدون مو، او را شبیه کولینا (داور فوتبال ایتالیا) کرده بود، رفتار معصومانه او را در مقابل سایردانشجویان پرشور و هیجان، عامل دیگری برای وجه تمایز سید محسوب می شد.

سید که ظاهر تکیده اش او را پنجاه ساله نشان می داد، تنها سی سال سن داشت. او برخلاف سایر دانشجویان، اکثر مواقع در لاک خود بود و کمتر مقابل شیطنتهای دیگران، واکنش نشان می داد. شاید دلیل آن شرایط سنی و یا بیماری اش بود!

تک سرفه های مداوم سید نشان از دردی کهنه می داد. او خود هیچ توضیحی در این رابطه نمی داد!

بین دانشجویان شایع بود که سید سِل دارد، و برخی او را مبتلا به سرطان ریه می دانستند، و دلیل سر و صورت بدون موی او را نیز شیمی درمانی عنوان می کردند.

همه چیز روال عادی خود را داشت تا اینکه استاد حقوق قضایی در تشریح بحث عدالت، به ظلمی اشاره کرد که گریبان کلیه داوطلبین ورود به دانشگاه را گرفته است!

ادامه مطلب را حتماً بخوانید..