باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

۱۶ مطلب با موضوع «ایده» ثبت شده است



3 گام مهم برای ایمنی در فضای مجازی
محمد حسن عبدالصمد
این روزها اکثر مردم در فضای رسانه‌ای تنفس می‌کنند. عده‌ای می‌گویند نگوییم فضای مجازی بلکه بگوییم فضای واقعی غیرملموس و حتی عده‌ای این تعریف را هم ناقص می‌دانند و می‌گویند این فضا ملموس هم هست و هیچ تفاوتی با عالم واقعی ندارد.
دروغ، تهمت، شایعه، کلاهبرداری، اتلاف وقت، اعتیاد، محتوای غیراخلاقی، ایجاد تردید و بدبینی که در دنیای واقعی وجود دارد در فضای مجازی نیز وجود دارد و یا می‌توان گفت فضای مجازی رفتار و هنجار‌های اجتماعی را می‌تواند تشدید و یا تسهیل کند.
این آسیب‌ها که نماد بیرونی دارد مربوط به رفتار انسان‌ها می‌باشد این در حالی است که بسیاری از آسیب‌هایی که مربوط به افکار و بینش انسان‌ها است، از دید کارشناسان پنهان مانده است و ممکن است بعد از گذر چند دهه خود را نمایان سازد.

سواد رسانه‌ای
بسیاری از کارشناسان راه‌حل کاهش آسیب‌های احتمالی فضای مجازی را گسترش «سواد رسانه‌ای» می‌دانند. به همین منظور خوشبختانه چند سالی است که برخی از ارگان‌ها و کارشناسان به صورت خودجوش و سازماندهی شده به آموزش سواد رسانه‌ای روی آورده‌اند. 
اما چند سؤال جدی در این حوزه مطرح است:
آیا آموزش سواد رسانه‌ای منجر به کاهش آسیب‌های ناشی از فضای مجازی می‌شود؟
آیا در کشورهایی که آموزش سواد رسانه‌ای را از سال‌های دور شروع کرده‌اند، این آسیب‌ها کاهش پیدا کرده است؟
آیا صرف داشتن دانش سواد رسانه‌ای لزوماً منجر به کاهش آسیب‌ها می‌شود؟ (فرد سیگاری که می‌داند سیگار بد است آیا سیگار را ترک می‌کند؟ یا فرد چاقی که می‌داند پرخوری بد است آیا مراعات می‌کند؟)
چه عوامل دیگری برای کاهش آسیب‌های رایج در حوزه رسانه و فضای مجازی وجود دارد؟

تقابل غلط سواد رسانه‌ای و فیلترینگ

متاسفانه عده‌ای تنها راه‌حل مشکلات بی‌شمار فضای مجازی را، یادگیری دانش سواد رسانه‌ای می‌دانند و برای به ثمر نشستن اهداف سیاسی و اقتصادی خود شعار می‌دهند که «سواد رسانه‌ای به جای فیلترینگ» باشد. این شعار شاید عامه‌پسند باشد اما فردی که اندک دانشی در حوزه رسانه داشته باشد می‌داند که تقابل سواد رسانه‌ای و فیلترینگ، حرفی از اساس غلط و غیرکارشناسانه است. برای روشن شدن غلط بودن این سخن به مثال زیر توجه کنید:
کدام پدر عاقل و دلسوزی قبل از آنکه فرزندش گواهینامه راهنمایی و رانندگی را بگیرد سویچ اتومبیل را به او می‌دهد تا به مسافرت برود؟
پس یک گام این است که مهارت یادگیری استفاده از اتومبیل را بداند (آموزش سواد رسانه‌ای)، حال سؤال این است که آیا صرف داشتن گواهینامه باعث می‌شود این جوان در رانندگی با خطر تصادف مواجه نشود؟ خیر؛ بلکه عوامل دیگری مانند: امنیت اتومبیل (نوع ابزار رسانه‌ای)، جاده‌های سالم و امن (زیر ساخت)، علائم هشدار‌دهنده مانند تابلوی «خطر ریزش کوه»، «مسیر مسدود است»، «انحراف به چپ ممنوع» و...(فیلترینگ) بسیار مهم و تاثیرگذار هستند. 
در اینجا باز این سؤال مطرح می‌شود که اگر فرد هم گواهینامه داشته باشد و هم تمام عوامل بالا توسط حاکمیت تامین شده باشد، آیا باز هم از خطر تصادف به دور است؟ خیر، اگر این فرد با داشتن گواهینامه و داشتن اتومبیل ایمن در جاده‌های سالم و بی‌خطر براساس میل باطنی‌اش سرعت غیرمجاز داشته باشد و یا به علائم توجهی نکند یقینا دچار خطر خواهد شد.
پس جدای از مهارت یادگیری «سواد رسانه‌ای» و «عوامل محیطی»، نیاز به یک «عامل بازدارنده درونی» به شدت احساس می‌شود.

نقش مهم «خود کنترلی» یا «تقوا»
شاید برای همین است که داشتن دانش و مهارت سواد رسانه‌ای منجر به ندیدن فیلم‌های پورن و غیراخلاقی نمی‌شود. برای اثبات این ادعا می‌توان به بالاترین سرچ‌ها در فضای مجازی در کشور‌هایی که سواد رسانه‌ای را از سال‌های دور آموزش و نهادینه کرده‌اند، توجه کرد. 
برخی از کارشناسان حوزه رسانه، نام این عامل بازدارنده درونی را «خود کنترلی» گذاشته‌اند در حالی که همین مفهوم به معنای کامل‌تر با نام «تقوا» در اسلام از آن یاد شده است. یعنی انسان بتواند در برهه‌های مختلف زندگی به خواهش‌های نفسانی خود نه بگوید. این نه گفتن دو علت می‌تواند داشته باشد، یک علت مادی، که من مثلا فلان غذا را نمی‌خورم برای اینکه برای من ضرر جسمی دارد، یعنی فرد علم به ضرر این فعل دارد و علم تجربی هم این ضرر را ثابت کرده است. اما گاهی این نه گفتن ریشه در عبد و فرمان پذیر بودن دارد، یعنی من این کار را انجام نمی‌دهم برای اینکه پروردگارم این کار را نهی کرده است، یعنی علم تجربی شاید این ضرر را ثابت نکرده باشد اما ایمان من به پروردگار عالم و قوانین او، به من اجازه انجام فلان فعل حرام را نمی‌دهد هر چند میل من به انجام دادن آن باشد.

3 گام مهم
در مجموع، اگر بخواهیم شرط لازم برای حضور در فضای مجازی را اعلام کنیم، باید گفت که سه گام برای رسیدن به این هدف باید برداشته شود.
گام اول: عوامل محیطی (مدیریت سالم، زیر ساخت سالم، ابزاربومی، پایش محتوا یا فیلترینگ و...) 
گام دوم: سواد رسانه‌ای (سواد رایانه ای، رژیم مصرف، تفکر انتقادی، رسانه شناسی و...)
گام سوم: عامل بازدارنده درونی یا به عبارتی دیگر مهار نفس و تقوا.

متاسفانه برخی از مسئولان و کارشناسان حوزه رسانه، گزینشی به این مراحل می‌نگرند و تنها تحقق یک گام را کافی می‌دانند؛ در حالی که برای محقق شدن کاهش آسیب‌های رایج در فضای مجازی باید این سه گام همزمان محقق شود.
برای مثال مدیران دولتی اعم از شخص رئیس‌جمهور و وزارت ارتباطات دولت دوازدهم، معتقد به اجرایی شدن سواد رسانه‌ای هستند هر چند همین گام هم ابتر مانده است، این در حالی که اگر تمام مردم خودشان استاد سواد رسانه‌ای هم باشند، اما تا زمانی‌که عوامل محیطی و عامل بازدارنده اعمال نشود، مشکلات کماکان پا برجا است.
برخی دیگر هم تنها محقق شدن عوامل محیطی را کافی می‌دانند که این نگرش هم هر چند آسیب‌ها را کمتر می‌کند اما منجر به رفع مشکلات رایج در فضای مجازی نمی‌شود. از این افراد باید پرسید که آیا به فرض مثال اگر تمام مردم در بستر داخلی و در پیام رسان‌های بومی عضو باشند که اتفاقی مهم و مثبت است، آیا مخاطبان در معرض ترویج شایعه، اعتیاد رسانه‌ای و محتوای بیهوده قرار نمی‌گیرند؟
یقینا هر سه گام از اهمیت ویژه خود برخوردار است و مردم و مسئولین باید برای تحقق این سه گام بکوشند.
...............................
همین مطلب در تاریخ 98/02/24 در روزنامه کیهان منتشر شد  لینک 

داستان 2/ تقدیر مسجد از قبول شدگان کنکور

| چهارشنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۵، ۰۲:۵۷ ب.ظ | ۰ نظر


داستان دوم:

تقدیرمسجد از قبول شدگان کنکور

استرس داشتم، قرار بود تا یکساعت دیگه جواب کنکور در سایت زده بشه.برای اعلام نتایج کنکور لحظه شماری می کردم.تا یکساعت دیگه نتایج اعلام می شد.  بالاخره ساعت 12 رسید و من دقیقا همون انتخاب اولم یعنی دانشگاه تهران رشته حقوق قبول شده بودم.

از خوشحالی میخواستم جیغ بکشم. تلفن همراهم رو برداشتم و به دوستام پیام دادم که بالاخره قبول شدم.

از خوشحالی شب نتونستم بخوابم. مدام دوست داشتم همه از من بپرسند که نتیجه کنکورت چی شده و من هم با افتخار بگم حقوق تهران قبول شدم.

فردا بعد از ظهر با صدای زنگ منزلمون بیدار شدم، به سمت در رفتم دو جوان دم در بودند.

سلام بفرمائید:

-سلام ما از طرف مسجد محلتون خدمت رسیدیم راستش دیروز جواب کنکور اومده بود. می خواستیم ببینیم شما شرکت کرده بودید؟

بله شرکت کرده بودم چطور مگه؟ اتفاقا دانشگاه تهران رشته حقوق قبول شدم

خوب چه خوب: بهتون تبریک میگم. از طرف مسجد یه برنامه ای برای افرلادی که در محل ما کنکور دانشگاه یا حوزه هست برگزار میشه که قراره ازشون تقدیر هم بشه.میتونید همراه با خانواده تشریف بیارید

چه جالب، گفتید از طرف مسجد؟

بله این هم کارت دعوت خدمت شما. راستی تو دوستان و همسایه هاتون کسی رو میشناسی که تو دانشگاه یا حوزه قبول شده باشه؟

آره می شناسم همین همسایه بغلیمون پسرش قبول شده. دو تا کوچه بالاتر هم سعید یکی از همکلاسی هامه اون هم قوبل شده

خوب چه خوب لطف میکنی آدرس دقیقش رو بدی؟

چرا که نه ......

به خانه که برمی گردم. مادرم می گوید علی کی بود دم در؟

علی: از طرف مسجد اومده بودن یه برنامه ای برای ما گذاشتن.

مادر: از طرف مسجد! چه برنامه ای؟

این هاش این هم کارت دعوتشه

بخون برام دستم خیسه

نوشته

بسمه تعالی

پیامبر (ص) دانش اگر در ثریا هم باشد مردانی از ایران زمین به آن دست پیدا خواهند کرد.

با سلام خدمت جوان پر تلاش و با ایمان جناب آقای/سرکار خانم.......................

موفقیت شما در آزمون سراسری سال 94 تبریک گفته و از شما دعوت میشود که به همراه خانواده در مراسم جشن میلاد امام حسین(ع) شرکت نموده

سین برنامه:

قرائت قرآن

پخش نماهنگ و کلیپ

سخنرانی

سرود و مولودی خوانی

مسابقه و اهدای جوایز

تقدیر و اهدای هدیه به قبول شدگان در کنکور

 

یک هفته بعد:

حیاط مسجد پر از صندلی شده است  جوان ها جلو والدین انها انتهای حیاط مسجد نشسته اند. در ابتدای با قرائت قرآن مراسم آغاز میشود بعد کلیپی از شهدای دانشجو پخش می شود. بعد از آن سخنرانی به روی سن میآید و سخنان زیبایی را در رابطه با جوانان و دانشجو ها می گوید. و در انتها هم ضمن پذیرایی اسامی جوانان قبول شده در کنکور یکی به یک خوانده می شود تا به بالای سن بیایند و هدیه و لوح تقدیری را از دست امام جماعت دریافت کنند.

 

توضیحات:

هر فردی که در دانشگاه یا حوزه قبول میشود ذوق شوق بسیار زیادی دارد. چه خوب است که مسجد پیشتاز تبریک و تشویق این جوانان باشد. به صورتی که شاید جوانی که شاید تا کنون هیچ ارتباطی با مسجد هم نداشته است وقتی متوجه شود که مسجد برای او کارت تبریک فرستاده است تا از تقدیر شود مطمئناً بسیار خوشحال می شود و در این مراسم شرکت می کند.

در واقع این اقدام مسجد به نوعی هویت سازی به جوان است که در این برهه از زمان(یعنی مطلع شدن از قبولی در دانشگاه)  نیازبسیار زیادی به این هویت دارد. به یقین فضا و یا هر فردی اگر این هویت را به آن جوان بدهد، آن جوان بسیار خوشحال می شود و ارتباط بسیار زیادی با فرد یا فضایی که به او هویت داده است برقرار می کند.

در واقع این اقدام مسجد به نوعی هویت دهی به جوانان محل است که به معنایی به جوان می گوید که تو دیگر بزرگ شده ای و برای مسجد و محل افتخار آفرین شدی و ما به عنوان مسجد تلاش تو را دیده ایم و سپاس گذار تلاشت هستیم.

مطمئن باشیم که این اقدام باعث میشود که آن جوان دید بسیار زیبایی به مسجد محل پیدا کند و اگر روزی به مدارج علمی رسید بداند که مسجد جزئی از موفقیت او برای انگیزه بیشتر بوده است.

چه خوب است که در حین اجرای این مراسم برگه هایی برای عضویت خادمین افتخاری مسجد در نظر گرفته شود و جوانان با پر کردن ان علائق و استعداد های و زمینه همکاری خود با مسجد را بیان کند که در این صورت مسجد با بانک اطلاعاتی که از این جوانان در اختیار دارد میتواند از استعداد های این جوان در برنامه های مختلف آموزشی فرهنگی و هنری مسجد استفاده نماید. 

داستان1/هدیه ای که ما را مسجدی کرد

| شنبه, ۱۴ اسفند ۱۳۹۵، ۰۳:۱۴ ب.ظ | ۰ نظر


داستان اول: هدیه ای که ما را مسجدی کرد

تازه ازدواج کرده بودیم .مثل همه تازه عروس ها در ابتدای زندگی مشترک کارهامون حساب و کتاب نداشت؛ خیلی دوست داشتیم که زندگیمون دیگه از حالت مجردی بیاد بیرون و دیگران با ما طوری برخورد کنند که یعنی دیگه ما بزرگ شدیم.

شوهرم وقتی از محل کار به خانه می آمد، برایش چای و شربت آماده می کردم تا گلویی تازه کند بعد از کمی صحبت پای تلویزیون می نشستیم و سریال می دیدیم.

بعد از یک هفته این روال برایمان عادی و تکراری شده بود. تفریحاتی مثل پارک و سینما و رستوران هم هفته پیش رفته بودیم و از طرفی پول کافی هم برای مسافرت نداشتیم.حوصله مان سر رفته بود.

تا اینکه صدای زنگ خانه مان آمد. منتظر کسی نبودیم. آیفون را برداشتم:

بفرمائید:

سلام علیکم. منزل آقای نوروزی

بله امری داشتید؟

 من امام جماعت مسجد محل هستم شنیدیم که شما به تازگی منزلتان را به این اینجا آورده اید به همراه اهالی مسجد اومدیم ازدواجتون رو بهتون تبریک بگیم.

ممنونم.بفرمائید داخل

نه اسباب زحمت نمیشیم. اگر تشریف بیارید دم در یک هدیه ای از طرف مسجد خدمتتون تقدیم کنیم.

این چه حرفیه حاج آقا بفرمائید بالا

حاج آقا و 5 نفر از اهالی مسجد با یک دسته گل شرینی و کادویی وارد خانه مان شدند. برخورد بسیار خوب و صمیمی با ما داشتند.

حاج آقا بعد از احوال پرسی چند روایت  از اهمیت وثواب ازدواج گفت و بعد از خوردن چای و گرفتن شماره تلفنمان منزل ما را ترک کردند.

بعد از رفتن آنها به سرعت به سمت کادویی که از طرف مسجد برایمان آورده بودن رفتیم؛ کاغذ کادو را که باز کردم چشمم به چهار جلد کتاب زیبا افتاد: قرآن، نهج البلاغه ،صحیفه سجادیه و کتابی پیرامون ازدواج در کنارش هم یک قابی بود که نام حضرت علی و حضرت زهرا در آن نقش بسته بود و در انتها هم پاکت پولی بود که 50 هزار تومان داخلش گذاشته بودند.

اصلا انتظار این لطف و محبت را از مسجد نداشتیم.خیلی خوشحال بودیم که اولین مهمان های ما هم افرادی مومن بودند.

صدای اذان آمد.نا خود آگاه من و همسرم به یکدیگر نگاه کردیم که یعنی پاشیم آماده شیم بریم مسجد.

از اون روز تا الان 15 سال میگذره و من و همسرم وفرزندانم اکثر نماز هامون رو تو مسجد میخونیم و به فعالیت های فرهنگی هنری مسجد مشغول شدیم.

------------

امام خامنه ای:

«مساجد باید مَدرَسِ تفسیر و حدیث و منبرِ معارف اجتماعی و سیاسی و کانون موعظه و پرورش اخلاق باشد. زمزمه‌ی محبت متولیان و مدیران و امنای مساجد، باید دلهای پاک جوانان را مجذوب و مشتاق کند. حضور جوانان و روحیه‌های بسیجی باید محیط مسجد را زنده و پرنشاط و آینده‌پو و لبریز از امید سازد. میان مسجد و مراکز آموزشی در هر محل، همکاری و پیوند تعریف شده و شایسته‌‌ای برقرار گردد. چه نیکوست که دانش آموزان برجسته و ممتاز در هر محل، در مسجد و در برابر چشم مردم و از سوی امام جماعت، تشویق شوند. مسجد باید رابطه‌ی خود را با جوانانی که ازدواج میکنند، با کسانی که به موفقیتهای علمی و اجتماعی و هنری و ورزشی دست می‌یابند، با صاحب همّتانی که کمک به دیگران را وجهه‌ی همت میسازند، با غمدیدگانی که غمگساری می‌جویند، و حتی با نوزادانی که متولد میشوند، برقرار و مستحکم کند. مسجد باید در هر منطقه و محل؛ مأمن و مایه‌ی خیر و برکت باشد و به طریق اولی، وسیله‌ی زحمت و آزار مجاوران نگردد.»

پیام رهبری به نوزدهیمن اجلاس سراسری نماز 18/07/89

 

کار فرهنگی در روز عید غدیر مخصوص بچه شیعه ها

| يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۵۱ ب.ظ | ۹ نظر

کار فرهنگی در روز عید غدیر مخصوص بچه شیعه ها


هر ساله با امدن عید نوروز همه به تکاپو میافتند تا خانه تکانی انجام دهندف به دید بازدید یکدیگر بروند. لباس نو بخرند و به یکدیگر عیدی بدهند. خلاصه در ایام نوروز همه به نوعی شاد هستند.علت این اتفاق گردش زمین به دور خورشید است. هیچ گاه این اقدامات پسندیده را مذمت و یا کمرنگ نمیکنیم ولی چه خوب است که ما غیر از ایام نوروز همین اعمال را که اتفاقا سفارش هم شده است در روز عید غدیر انجام دهیم.

اگر اسم خود را شیعه گذاشته ایم پس به خوبی می‌دانیم که  عید الله اکبر به چه معناست. عیدی که در دین ما به  عنوان بزرگترین عید از ان یاد شده است.اما متاسفانه این روزها بسیاری از افراد متدین به جای برنامه برای عید غدیر روز شماری محرم را میکنند. هر چند محرم و سوگواری ابا عبدالله جز ضروریات است و باید زنده نگه داشته شود اما سوگواری که معنای ولایت و غدیر در ان نباشد کار را به ناکجا اباد میرساند.

برای عید غدیر چند پیشنهاد به شیعیان امیرالمونین علی (ع)‌داریم:

1-      عیدی و هدیه به کودکان: به فرزند خود و یا فرزند اقوام و هماسیگان خود عیدی دهید( این عیدی میتواند هم اسکناس باشد هم کتاب داستانی پیرامون حضرت علی ع و یا حتی یک خوراکی یا بادکنک)

2-      دید بازدید سادات و بزرگان فامیل: در این روز به سادات فامیل دوست و همسایه سری بزنید و عید را به او تبریک بگوئید(‌متاسفانه این روزها بسیاری از افراد به جای دیدار حضوری صله رحم خود را با پیامک و تلفن انجام میدهند که پیشنهاد اکید میشود همراه با خانواده به صورت شب نشینی خدمت سادات فامیل و یا بزرگتر های فامیل برسید)

3-      دادن غذا به فقرا و یا اقوام و همسایه:چه خوب است افرادی که توانش را دارند در این روز به فقرا و یا اقوام خویشان اطعام دهند. چرا که اطعام در این روز سفارش شده است. حتی میتوان به تعداد 2 یا سه نفر از همسایگان غذا بیشتر درست کرد و به انان دهیم(در حالی که اکثراطعام ها در ماه محرم انجام میشود که با اینکه ان هم پسندیده است اما در رابطه با اطعام روز غدیر ائمه سفارش فراوان کرده اند)

4-      اهدای هدیه: میتوان در کنار عیدی، اطعام ودید بازدید ها، شکلات و برگه ای را که حدیثی از امیرالمومنین باشد به دیگران هدیه دهیم.

همچنین اهدای نهج البلاغه های جیبی و یا سی دی های صوتی از امیرالمونین برای هدیه و یا جایزه بسیار مناسب است.

 

5-      مسابقه برای کودکان: میتوان از کودکان بخواهیم تا با نقاشی و یا رنگ امیزی نقاشی های  اماده، جایزه ای مانند کتاب داستان در رابطه با حضرت علی(ع)،سربند، پازل و یا حداقل بادکنک یا لوازم التحریر به انها هدیه داد.

و یا به کودکانی که اسم علی را دارند جوایزی اهدا کرد.

و یا همخوانی و یا پخش سرود "من بچه شیعه هستم" همراه با جوایز

 

6-      مسابقه برای جوانان و بزرگسالان:کتاب های مختلفی در رابطه با حضرت علی (ع)و روز غدیر نگاشته شده است میتوان با طراحی چند سوال از ان کتاب ها، مسابقه کتابخوانی برگزار کرد . اگر تعداد این سوالات زیاد بود میتوان به صورت پاسخنامه طراحی شود و اگر تعدادش کم بود میتوان گزینه های صحیح را پیامک کنند.(مسابقه میتواند از کتاب گرانبهای نهج البلاغه هم باشد چرا که اکثر مردم این کتاب را دارند و نیازی به تهیه مجدد کتاب ندارند)

7-       موبایل خود را علوی کنید( مساجد، هیئت ها و یا حتی تک تک افراد میتوانند در فضایی که کمی رفت امد دارد میزی بگذارند و با لب تاب و یا گوشی همراه خود فایل های مذهبی شامل،سخنرانی، مولودی، عکس پس زمینه، نرم افزار و... را به افرادی که از ان محل عبور میکنند ارسال نمایند. برای این کار میتوانند هم با رم ریدر هم با بلوتوث این انتقال فایل ها را انجام دهند. بهتر است در جلوی یا بالای میز، کاغذ یا بنرو یا پارچه نوشته ای مبنی بر" "موبایل خود را علوی کنید،رم و فلش رایگان پر میشود"( این اقدام هیچ هزینه ای برای فرد یا مجموعه ای ندارد اما اثرگذاریش فوق العاده زیاد است.)

8-      ترویج مفهوم ولایت فقیه: بهترین زمان برای تبلیغ مفهوم ولایت فقیه و ولایت پذیریف عید غدیر است. چه خوب است در ماحفل خانوادگی، دوستان، مساجد،هیئت ها، فضای مجازی و..بحث های سازنده پیرامون تبعیت از ولی و ابعاد شخصیتی امام خامنه ای صورت گیرد. این تبلیغ میتواند با صحبت و گفتگو. خواندن کتاب،برپایی مسابقه برای کودکان و بزرکسالان ،ارسال فایل های صوتی و تصویری و...در رابطه با همین موضوع باشد.  

9-       ایستگاه صلواتی: پخش و توزیع شرینی و شربت به عموم مردم

10- نصب پرچم و یا برگه های منقش به نام حضرت علی (ع) در بالای هر خانه

11- پشت نویشی اتوموبیل ها و یا توزیع برچسب هایی که به شیشه عقب ماشین و یا موتور میچسبانند. این کار میتواند همراه با هدیه یک سی دی صوتی از حضرت علی (ع) باشد تا در ماشین ها استفاده شود.

هر کسی که اسم خود را بچه شیعه میداند در ابتدا با خود بیندیشد که برای زنده نگه داشتن این روز چه اقداماتی را تاکنون انجام داده است و بعد استین همت را بالا بزند و با جمعی و یا حتی به صورت فردیف یک یا چند مورد از ایده های ذکر شده را اجرایی نماید.

دوستانی که توفیق اجرای این برنامه ها را دارند سعی کنند گزارشی تصویری و متنی از فعالیت خود تهیه نمایند و به نظرات همین وبلاگ ارسال نمیایند تا در سال اینده بتوانیم از تجربیات یکدیگر استفاده نمائیم

(امسال هم میخواهیم همین کار فرهنگی رو شروع کنیم دوستانی که مایل به همکاری در بحث فکری، حضوری و مالی هستند در نظرات همین مطلب اعلام همکاری کنند.

برای کمک های مالی خود میتوانید مبلغ نذری خود را (هرجند بسیار اندک) به شماره کارت  6037991745041651 بانک ملی به نام "عبدالصمد واریز نمایند.

یا علی مدد

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

سایت ها و مطالب مفید برای فعالیت های فرهنگی برای عید غدیر:

مجموعه صوتی شراب بهشتی(نهج ابلاغه صوتی)

داستان و شعر نقاشی ویزه کودکان در رابطه با غدیر

وبلاگ جامع و مفید فرزندان غدیر

رنگ امیزی و شعر ویزه کودکان

شعر و رنگ امیزی ویژه کودکان برای روز عید غدیر

معرفی کتاب کودک برای عید غدیر1

معرفی کتاب پندهایی از نهج البلاغه ویزه کودکان

معرفی کتاب ویژه حضرت علی(ع) بزرگسال1

معرفی کتاب یک روز در عید غدیر

مسابقه برای کودکان در روز عید غدیر

مناظره پدر و پسر در رابطه با غدیر

....

در حال تکمیل...


 

چرا کودک ایرانی قهرمان ندارد؟!

| يكشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۵، ۰۳:۵۰ ب.ظ | ۱ نظر

چرا کودک ایرانی قهرمان ندارد؟!



به بازار می‌روی تا برای کودکتان کیف مدرسه بخرید، بر روی اکثر کیف ها عکس های باب اسفنجی مرد عنکبوتی، باربی،بتن من است.

در نیمکت  پارک نشسته‌اید، کودکانی را می‌بینید که با افتخار خود را بت من و مرد عنکبوتی معرفی می‌کنند و به این طرف آن طرف می‌دوند، کمی آن‌طرف تر نوجوانانی را مشاهده می‌کنید که از آخرین ورژن بازی کلش آف کلند و پوکمون و طی کردن مراحل آن سخن می‌گویند.

در جشن تولد دخترت می‌بینید که خیلی ها عروسک باربی را برای هدیه آورده اند و فرزندت ناخودآگاه آنها را در کمد اتاقش می‌گذارد و شبانه روز با این عروسک حرف می‌زند.

حرف ها و رفتار کودک ها  تغییر می‌کند و ما با خود می‌گوییم ما که برای او چیزی کم نگذاشتیم، چرا فرزندم اینگونه شد.

از آن طرف معدود عروسک های ایرانی و اندک لوازم التحریر ایرانی اسلامی، آنقدر خاک می‌خورد تا زیر بی تدبیری خیلی ها پوسیده، فرسوده و نابود شود.

38 سال از انقلاب گذشت، جدای از رویش های فرهنگی و دستاوردهای علمی،متأسفانه هنوز هیچ ارگان، سازمان و یا وزارت خانه ای یا نخواسته و یا نتوانسته برای قشر کودک و نوجوان قدمی شایسته و موثر بردارد.

اندک اقدامات صورت گرفته هم عمدتاً توسط اشخاص دغدغه مند اجرا و تولید شده است، اشخاصی که عمدتاً بعد از سال ها تلاش، با بی مهری مسئولین روبرو می‌شوند.

براستی چه باید کرد؟ مگر رهبر معظم انقلاب در سال 92 در دیدار با اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی نفرمودند که از قضیه اسباب بازی های حرص می‌خورند!

چقدر مسئولین کم کاری کرده اند که رهبر انقلاب که عمدتاً باید مسائل راهبری و خط استراتیزیک را مشخص و روشن کند در جمع نخبگان و مسئولین فرهنگی مجبور بشود که بگوید، بروید بازی های سنتی را ترویج کنید حتی رهبری اسم می آورند که بروید لی لی و الک دولک و گرگم به هوا را ترویج کنید!

وای بر ما، وای بر مسئولینی که حتی بعد از گذشت سه سال از بیانات رهبری کوچک‌ترین گامی در این زمینه برنداشتند.

رهبری آسیب ها را یک به یک می گوید تا هیچ بهانه ای برای گریز از مسئولیت و شبهه نباشد. ایشان حتی فرمودند که نوه های خود اسم بازیکنان فوتبالیست دنیا را می‌دانند، اما اسم فلان دانشمند معاصر خود را هم نشنیده اند. رهبری بر ضرورت پیوست فرهنگی در تولیدات اسباب بازی سختن گفتند و تاکید کردند که بچه های ما چون فیلم و کارتون بازی مرد عنکبوتی ، بت من و.. را دیده اند، خوب وقتی عروسک آن را ببینند مشتاق خرید آن می‌شوند، اما وقتی شما عروسکی را می‌سازید که کودک هیچ شناختی از او ندارد ، طبیعی است که آن عروسک به فروش نرسد.

دولت مهمترین مسئول اجرایی کشور، این همه وزارت خانه، صدا و سیما، بسیج و سپاه، سازمان تبلیغات، حوزه های علمیه،رسانه ها،براستی کدام یک در این حوزه کاری انجام داده اند؟

ما حتی یک فیلم و یا یک سریال و یا حتی یک کارتونی را تولید نکرده ه ایم که در آن یک قهرمان را در یک دهه  برای کودکان معرفی کنیم.

کودکان معصوم ما در سایه بی تدبیری مسئولین  اکنون با شبیخون فرهنگی دشمن مواجه هستند و همه بی تفاوت نشسته اند تا تیر های این حمله ناجوانمردانه، بدون هیچ سپری بر قلب و فکر کودکان فرو رود.

همه می‌دانیم که با وجود قهرمانان ملی و مذهبی فراوانی که داریم، اما تا کنون نتوانستیم به کودک و نوجوان این قهرمانان را معرفی نمائیم. اما همین کودکان ما به خوبی قهرمانان پوشالی دنیای خیالی غرب را می‌شناسند و حرکات و رفتار گفتار آنان را تکرار می‌کنند.

بعد از نا امید شدن از مسئولان دولتی، برای مقابله با این اقدام فارغ از شعار، راهکار عملی برای دلسوزان این عرصه پیشنهاد می‌شود. مراحل زیر حاصل تجربه و یک کار مطالعاتی است که در اختیار افکار عمومی قرار می‌گیرد، به امید آنکه فرد یا گروهی احساس دغدغه کند و این علم زمین مانده را بلند نماید:

گام اول: در ابتدا باید آسیب ها، خلا ءها و نکات محوری آموزشی در قشر کودکان با مشورت از کارشناسان مرتبط با هر حوزه به صورت جداگانه بررسی و شناسایی شود.

گام دوم: قصه و داستانی جذاب با توجه به نکات مطرح شده تربیتی، با محوریت یک یا چند قهرمان نگاشته شود.

گام سوم: این قصه تبدیل توسط یک فیلمنامه نویس قهار تبدیل به یک فیلمنامه داستانی در چند سری شود.

گام چهارم: کارتر اصلی یعنی همان قهرمان سریال داستانی توسط یک تیم هنرمند طراحی شود.رنگ لباس. نوع لباس. فرم صورت و اجرای ان. نوع گویش و ادبیات ان و..

گام پنجم: این فیلمنامه در اختیار کارگردانی با تجربه و دغدغه مند قرار گیرد

گام ششم: بعد از تولید این سریال. این فیلم در بهترین ساعت از صدا و سیما پخش شود.

گام هفتم: همزمان با پخش این سریال، عروسک این قهرمان.صفحات شبکههای مجازی، درج عکس بر روی لوازم التحریر و البسه و اسباب بازی، تولید و به صورت وسیع توزیع شود.

گام هشتم: بازی های کامپیوتری انلاین و اف لاین و همچنین نسخه اندرویدی این کارکتر طراحی و ساخته شود.

گام نهم: در مناسبت های مختلف مثل اعیاد از این کارکتر در برنامه های مختلف کودک دعوت و نام برده شود.

گام دهم: این سریال ها سری های 2،3،4 و 5 را داشته باشد

در این صورت می‌توانیم تقریبا نزدیک به یک دهه، قهرمانی را برای کودکان الگو نمائیم تا نکات اموزشی و تربیتی را در قالب این سریال به کودکان و والدین اموزش دهیم.

فرض کنیم در این فیلم شخصیت اصلی آن یعنی ان کودک از بازی های جنبشی خوشش می‌آید، از موبایل و تب لت به خاطر اسیب هایش استقبال نمی‌کند، حرمت پدر و مادرش را به خوبی نگه می دارد، از کمک کردن و مسئولیت گرفتن لذت می‌برد، قدرت تحلیل و فکر کردن صحیح را می‌داند، زود قضاوت نمی‌کند، به مال حلال و حق الناس خیلی اهمیت می‌دهد، نظم و مقررات را رعایت می کند، به معنویت قران و نماز و مسجد اهتمام می‌ورزد، روحیه از خود گذشتگی و ایثار دارد، شاد و پر انرژی است، ویژگی های دوست ناباب را می‌شناسد، از اسراف و دروغ و غیبت دوری می‌کند، سواد رسانه ای را می‌داند، نکات بهداشتی و تغذیه صحیح را فرا گرفته است. مدیریت زمان را به خوبی اجرا می‌کند و...

در واقع  می‌توان  به صورت کلی نکاتی مانند: مسئولیت پذیری، عدم اعتماد به دشمن و تقویت روحیه استکبار ستیزی، احترام و ادب، توجه به دیانت، دوری از اسراف و تجمل، دوری از دروغ و ریا کاری، عرق دینی و ملی، روحیه ایثار و از خود گذشتگی،  نکات بهداشتی و پژشکی، روش فکر و تحلیل درست مسائل، روحیه انتظار و مقاومت و دیگر موضوعات را در این کارکتر آموزش و نهادینه کرد.

اگر این اقدامات به صورت کاملا کارشناسی شده و کاملا هنری و جذاب به به صورت مداوم تولید شود، می‌توانیم الگویی خوب را برای قشر کودکان و نوجوانان در یک  دهه داشته باشیم. مطمئناً نسلی که در این دهه مخاطب این سریال هستند بعد از خو گرفتن با قهرمان این داستان بسیاری از نکات مفید تربیتی و اخلاقی را که در جوانی و بزرگسالی در سرنوشت کشور موثر است را فرا می‌گیرند.

به امید انکه فردی آستین همت را بالا بزند و این اقدام موثر که می‌تواند زمینه ساز تربیت سربازان حضرت حجت  باشد را اجرا کند.

 

این برگه را کاسب ها برسانید...

| دوشنبه, ۹ شهریور ۱۳۹۴، ۰۴:۰۹ ب.ظ | ۰ نظر

صفحه ۱:

 کارنامه اعمال یک کاسب

 

برای دریافت سایز اصلی اینجا کلیک کنید

کارنامه اعمال یک کاسب PDF

کارنامه اعمال یک کاسبword

----------------------------------------------------

صفحه۲:

آخرین روز یک کاسب

-امروز هم مثل همیشه با بسم الله کرکره مغازه را بالا می‌کشم و جلوی در مغازه را آب و جارو می‌کنم.

- صادق‌آقا اولین مشتری هر روز، طبق معمول ساعت 7 صبح به مغازه می‌آید تا خامه و کره بخرد، او مرد ساده لوحی است، همیشه خامه 750 تومانی را به او 800 تومان می‌دهم اما او چیزی نمی‌گوید

-کمی بعد یک افغانی به مغازه می‌آید و یک تن ماهی و نان  می‌خواهد من هم یک نان بسته‌ای که از چند روز پیش مانده بود به او می‌دهم و بقیه پولش را به بهانه نداشتن پول خورد، آدامس می‌دهم. وقتی رفت در دلم گفتم ای کاش تمام مشتری‌هایم همین افغانی‌ها باشند نه چانه می‌زنند، نه دقت می‌کنند؛ حقشان است، آمده‌اند ایران همه چیز هم می‌خواهند!

-نزدیک ظهر شده بود، خانمی جوان که فکر کنم به تازگی منزلی در این محله گرفته است به مغازه می‌آید، نمی‌دانم چرا وقتی با خانم ها صحبت می‌کنم خیلی مؤدب می‌شوم حتی گاهی اوقات تخفیف خوبی هم به آن‌ها می‌دهم!

- اذان ظهر را می‌گویند خیلی دوست دارم یکبار هم که شده وقت اذان در مغازه را ببندم و به مسجد بروم یحداقل در گوشه مغازه نمازم را سر وقت بخوانم اما این شیطان لعنتی خوب کار خودش را بلد است..         

- علی آقا، خرازی مغازه کناری به پیشم می‌آید و می‌گوید: این میوه فروشی که این روبرو تازه اومده، الان بار زده. اومد پیش من 50 تومان قرض می‌خواست تا فردا بهم بده، من 30 تومن بیشتر نداشتم بهش بدم، گفتم اگه 20 تومن داری بده تا کار این بنده خدا راه بیفته، من هم با اینکه تا آن موقع 40 تومان کار کرده بودم سرم رو کج کردم گفتم:شرمنده، تا الان 10 تومان بیشتر کار نکردم!

-کمی بعد یک پیرزنی به مغازه می‌آید تا چند بستنی برای نوه هایش بخرد. وقتی بستنی را می‌گیرد می‌گوید این که روش نوشته 950 تومن چرا 1000تومن میدی، من هم به دروغ میگم باور کنید خودم هم 950 خریدم 50 تومان سود داره. همش تقصیر دولته هی جنسارو گرون میکنه. وقتی پیرزن از مغازه رفت با خودم گفتم: این پیرزن با اینکه پاش لب‌گوره برای50 تومان حرص میزنه! آخه کی با این 50 تومن ها مایه‌دار شده!

- بعد از ظهر یک مشتری چند تخم مرغ و روغن و نمک می‌خواهد. وقتی به او می‌گویم 10هزار تومان می‌شود جیبش را می‌گردد و 8 هزار تومان پول خورد به من می‌دهد بعد رو به می‌کند و می‌گوید: ببخشید پولم کمه روغن ارزون تر دارید؟ این بار خیلی دلم برایش می‌سوزد و بهش می‌گویم باشد بعداً برایم بیاور. برای اولین بار تو امروز خیلی احساس خوبی داشتم.

- در راه برگشت به خانه مدام به این فکر می‌کردم امروز چقدر کاسبی خوبی انجام دادم. ماشینم را آنطرف خیابان پارک می‌کنم، در حال رفتن به سمت خانه بودم که ناگهان تلفن همراهم از دستم رها می‌شود و در وسط خیابان می‌افتد تا می‌خواهم آن را بردارم چشم به موتو سواری می‌خورد...صدایی مهیبی میشنوم....

- لحظاتی بعد خودم را در بیمارستان می‌بینم. نفسم خوب بالا نمی‌آید تمام اتفاقات امروز دیروز، حتی اتفاقات بچگیم جلوی چشمم می‌آید...

- لحضاتی بعد صدای دو نفر را می‌شنیدم که می‌گفتند پرونده این مغازه دار هم بسته شد. باید دقیق به اعمالش رسیدگی کنیم.

- نکیر به منکر گفت:  باید ببینیم این کاسب در طول این 16425 روزی که در این 45 سال عمر کرده رو به چه صورت گذرونده.

- منکر به نکیر گفت: در این 24 ساعت آخرش 19 ساعت کار بیهوده، 4 ساعت 15 دقیقه کار شیطان پسند و تنها 45 دقیقه کار خدا پسندانه انجام داده. باید ببینیم وزن هر کدوم از کارهاش چقدر بوده. خدا کنه تو پروندش توبه واقعی هم نوشته شده باشه.

......................................................................................................................

- آیا می‌دانستید در هر ثانیه به طور میانگین  19 انسان بدون هیچ بیماری قبلی بر اثر اتفاق از دنیا می‌روند!

- شاید نفر بعدی من یا شما باشیم.

 -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

 با مشورت های بسیار زیاد به این نتیجه رسیدیم که بریشه همه مشکلات لقمه حرام است برای همین بهترین کار فرهنگی  ترویج لقمه حلال در میان مردم است.

از آنجائیکه کاسب ها نقش مهمی را در اقتصاد و حتی فرهنگ مردم  ایفا می‌کنند این برگه در یک کاغذ آ۴ کپی  کردیم و در بین مغازه دار های محلمان پخش کردیم.

محض رضای خدا شما هم اگر دغدغه فرهنگی دارید و اگر مایل بودید این برگه  را هر تعداد که توانستید بین مغازه دار ها محل خودتان توزیع کنید.

 برای دریافت فایل  PDF و  word این برگه  به لینک های زیر مراجعه کنید

 

کارنامه اعمال یک کاسب PDF

کارنامه اعمال یک کاسب word

داستان آخرین روز یک کاسب  word

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۹ شهریور ۹۴ ، ۱۶:۰۹

طبق گزارشات مردمی :

آلودگی فضای فرهنگی در شهر تهران به مرحله هشدار رسیده است


 


طبق گزارشات رسیده میزان غلظت آلاینده‌های فرهنگی از استاندارد گذشته و آلودگی فرهنگی در شهر تهران به مرحله هشدار رسیده است.

طبق نظر کارشناسان این آلودگی از طریق ویروس‌های مختلف به صورت نامحسوس در حال گسترش از سوی رسانه‌های متنوع است. 
فاجعه به حدی است که این ویروس‌ها به خانه‌های افراد هم نفوذ کرده است. 
یکی از ویژگی‌های این ویروس مهلک و کشنده این است اکثر بیماران درد و بیماری را در خود احساس نمی‌کنند و عجیب‌تر آنکه خود را در معرض این ویروس‌ها قرار می‌دهند.
این ویروس‌ها با ترفندهای مختلف به فرد بیمار نفوذ پیدا می‌کنند که مهم‌ترین نفوذ‌ها از طریق چشم، گوش، قلب، افکار و زبان صورت می‌گیرد و خطر این بیماری به حدی است که آثار آن تا ابدیت همراه افراد باقی می‌ماند.
طبق آمار سازمان خودباختگی و خودفروشی میزان مرگ و میر قلبی در دنیا به اوج خود رسیده است به طوری که در هر ثانیه هزاران نفر قلب‌های خود را با اختیار خود در معرض آسیب و فروش می‌گذارند.
 
کارشناس این ویروس اظهار داشت: به تمام افراد به خصوص جوانان توصیه می‌شود حتی‌الامکان از منزل‌های خود بیرون نیایند و به خصوص در معابر، پیاده‌روها و بازار که غلظت آلودگی بسیار شدید است حضور پیدا نکنند و اگر ضرورتی پیش آمد حتما از واکسن‌های استاندارد استفاده کنند.
این کارشناس ادامه داد: یکی از واکسن‌های مهم برای دفع این بیماری (چشم پاک) است که اگر اشخاص این واکسن را به خود تزریق نکرده باشند در معرض تیرهای شیطان قرار خواهند گرفت.
استاد دانشگاه آسمان افزودند: این تیرها به غیر از پارگی و مصدوم کردن قلب ، فرد مریض را مسموم می‌کند چرا که این تیرها بسیار سمّی هستند، بنابراین حفاظی را به دور قلب‌های خود به همراه داشته باشید.
این کارشناس با اشاره به حیا و عفت جوانان مخصوصا خانم‌های جوان شهر تصریح کردند: به تمام دختران و زنان شهر توصیه می‌شود که تا زینت‌های خود را فقط در معرض دید محرم‌های خود قرار دهند نه  نامحرمان. و همچنین خود را در معرض فروش و استفاده ابزاری دلالان قرار ندهند. 
ایشان می‌افزایند: از رفاقت با دوستان و هم‌نشینان نااهل به شدت دوری کنید چرا که این دوست‌نماها به راحتی ویروس‌ها را به شما منتقل می‌کنند. 
از دیگر توصیه‌های این کارشناس برای واکسینه شدن جوانان ،ازدواج است. بنابراین به تمام افراد مجرد هشدار داده می‌شود که در بهار جوانی قبل از آلودگی به این بیماری ، با ازدواجی مناسب و آسان خود را واکسینه کنند تا نیمی از ویروس‌ها در آنها اثری نکند.
این کارشناس ادامه می‌دهد آثار یکی از این ویروس‌ها روابط نامشروع است که شش عوارض دارد که سه مورد آن در دنیا و سه مورد آن در آخرت گریبان‌گیر فرد بیمار است.
رسوایی،‌ کوتاهی عمر و قطع روزی سه عقوبت دنیوی ، و سختی حساب و کتاب، خشم و غضب پروردگار و جاودانگی در آتش دوزخ سه عقوبت آخروی آن است.
وی می‌افزاید: اگر شخصی شاهد این گسترش ویروس و آلودگی بود وظیفه دارد تا با دست وعمل خود مانع گسترش ان شود و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست در قلبش منکر شود که این حداقل‌  کاری  است که باید انجام دهند.
به بیمارانی که گرفتار این ویروس‌ها شده‌اند توصیه می‌شود تا با داروی توبه وضعیت خود را بهبود ببخشند و بدانند درد آنها تنها با استغفار و پشیمانی کامل از گناه درمان‌پذیر است و همچنین هیچ‌گاه ناامید نباشند چرا که ناامیدی خود یکی از ویروس‌های بسیار خطرناک این بیماری است.
این استاد ادامه می‌دهند:از دیگر داوهای موثر برای محفوظ ماندن از این آلودگی توجه به نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و انجام واجبات است.
در پایان برای نجات از این آلودگی توصیه می‌شود به وسیله صبر، استقامت و اطاعت از کارشناسان، زمینه را برای واکسینه شدن نهایی و ریشه‌کن شدن این بیماری به وسیله فردی به نام «مهدی (عج)» آماده کنند.

..                             .......................

کارشناس موردنظر در مصاحبه شاخص‌ترین و کامل‌ترین فرد  موجود در روی زمین و آسمان بوده است این شخص مدرک خود را از دانشگاه آسمان با تنها استاد عالم یعنی «خدا» گرفته است.او آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص)است.


                                          پس توصیه‌های ایشان را جدی بگیرید.

کار فرهنگی برای جشن نیمه شعبان

| شنبه, ۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۳۱ ق.ظ | ۵ نظر


هرساله با نزدیک شدن نیمه شعبان خیابان ها پر از چراغانی می شود و پیر جوان با شرینی و شربت سعی دارند تا فضای شاد را برای همه مردم به ارمغان آورند.

در این میان جای فعالیت های فرهنگی بسیار خالی است به صورتی که تقریباً کمتر جایی را می توان پیدا کرد که خوراک محتوایی مناسبی را به عموم مردم ارائه دهد.

شور بسیار زیبایی که توسط خود مردم و نهاد ها شگل می گیرد خود جای تقدیر است، اما حیف است در این میان که دل های بسیاری آماده پذیرش گفتمان مهدویت را دارد، تقریباً هیچ اتفاق فرهنگی محتوایی نمیافتد.

چند سالی است که گروهی کوچکی در روز نیمه شعبان برنامه  فرهنگی را اجرا می کنند که اگر بتوان از این قبیل فعالیت ها را گسترش و با کیفیت تر کرد بسیار مفید خواهد بود.

اهداف این برنامه:

1-گسترش گفتمان مهدویت و سبک زندگی اسلامی ایرانی و آشنایی با وظایف منتظران

2- توزیع محصولات فرهنگی مفید و مناسب به عموم مردم

3- ایجاد ارتباط عاطفی میان کودکان با امام زمان(عج) و آشنایی با کلام اهل بیت

4-شناسایی افراد دغدغه مند و فعال فرهنگی و ارتباط مداوم با آنها به منظور اقدامات فرهنگی و فعالیت های گروهی دیگر

5-پاسخ دهی به شبهات دینی و مشکلات خانوادگی

جزئیات طرح:

فعالیت این گروه بدین صورت بود که 15 روز مانده به نیمه شعبان با توسل به امام زمان(عج) از طریق فراخوان با استفاده از پیامک، و چهره به چهره) به جمع آوری کمک های مردمی برای فعایت های فرهنگی می پرداختند.

بعد از آن با همکاری  شهرداری غرفه ای را با چادر و داربست در یکی از میدان های اصلی شهر(میدان خراسان)  بنا کردند. این غرفه به چند ایستگاه تقسیم شده بود که در آن فعالیت های زیر انجام می گرفت:

1-ایستگاه فروش محصولات فرهنگی(کتاب، سی دی،تابلو بازی های کودکانه و...)با تخیفیف ویژه

2- ایستگاه بلوتوث(فایل های صوتی و تصویری زیبا و کاربردی با موضع امام زمان(عج) به مخاطبان از طریق بلوتوث ارسال میشد و رم و یا فلش آنها پر از محتواهای فرهنگی مفید میگردید.

3-ایستگاه قرآن بخوانید جایزه بگیرد(کودک و نوجوانان در این ایستگاه با خواندن قرآن جایزه ای مانند بادکنک های منقش به نام امام زمان(عج)، کتاب داستان، پازل، مداد رنگی و..اهدا می شد)

4-ایستگاه نقاشی بکشید جایزه بگیرید(در این ایستگاه شابلون هایی از نقاشی های بدون رنگ با موضوع امام زمان کپی شده بود و کودکان با رنگ آمیزی آن در همان ایستگاه از جایزه ای مانند: بادکنک های منقش به نام امام زمان، کتاب داستان، پازل، مداد رنگی و..برخوردار می شدند)

5-ایستگاه عکاسی( در این ایستگاه کودک و نوجوانان پرچم و سربند یا صاحب الزمان را بدست می گیرند و در فضای مشخص و زیبا از آنها عکس گرفته می شود و دقایقی بعد عکس آنها به خودشان اهدا می شود.(عکس یادگاری در این روز میتواند  به عنوان یک نماد همیشه در ذهتن کودک ماندگار شود و با دیدن ان عکس آن خاطرات مرور شود)

6-ایستگاه مشاوره رایگان(در این ایستگاه از کارشناس مذهبی و خبره دعوت می شود که با حضور در غرفه سوالات و شبهات اعتقادی مهدوی و اخلاقی و همچنین مشاوره خانوادگی پاسخ میدهند.

7- ایستگاه نامه ای به امام زمان(عج)(در این ایستگاه برگه های آماده شده بود که در آن عباراتی ناقص آمده بود که باید شرکت کنندگان با ادامه دادن آن جمله، نامه ای به امام زمان(عج) می نوشتند و بعد از بررسی نامه ها در آینده، به برندگان جوایزی اهدا شود. یکی از حسنات این طرح جمع آوری بانک اطلاعات شرکت کنندگان است به صورتی که می توان با استفاده از سامانه پیامکی، هر هفته پیامکی مهدوی و اخلاقی برای این افراد ارسال کرد و فعالیت فرهنگی مداومی را با این افراد ادامه داد.

از دیگر اقدامات جانبی در این برنامه توزیع نشریه های تک برگی جذاب با موضوع امام زمان(عج) و پخش برچسب مخصوص شیشه و یا آویز خوشبو کننده برای اتوموبیل ها با موضوع امام زمان(عج) میان اتوموبیل های در حال رفت و آمد بود.

همچنین میتوان با طراحی پوسترهای زیبا با موضوع مهدویت در کنار غرفه و دیگر مناطق چراغانی شده یک سیر نمایشگاهی را در کنار چراغانی ها داشته باشیم.

خوشبختانه استقبال بسیار زیادی از این غرفه انجام گرفت و چه خوب است با راه اندازی این غرفه ها  در دیگر میدان های شهر،این خلاء بسیار بزرگ را تا حدودی جبران نمائیم و از این ظرفیت بسیارعظیم نهایت استفاده را ببریم.

----------------------------------------------------------------------------------------------------

تجربه های این گروه:

*تقریبا 5 سال است که در نیمه شعبان این فعالیت ها را شروع کرده ایم.در سال های اول تنها یک برگ کاغذ که محتوای مهدوی و جذابی داشت را همراه با شکلات درون پلاستیکی قرار دادیم و پخش کردیم در سال های بعد به تدریج سی دی،خودکار منقش با جمله در رابطه با امام زمان، کتاب، کتاب داستان ویژه کودکان و...به این مجموعه اضافه شد.

*خدا رو شکر تنها از طریق پیامک به تمام دفترچه تلفن مبلغی جمع آوری میشد که بر اساس آن میتوان بر کمیت کار اضافه کرد.

*اگر به هر دلیلی نتوانستیم تمام این اقدامات را انجام دهیم یکی از فعالیت های فرهنگی را انجام دهیم. برای مثال یک برگه ای را در رابطه با امام زمان تکثیر و پخش کنیم.

*برای دریافت فایل های زیبا صوتی توصیری و متنی در رابطه با امام زمان(عج) به آدرس bayadkarikard@chmail.ir ایمیل بزنید تا فایل های کاربردی برایتان ایمیل شود.

اگر در تهران هستید ما برای برپایی این غرفه ها نیاز به کمک حضوری افراد هم داریم اگر مایل بودید به این شماره اطلاع دهید

09358866865


برای کمک های مادی خود برای غرفه فرهنگی جشن نیمه شعبان 97 مبلغ نذری خود را به شماره کارت 6037997378164694  به نام عبدالصمد واریز نمائید


برای دیدن وبلاگ این مجموعه اینجا کلیک کنید

برنامه پیشنهادی کلاس‌های تابستانی برای مساجد و مراکز فرهنگی

 برای دیدن برنامه بر روی عکس کلیک نمائید

 

 

کلاس‌ها به‌صورت مجزا  برای دختران و پسران سنین 10 الی 15 سال برگزار می‌شود.در پایان دوره تابستانی ضمن گواهی اتمام دوره به‌تمامی شرکت‌کنندگان از افراد برتر موفق هر رشته تقدیر به عمل می‌آید

 

هزینه ثبت‌نام برای هر موضوع  در طول تابستان 15 هزار تومان است. خانوادگانی که بیش از یک فرزند خود را ثبت‌نام کنند از تخفیف ویژه برخوردار خواهند شد.

 

هزینه هر استاد، ساعتی 5 هزار تومان می‌شود که در ماه تقریبا 40 هزار تومان برای هر استاد باید در نظر گرفته شود.

با توجه به برنامه 12 استاد در این دوره نیازمندیم که در هرماه 480 هزار تومان برای استادها  در نظر بگیرم که در طول سه ماه تابستان یک‌میلیون 440 هزار تومان می‌شود.

همچنین هزینه ثبت‌نام هر نوجوان در هر موضوع 15 هزار تومان خواهد بود.اگر در هر کلاس 10 نوجوان ثبت‌نام کنند در هر کلاس 150 هزار تومان خواهیم داشت که با 12 کلاس 1 میلیون 800 هزار تومان خواهد شد.

با این حساب حدود400 هزار تومان هم اضافه خواهد ماند که 200 هزار تومان را به مسئول آموزش برادران و 200 هزار تومان را به مسئول آموزش خواهران داده خواهد شد.لازم به ذکر است مسئول آموزش باید یک روز در محل برگزاری کلاس حضورداشته باشد.

برای دانلود جدول برنامه اینجا کلیک کنید


طبق گزارشات مردمی :

آلودگی فضای فرهنگی در شهر تهران به مرحله هشدار رسیده است


 

طبق گزارشات رسیده میزان غلظت آلاینده‌های فرهنگی از استاندارد گذشته و آلودگی فرهنگی در شهر تهران به مرحله هشدار رسیده است.

طبق نظر کارشناسان این آلودگی از طریق ویروس‌های مختلف به صورت نامحسوس در حال گسترش از سوی رسانه‌های متنوع است. 
فاجعه به حدی است که این ویروس‌ها به خانه‌های افراد هم نفوذ کرده است. 
یکی از ویژگی‌های این ویروس مهلک و کشنده این است اکثر بیماران درد و بیماری را در خود احساس نمی‌کنند و عجیب‌تر آنکه خود را در معرض این ویروس‌ها قرار می‌دهند.
این ویروس‌ها با ترفندهای مختلف به فرد بیمار نفوذ پیدا می‌کنند که مهم‌ترین نفوذ‌ها از طریق چشم، گوش، قلب، افکار و زبان صورت می‌گیرد و خطر این بیماری به حدی است که آثار آن تا ابدیت همراه افراد باقی می‌ماند.
طبق آمار سازمان خودباختگی و خودفروشی میزان مرگ و میر قلبی در دنیا به اوج خود رسیده است به طوری که در هر ثانیه هزاران نفر قلب‌های خود را با اختیار خود در معرض آسیب و فروش می‌گذارند.
 
کارشناس این ویروس اظهار داشت: به تمام افراد به خصوص جوانان توصیه می‌شود حتی‌الامکان از منزل‌های خود بیرون نیایند و به خصوص در معابر، پیاده‌روها و بازار که غلظت آلودگی بسیار شدید است حضور پیدا نکنند و اگر ضرورتی پیش آمد حتما از واکسن‌های استاندارد استفاده کنند.
این کارشناس ادامه داد: یکی از واکسن‌های مهم برای دفع این بیماری (چشم پاک) است که اگر اشخاص این واکسن را به خود تزریق نکرده باشند در معرض تیرهای شیطان قرار خواهند گرفت.
استاد دانشگاه آسمان افزودند: این تیرها به غیر از پارگی و مصدوم کردن قلب ، فرد مریض را مسموم می‌کند چرا که این تیرها بسیار سمّی هستند، بنابراین حفاظی را به دور قلب‌های خود به همراه داشته باشید.
این کارشناس با اشاره به حیا و عفت جوانان مخصوصا خانم‌های جوان شهر تصریح کردند: به تمام دختران و زنان شهر توصیه می‌شود که تا زینت‌های خود را فقط در معرض دید محرم‌های خود قرار دهند نه  نامحرمان. و همچنین خود را در معرض فروش و استفاده ابزاری دلالان قرار ندهند. 
ایشان می‌افزایند: از رفاقت با دوستان و هم‌نشینان نااهل به شدت دوری کنید چرا که این دوست‌نماها به راحتی ویروس‌ها را به شما منتقل می‌کنند. 
از دیگر توصیه‌های این کارشناس برای واکسینه شدن جوانان ،ازدواج است. بنابراین به تمام افراد مجرد هشدار داده می‌شود که در بهار جوانی قبل از آلودگی به این بیماری ، با ازدواجی مناسب و آسان خود را واکسینه کنند تا نیمی از ویروس‌ها در آنها اثری نکند.
این کارشناس ادامه می‌دهد آثار یکی از این ویروس‌ها روابط نامشروع است که شش عوارض دارد که سه مورد آن در دنیا و سه مورد آن در آخرت گریبان‌گیر فرد بیمار است.
رسوایی،‌ کوتاهی عمر و قطع روزی سه عقوبت دنیوی ، و سختی حساب و کتاب، خشم و غضب پروردگار و جاودانگی در آتش دوزخ سه عقوبت آخروی آن است.
وی می‌افزاید: اگر شخصی شاهد این گسترش ویروس و آلودگی بود وظیفه دارد تا با دست وعمل خود مانع گسترش ان شود و اگر نتوانست با زبان و اگر نتوانست در قلبش منکر شود که این حداقل‌  کاری  است که باید انجام دهند.
به بیمارانی که گرفتار این ویروس‌ها شده‌اند توصیه می‌شود تا با داروی توبه وضعیت خود را بهبود ببخشند و بدانند درد آنها تنها با استغفار و پشیمانی کامل از گناه درمان‌پذیر است و همچنین هیچ‌گاه ناامید نباشند چرا که ناامیدی خود یکی از ویروس‌های بسیار خطرناک این بیماری است.
این استاد ادامه می‌دهند:از دیگر داوهای موثر برای محفوظ ماندن از این آلودگی توجه به نماز اول وقت و حضور قلب در نماز و انجام واجبات است.
در پایان برای نجات از این آلودگی توصیه می‌شود به وسیله صبر، استقامت و اطاعت از کارشناسان، زمینه را برای واکسینه شدن نهایی و ریشه‌کن شدن این بیماری به وسیله فردی به نام «مهدی (عج)» آماده کنند.

..                             .......................

کارشناس موردنظر در مصاحبه شاخص‌ترین و کامل‌ترین فرد  موجود در روی زمین و آسمان بوده است این شخص مدرک خود را از دانشگاه آسمان با تنها استاد عالم یعنی «خدا» گرفته است.او آخرین پیامبر خدا حضرت محمد (ص)است.


                                          پس توصیه‌های ایشان را جدی بگیرید.

 ---------------------------------------------------------------------------

این مطلب را در سال 90 نوشتم و همکنون به علت آلوده تر شدن هوا باز نشر دادم

ای کاش دخترم باربی را نمیشناخت

| پنجشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۵۱ ق.ظ | ۹ نظر

ای کاش دخترم باربی را نمیشناخت

 

ساعت 9 شب، خیابان ولیعصر،دختری که هزاران چشم او را بدرقه میکنند و بوق های ممتد اتوموبیل ها برای او، صدای حیا را در شهر گم کرده است.

ساعاتی بعد از کلانتری محل با پدر و مادر این دختر تماس گرفته میشود....

پدر و مادرش مدام خود را ملامت میکردند که مگر ما چه برای دخترمان کم گذاشتیم که این گونه حیائش را به حراج بگذارد....

پدر و مادر او شاید هیچ گاه نفهمیدند که همه چیز از عروسک ها و لوازم التحریر باربی کودکی دخترش شروع شد...

 (افرادی که عقیده دارند عروسک باربی یک عروسک معمولی است اینجا را بخوانند)

 

زمانی که او در ذهنش باربی را الگویی زیبا و دوست داشتنی برای خودش انتخاب کرده بود...

 

چه اشکالی دارد  برای کودکمان یا کودکان فامیل و همسایه، لوازم التحریر مناسب هدیه دهیم.

 

چند نمونه لوازم التحریر ایرانی و اسلامی :

موسسه روشنا

 

دفتر تحریر ایام

ثنا و ثمین

 

 

 راه بهشت

 

ضرورت ارتباط مدرسه با مسجد

| چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۱۰:۲۳ ق.ظ | ۰ نظر

ضرورت ارتباط مدرسه با مسجد

 

مدرسه، فضایی که هر فردی ناگزیر پا در آن می‌گذارد، جایی که قرار است تعلیم و تربیت را به کودکان ما بیاموزد.

شواهد نشان میدهد که آموزش پرورش ما در امر تعلیم علوم مختلف موفق عمل کرده است اما جای سوال است که آیا به همان اندازه که به تعلیم توجه میشود به تربیت هم توجه میشود یا خیر؟

با گذری دراکثر مدارس به خوبی این موضوع را متوجه می‌شویم که اکثر  دانش آموزان، معلمان، مدیران و حتی والدین  دغدغه اصلیشان بحث پیشرفت تحصلی است و موضوع تربیت در رتبه بعدی قرار دارد.

متاسفانه ساز کار مدارش به طوری تنظیم شده است که بار امر تربیتی دانش آموزان تنها بر دوش معلم پرورشی است؛ درست است که معلم پرورشی بیشترین سهم را در این امر به خود اختصاص داده است اما زمانی این تربیت به خوبی در رفتار دانش آموز نهادینه میشود که تمام ارکان مدرسه از مدیر تا معلمان دیگر و حتی والدین به این امر توجه ویژه ای داشته باشند و پازل های معلم پرورشی را تکمیل کنند که این اقدام نیاز به فرهنگ سازی بسیار ظریف و دقیق است.

فرض کنید یک معلم پرورشی با هزاران دلایل منطقی و احساسی ضرورت عبادت و خواندن نماز را برای دانش آموزان جا می‌اندازد اما معلم ریاضی همین دانش آموزان که اتفاقا فردی مهربان و مودب هم است، نماز نمی‌خواند و حتی به دانش آموزان هم می‌گوید بدون نماز هم میشود با خدا ارتباط داشت.

از طرفی دیگر مدیر مدرسه و والدین هم برای معلم ریاضی احترام زیادی قائل هستند و مدام از فرزندشان می‌خواهند که باید در نمره ریاضی نمره خوبی کسب کنی.

حال در شخصیت دانش آموز تعارضی رخ می‌دهد که سخن معلم پرورشی صحیح است یا سخن معلم ریاضی! این تعارض فکری ممکن است در آینده به تقابل تبدیل شود.شاید به همین علت است کلاس تربیتی در بسیاری از مدارس به عنوان یک کلاس نمادین پذیرفته میشود.

اکنون باید چه اقدامی انجام دهیم؟ چگونه می‌شود این دانش آموزان را در امر تربیت قدرتمند کنیم؟

در کدام مکان فضای غالب بر محور معنویت می‌چرخد؟

در چه جایی اکثر افراد در امری اتفاق نظر دارند و کمتر تناقض در امر تربیتی دیده می‌شود؟

شاید بتوان گفت نزدیک ترین فضا به این جریان "مسجد" باشد. مسجد جایی است که بر خلاف مدرسه منوط به گذارندن سال تحصیلی در سه یا چهار سال نیست بلکه مسجد می‌تواند فضایی باشد که یک فرد از کودکی تا میانسالی و حتی پیری در آنجا تربیت شود و سهمی را در آنجا داشته باشد.

به این ترتیب تنها فضایی را که روح معنویت و زمینه تربیت در آنجا به خوبی فراهم است را میتوان مسجد نام برد . جائیکه انسان پاک و ضلال به راحتی با قرار گرفتن در ان فضا میتواند ضمیر خودرا آماده زدودن از هر گونه زنگار کند.

در این مکان  اکثر افراد در امور تربیتی و معنوی اتفاق نظر دارند و همه حول امام جماعت مسجد حرف واحدی را میزنند و هنگام تعارض با کمک او راهنمایی میشوند بنابراین کمترین تناقضات رفتاری را میتوان در مساجد دید.

البته این موضوع در همه مساجد صدق نمی‌کند بلکه استثناهایی در این زمینه وجود دارد همانطور که د مدارس هم استثناهایی وجود دارد.

حال باید پرسید چگونه باید ارتباط مسجد و مدرسه را ایجاد کرد؟

آیا چنین امری ممکن است و تا چه حد دوام خواهد داشت؟

بدون شک این امر مستلزم برنامه هنری مناسب و نیروی انسانی کارامد تربیتی است. اگر یک معلم تربیتی فاقد ویژگی های لازم باشد و یا امام جماعت یک مسجد نتواند ارتباط خوبی را با معلم پرورشی دو دانش اموزان نگیرد یقییناً چنین امری امکان پذیر نمی‌باشد.

با فرض نیری انسانی  کارآمد حال به سراغ چگونگی این ارتباط ‌می‌رویم .

 در ادامه چند نمونه از مصداق های عملی این ارتباط را بیان می‌کنیم.

در ابتدا باید فردی در مدرسه به عنوان معلم پرورشی با امام جماعت مسجد و یا مسئول فرهنگی مسجد ارتباط نزدیکی داشته باشد. بسیار مهم است که این افراد کمترین فاصله سنی را با دانش آموزان داشته باشند البته نه تاحدی که دانش اموزان از این افراد حسابی نبرند

در گام بعدی میتوان مسابقات فرهنگی، ورزشی و علمی با همکاری مسجد و مدرسه انجام گیرد. تبلیغات این مسابقات می‌تواند در مسجد یا مدرسه برگزار شود.

نکته بسیار مهم و تاثیر گذار این است که اهدای جوایز برندگان این مسابقات در مسجد صورت گیرد. برای این کار میتوان در مسجد و محله پلاکاردهایی را برای تبریک به افراد برتر نصب و با ارسال کارت دعوت به خانواده ها و معتمدین محل، همه افراد را برای شرکت در یک مراسم شاد و با شکوه دعوت کرد.

شاید این اقدام در نگاه اول کمی دوام نداشته باشد اما هدف اصلی، تصویر ذهنی خوب دانش آوزان ازیک مسجد خوب است.

فرض کنید در همین اتفاق یک دانش آموزی که شاید تا حالا پایش را به مسجد محله نگذاشته است در یک رشته ورزشی و یا المپیاد علمی به عنوان نفر اول برگزیده می‌شود. بعد متوجه می‌شود مسجد محل بنری را در جلوی مسجد نصب کرده و این پیروزی را به این دانش آموز تبریک گفته است. بعد کارت دعوتی از طرف مسجد به خانواده این دانش آموز ارسال می‌شود و در مسجد هم بین دو نماز جایزه ای ارزنده به این فرد داده می‌شود. معلم، مدیر مدرسه و همکلاسی های این دانش آموز هم  در مسجد او تشویق می‌کنند.

 

بعد مسئول فرهنگی مسجد و یا امام جماعت از وی می‌خواهند که باز هم به مسجد بیاید و حتی کلاس های تقویتی را برای بچه های محل در مسجد برگزار کند. حال خود را جای این دانش آموز بگذارید، آیا با خود نمی‌گوید که چه مسجد خوبی که انقدر برای کار من ارزش قائل است. ارتباط خوب و گرم امام جماعت و مسئول فرهنگی مسجد در ارتباط های بعدی این دانش‌آموز بسیار مهم است.

از طرفی دیگر این دانش اموز برتر در رشته ورزشی تقریبا به عنوان یک الگو برای دیگر دانش آموزان معرفی میشود و با مسجدی شدن او ممکن است بسیاری از افراد دیگر  به مسجد نگاه زیباتری داشته باشند.

اقدام دیگر این است که گاهی معلم پرورشی این دانش آموزان را به بهانه‌های مختلف به مسجد بیاورد.

از تشکیل گروه سرود گرفته تا خواندن مقاله شعر و یا داستان و یا حدیث میان دانش آموزان  یا بر پایی نمایشگاه از آثار هنری دانش آموزان  و یا کمک کردن در غذای نذری و یا بر پایی جشن و یا...

همه این اقدامات منوط به فکر باز مسئولین مسجد و سعه صدر افراد است. چرا که گاهی ممکن است شعر خواندن یک دانش آموز دربین دو نماز اعتراض  چند پیرمرد را بلند کند اما با حمایت امام جماعت و مسئول فرهنگی مسجد این امر خنثی میشود.

پس مرحله اول کشاندن دانش آموزان  و ایجاد ارتباط بین مدرسه و مسجد است؛ در گام بعدی باید با برنامه های مداوم این ارتباط حفظ شود وبه طوری که دانش آموزان مسجد را مانند محفلی دوستانه برای خود ببینید به طوری که بعد از تمام شدت تحصیل در آن مقطع حضور دوستانه خو را در مسجد ادامه دهند و به نسل های آینده منتقل سازند، این ارتباط، با دادن مسئولیت های بزرگ و اثر گذار مختلف در مسجد به دانش آموزان تا حد زیادی محقق خواهد شد.

البته این نکته فراموش نشود که این پیشنهادات در دوره ابتدایی و راهنمایی بیشتر امکان پذیرتر است و شاید اجرای آن در دوره دبیرستان با کمی مشکل روبرو شود.

 

گوشه ای از بیانات مقام معظم رهبری:

«چه نیکوست که دانش آموزان برجسته و ممتاز در هر محل، در مسجد و در برابر چشم مردم و از سوی امام جماعت، تشویق شوند. مسجد باید رابطه‌ی خود را با جوانانی که ازدواج میکنند، با کسانی که به موفقیتهای علمی و اجتماعی و هنری و ورزشی دست می‌یابند، با صاحب همّتانی که کمک به دیگران را وجهه‌ی همت میسازند، با غمدیدگانی که غمگساری می‌جویند، و حتی با نوزادانی که متولد میشوند، برقرار و مستحکم کند. مسجد باید در هر منطقه و محل؛ مأمن و مایه‌ی خیر و برکت باشد.» ۲۰/۰۷/۸۹

 

انشالله در مطلب بعدی راهکار عملی رابطه مسجد با جوانانی که ازدواج میکنند و حتی نوزادانی که به دنیا می‌آیند را میخوانیم. 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۰۹ مرداد ۹۲ ، ۱۰:۲۳

پیامک هایی جدید برای امام زمان به مناسبت نیمه شعبان

از مأموریت که برگشت، خوشحال بود. پرسید: «راستی فرمانده! گمراه کردن اینها چه فایده

ای دارد؟» ابلیس جواب داد: «امام اینها که بیاید، روزگار ما سیاه خواهد شد؛ اینها که گناه

میکنند، امامشان دیرتر می آید...»

 

بقیه پیامک ها را در ادامه مطلب بخوانید

قربة الی الله سینما می رویم

| دوشنبه, ۱۹ فروردين ۱۳۹۲، ۰۹:۳۴ ق.ظ | ۰ نظر

 

قربة الی الله سینما می رویم

 

 

حتماً شما هم از بسیاری از افراد ارزشی شنیده اید که چرا در سینما و صدا و سیما فساد وجود دارد. در این میان عده ای از بیخ و بن ساختار سینما را فساد آلود دانستند و از این فضا کاملا دوری جستند عده ای دیگر به مقابله رفتاری پرداختند و حتی در مقابل سینما ها تجمع و شعار میدادند و عده ای دیگر همراه با نقد فیلم های غیر ارزشی قدمی را برای تولید و یا حمایت از فیلم های ارزشی داشته اند.

براستی کدامیک از این افراد کار درستی را انجام می‌دهند؟

برای مثال در این سال های اخیر به رغم تولیدات فیلم های غیر ارزشی از سینما، فیلم های ارزشی مانند: آژانس شیشه ای،خداحافظ رفیق، 33 روز، طلا و مس، اخراجی ها، شکارچی شنبه، قلاده های طلا،روزهای زندگی، شور و شیرین و رسوایی و خیلی از فیلم های سینمایی دیگر تولید شده اند.

براستی کدامیک از ما با هدف قربة الی الله همراه با خانواده یا دوستان به سینما رفته ایم؟!

کدامیک از ما در به صورت چهره به چهره یا در رسانه هایمان فیلم های ارزشی را تبلیغ کرده ایم؟!

کدامیک از ما در مسجد محلمان تبلیغ فیلم های ارزشی را کرده ایم؟!

چه اشکالی دارد که  امام جماعت یک مسجد یا مسئول بسیج یا مدیر یک ساختمان یا مسئول یک اداره یا پدر یک خانواده برای اعضای خود بلیط تهیه کند و آنان را به دیدن فیلم های ارزشی دعوت کند؟!

مگر نه این است که باید از کار خوب حمایت کنیم؟ این حمایت ما به غیر از لذت بردن از پیام های مثبت فیلم نقش مهمی در تداوم و پرنگ شدن آن فیلم و ان کارگردان یا فیلمنامه نویس دارد.

آیا می‌ دانید وقتی فروش یک فیلم در سینما بالا باشد در دوره بعد فیلم های این کارگردان میتواند در سالن های بیشتری نمایش داده شود؟

آیا می‌دانید یک کارگردان وقتی فیلمش از استقبال آنچنانی برخوردار نباشد ناخودآگاه کم انگیزه می‌شود؟

آیا میدانید تبلیغ یک فیلم ارزشی میتواند در گسترش فرهنگ اسلام تا چه حد می تواند مفید باشد؟

پس بیائید بجای نق زدن های بیهوده قدمی را برای ترویج و تبلیغ دین برداریم.

این روزها فیلم "رسوایی" اثر مسعود ده نمکی در سینماهای کشور و همچنین سریال تلویزیونی "بال های خیس" ساعت22 هر شب از شبکه 1  از نمونه کارهای ارزشی است.

حرف آخر اینکه بجای نق زدن یا فیلم بسازیم و یا تبلیغ فیلم های ارزشی ساخته شده را انجام دهیم.

 

 

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۱۹ فروردين ۹۲ ، ۰۹:۳۴

عمارها، کمی هم اتوبوس سوار شوید

| يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۲۳ ب.ظ | ۰ نظر

"عمارها"، کمی هم اتوبوس سوار شوید

 

این روزها به افرادی که با روشنگری های خود مردم را آگاه می‌کنند در اصطلاح "عمار" می‌گویند. در این میان شاید افرادی نیز بیشتر مطرح شده باشند، افرادی که با سخنان گیرا و موضع گیری های به موقعشان، نقش مهمی در جریان های فکری جامعه ایجاد می‌کنند.

همه ما بر این امر واقفیم که برگزاری سخنرانی ، شرکت در همایش‌ها می‌تواند در گفتمان سازی انقلابی مفید باشد اما آیا همین حد کافی است!

تا کنون این گفتمان سازی  چقدر در سطح جامعه فراگیر شده است؟

چه افرادی باید این گفتمان و نظریه ها را اجرایی کنند؟

نحوه اجرایی کردن این گفتمان سازی باید از چه راهکارهای هنری صورت بگیرد؟

اگر شهدای ما الگوی ما هستند، با نگاهی به سیره عملی شهدا به این نکته می‌رسیم که یکی از علل پیروزی جوانان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس، اخلاص فرمانده هان و همقدم شدن آنان با سربازان در خط مقدم بوده است. به طوری که یک فرمانده در عین حالی که وظیفه فرمانده بودن خود را به خوبی انجام می‌دهد و راهبرد های جنگ را برای سربازان و افسران خود تبیین می‌کند، همزمان بندهای پوتین های خود را محکم می‌بندد و پا به پای افسران به خط مقدم میشتابد.

آیا این روزها  فرماندهان جنگ نرم یا همان "عمارها"  تنها ایده پردازی می‌کنند و یا اینکه در خط مقدم جبهه هم مشغول فعالیت هستند؟

آیا فرماندهان امروز مثلا وقتی می‌گویند که در حوزه سینما کم کاری شده است با خود اندیشیده اند که خودش  و یا حتی شاگردانش چند فیلم یا سریال تولید کرده اند؟

آیا فرماندهان امروز وقتی با تحقیق و تفحص به این نتیجه میرسند  که یکی از اهداف دشمن نوجوانان و تهاجم فرهنگی در مدارس است تا کنون خودشان در مدارس حضور فیزیکی یافته اند که هم از نزدیک شاهد این نفوذ باشند و هم کاری انجام داده باشند و  یا اینکه تنها به ایده پردازی می‌پردازند و این وظیفه را به دوش دیگران می‌سپارند؟!

آیا فرماندهان بغر از سر زدن به دانشگاه‌ها و همایش ها، از اتوموبیل خود پیاده می‌شوند تا کمی هم از اتوبوس و مترو استفاده کنند و با تبلیغ چهره به چهره،  هم  مشکلات مردم را از نزدیک لمس کنند وهم تاثیر گذار باشند؟!

شاید برخی بگویند ما وظیفه‌ ما تنها روشنگری است و این حضور فیزیکی دور از شأن ما است چرا که با حضور فیزیکی وقتمان تلف میشود و از مطالعه و تحقیق  و شرکت در همایش ها جا می‌مانیم.ما برای افسران خط را روشن میکنیم دیگر تکلیف نداریم تا آن کارها را اجرایی کنیم، این ها وظیفه افرادی دیگر است!

این افراد تا کنون پرسیده اند که پس چه کسی باید نظریه های زیبایشان را اجرا کند؟ نکند انتظار دارند افرادی که اصلاً وقت برای مطالعه نمی‌گذارند وحوصله تحقیق را ندارند و به عنوان سیاهی لشگر گفتمان آنان را اجرایی کنند!؟

تا حالا فکر کرده ایم که ما چقدر ایده ها و نظریه های بسیار جالب و بکری در موضوع ترویج سبک زندگی اسلامی داریم که تا کنون اجرایی نشده است.

به زبان ساده ترشاید مشکل این باشد که ما عمارهای "حرف بزن" بسیار داریم که انصافا ایده های عالی و نابی دارند اما عمار "خط شکن" کم داریم.

مشکل ما کمبود افرادی هستند که بدون هر گونه منیت  در کنار مطالعه و روشنگری، فارغ از هرگونه حمایتی ، به وسط میدان بیاید، فیلم بسازد، با مردم در کوچه و خیابان و اتوبوس و مترو صحبت کند، تراکت پخش کند، به مدارس برود  و در فضای مجازی فعالیت کند و....

تا کنون با خودمان فکر کردیم که اگر حوزه های علمیه در کنار درس و بحث، ساعت آخر کلاس خود را بجای درس به خیابان بیایند و به طور صحیح و هنری تبلیغ اسلام را به صورت گروهی انجام دهند چه اتفاقی می افتد؟

تا کنون با خودمان فکر کرده ایم که فلان سخنران و یا مداح معروف، اگر هفته ای یکبار خود و پا منبری های خود را مامور کند که مثلا فلان برگه کاغذ را که حاوی مطلب غنی است را بین مردم توزیع کنند چه اتفاقی می‌افتد؟

تا کنون فکر کرده‌ایم که اگر پایگا های بسیج به جای ایست و بازرسی  به مردم محله خود گل و بسته فرهنگی هدیه بدهند چه اتفاقی می‌افتد؟

آیا نمیتوانیم در حد وسع خود چند مطلب خوب به همراه یک هدیه مختصر به مغازه دار محلمان یا بچه همسایه‌یمان یا راننده اتوبوس مسیرمان و یا هر کس دیگری بدهیم؟!

تا کنون صرفاً برای انجام کار تبلیغی مثل پخش کردن بلوتوث پخش کردن نشریه های تک برگی و یا حتی امر به معروف کردن صحیح از خانه به بیرون رفته ایم؟

البته تمام این کارها را هم میتوان به صورت شخصی و خارج از چارت سازمانی و آموزشی انجام داد اما  یا شأن خ.د را اجل از این کارهای میدانی می‌دانیم  یا تبلی می‌کنیم یا اهمیت و اجر و اثر این اقدامات را نمی‌دانیم.

امام خامنه ای(ع):

فرق رهبر وآدرس دهنده این است که آدرس دهنده، مى‌گوید براى رسیدن به فلان جا، از این راه بروید، چند کیلومتر را طى کنید، بعد بپیچید، تا به فلان مقصد برسید. این، آدرس دادن وراهنمایى کردنِ از دور است. رهبر، آن کسى است که وقتى مىگویند چشمه ومرکز مقصود کجاست، دست طرف را مى گیرد، مى گوید برویم. این، رهبر است. رهبر ما هم که رهبر شد، این طورى شد.... امام، منتظر کسى نماند ورفت. خاصیت این «برویم»، آن است که مردم دنبال آدم بیفتند...امروز، رهبرى روحانیت به این است که به مردم بگوید «برویم»؛ نگوید «بروید».

دیدار با روحانیون یزد۲۹/۸/۶۳

.....................................................................................................................................................

پ.ن:

ضمن احترام ویژه برای تمام عمارهای انقلابی یاد آور میشوم این متن هیچ اشاره ای به شخصی خاص ندارد. 

نمونه ای از حضور خود جوش طلبه ها در ورزشگاه آزادی را اینجا بخوانید.

 

نگاهی به بایدهای تبلیغ

| دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۱، ۰۵:۳۱ ق.ظ | ۰ نظر


نگاهی به بایدهای تبلیغ



سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعودی

آنچه پیش رو دارید اقتباس از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعودی در اولین گردهمایی مبلغان هجرت بلند مدت استان خراسان است . در این سخنرانی پس از بیان مقدمه ای درباره اهمیت تعقل و تفکر در تبلیغ، نکاتی درباره بایدهای تبلیغ مورد بحث قرار گرفته است .

× × ×

از وجود مقدس مولای متقیان حدیثی نقل می شود که «هبط جبرئیل علی آدم علیه السلام فقال یا آدم انی امرت ان اخیرک واحدة من ثلاث فاخترها و دع اثنتین . فقال له آدم: یا جبرئیل و ما الثلاث؟ فقال: العقل و الحیاء و الدین . فقال آدم: انی قد اخترت العقل . فقال جبرئیل للحیاء والدین انصرفا و دعاه، فقالا یا جبرئیل انا امرنا ان نکون مع العقل حیث کان; (1) جبرئیل بر حضرت آدم علیه السلام نازل شد و فرمود: ای آدم! من مامور شده ام که تو را بین یکی از سه چیز مخیر کنم، پس آن را انتخاب کرده و دو تای دیگر را رها کن . آدم علیه السلام به او فرمود: ای جبرئیل! آن سه کدامند؟ فرمود: عقل و حیا و دین . آدم فرمود: من عقل را اختیار کردم . سپس جبرئیل به حیا و دین گفت: [به جایگاه خود] برگردید و او را واگذارید [. ولی] آنها گفتند: ای جبرئیل! ما مامور شده ایم که هر کجا که عقل باشد با او همراه باشیم .»

من این حدیث بسیار ارزشمند را درآمد و مقدمه عرایضم قرار می دهم . به نظر می رسد عقلی که در این حدیث مورد نظر است، عقل و عقلانیت به عنوان ابزاری در مقابل وحیانیت نیست، چنانکه امروز عقل به عنوان یکی از مبانی و پایه های مکتب انسان گرایی در مقابل مکتب الهی مطرح می شود . بلکه ظاهرا منظور از عقل، عقل دینی، عقل راهبردی و عقل فطری است . چنین عقلی اگر وجود داشت دین و سلامت اخلاقی و عفت و حیا نیز خواهد بود . عقلی که به انسان می آموزد که در زندگی چگونه عمل کند تا دینداری او تضعیف نگشته و حیا و عفت عمومی وی نیز خدشه دار نشود .

ممکن است این ضعف در وجود من روحانی هم باشد و تفکر بایسته دینی نداشته باشم . ضعف تفکر و هوشمندی اختصاص به انسانهای غیر متدین یا غیر روحانی یا انسانهایی که با علم و ایمان و اندیشه مرتبط نیستند ندارد . مرحوم استاد مطهری رحمه الله در کتابهایشان داستانی را آورده اند که بسیار زیباست . ایشان می فرمایند: من از قم با اتوبوس به مشهد می آمدم . اتوبوس برای صرف شام و نماز توقف کرد، به آقای راننده گفتم چقدر برای نماز وقت داریم و چه مدت توقف خواهیم داشت؟ راننده با عصبانیت گفت: آخوند برو، حالا یک کاریش می کنیم .

فهمیدم ایشان از آن ضد آخوندهای جدی است . چیزی نگفتم، رفتم وضو بگیرم و نماز بخوانم دیدم این آقای راننده هم آمد و در آن شرایط قبل از انقلاب که معمولا نماز نمی خواندند، نماز خیلی خوبی خواند . برای من خیلی عجیب بود که ایشان این قدر با من برخورد تند کرد و از آن طرف این قدر نماز زیبا خواند .

راننده برای اینکه خوابش نبرد دو تا جوان دانشجو را صدا کرد تا با هم حرف بزنند . در ضمن صحبت، ماجرای خود را برای ایشان بازگو کرد و گفت: پدر من مرید سرسخت یک آقای روحانی بود که بسیار ساده لوح بود و در عین حال هر حرفی که آن روحانی می زد پدر من بی چون و چرا اطاعت می کرد . از جمله به پدر من گفت: مبادا بچه خود را بگذاری درس بخواند . این مدارس، مراکز شیطان است، انسان را شیطان می کند، انسان را فاسد می کند . مطلقا نگذار بچه ات سواد یاد بگیرد . پدر من نیز نگذاشت من سواد یاد بگیرم و الآن سواد ندارم و شاگرد شوفر هستم، در حالی که تمام بستگانم مهندس و دکتر شده اند .

استاد مطهری، می فرماید: اینجا بود که فهمیدم چرا ایشان ضد روحانی است . آن روحانی دستوری صادر کرده بود که ناشی از تعقل و تفکر نبوده است .

انسان مؤمن باید خوب بیندیشد و در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خویش تفکر کند . یکی از بزرگترین مشکلات زندگی افراد مؤمن و متعهد، مشکلات مربوط به فرزندان ایشان است . افراد زیادی را می شناسم که خودشان مؤمن هستند ولی بچه هایشان مشکل دارند . البته برخی از این مشکلات به شرایط زمانه برمی گردد، اما بخشی از آن نیز به خود ما مؤمنان مربوط است .

بسیاری از مشکلات و انحرافات موجود ناشی از این است که ما خوب فکر نمی کنیم و از تعقل خویش بهره نمی گیریم . بنابراین جبرئیل فرمود اگر عقل را انتخاب کردی دو موقعیت دیگر یعنی دین و اخلاق، نیز به وجود خواهد آمد .

ما نیز بایستی در تبلیغ خویش عاقلانه رفتار کنیم، یعنی باید از اصول و روشهایی که پذیرفته شده و علمی است بهره ببریم و اگر بهره نبردیم ممکن است تبلیغ برای خدا باشد اما متفکرانه و عاقلانه نخواهد بود و نتیجه آن نیز اندک است .

امروز به طور کلی در مقوله تبلیغ، آموزش، تعلیم و تعلم، از دو مسئله عمده استفاده می شود: یکی قوانین حوزه تبلیغ، تعلیم و تربیت و دیگری فضاهای حاکم بر مقوله تبلیغ . ما باید به این دو امر بسیار توجه کنیم، زیرا دیگران به این دو مقوله توجه زیادی دارند .

قوانین حوزه تبلیغ

1 - آگاهی دهی و معرفت بخشی:

شاید بگوئید ما جز معرفت دهی کار دیگری نمی کنیم . برای مثال در قالب کلاس، نماز، پس از نماز و قبل از نماز، مدام در حال آگاهی دادن هستیم، ولی من عرض می کنم که بخشی از آگاهی دهی، علمی است ولی بیشتر آن عملی می باشد . یعنی اگر شما مطلبی را بیان کنید و مخاطب آن را در رفتار و کردار شما مشاهده نکند، چنین مخاطبی از نظر علمی جاهل است نه عالم .

2 - توجه به موقعیت مخاطب:

ما باید مخاطبان خود را طبقه بندی کنیم . برای آقایان یکسری قوانین خاص رفتاری وجود دارد و برای خانمها قوانین دیگر . برای آقایان مباحث معرفتی به گونه ای طرح می شود و برای خانمها به گونه ای دیگر . در مقام تبلیغ و آموزش باید دقیقا به جنسیت مخاطب توجه کنیم . مخاطبان ما از نظر سن نیز باید طبقه بندی شوند و ادبیات تبلیغ وابسته به شرایط، جنس و سن مخاطبان باشد .

اینجانب به خاطر دارد که در ایام کودکی، یکی از متدینین تهران که از دوستان خانوادگی ما بشمار می آمد، به مشهد مشرف می شد و دوست داشت زیارت خوب و دلخواهی انجام دهد . و نیز علاقه داشت من را نیز با تربیت دینی و مذهبی آشنا کند . او دست مرا می گرفت و صبح پیاده به حرم مطهر می برد و می گفت: به هر کاری که من می کنم نگاه کن تا با ایمان شوی و گمراه نگردی . ایشان تا ظهر نماز و دعا می خواند و مجددا من را پیاده به منزل باز می گرداند . نه بستنی، نه شکلات، نه شربت و نه هیچ لذت و آسایشی . لذا من همیشه آرزو می کردم این دوست مؤمن ما به مشهد نیاید . این خاطره تلخ در ذهن من باقی مانده است . ایشان فرمول سن را در مورد من پیاده نمی کرد .

ما باید مخاطب شناس باشیم و جنس و سن و موقعیت آنان را در نظر بگیریم و به آن دقیقا توجه داشته باشیم .

گاهی مخاطبین ما در خانواده هایی بزرگ شده اند که با کفر و بی دینی روزگار می گذرانند . من متاسفانه در روستاها نیستم، اما در فضای دانشگاه این را به وضوح مشاهده می کنم . یکبار بعد از کلاس به دانشجوی خواهری که در ماه رمضان آرایش کرده بود و جلو کلاس نشسته بود، گفتم: چرا این قدر آرایش کردی و تازه چرا جلو نشستی؟ گفت: حاج آقا ما از شماها شنیده ایم که نظافت از ایمان است . من فکر کردم کار خوبی کرده ام و به خدا نزدیک شده ام .

کسی که در فضایی بزرگ شده که محرم و نامحرم برایش یکی بوده و با آواز غنا و رقص بزرگ شده، برخورد خاص خود را می طلبد . این یک محیط است، یک محیط هم خانه یک روحانی است که فضای آن فضای قرآن و نماز و عبادت است . بنابراین ما باید مخاطب خویش را دقیقا شناسایی کرده و به شرایط او توجه داشته باشیم .

3 - استفاده از محرکهای مناسب:

قویترین محرکها دو چیز است: یکی «تشویق به موقع » و دیگری «تنبیه به موقع » و بایستی توجه داشت که هیچ کدام از این دو مادی نیست . گاهی دوستان گلایه می کنند که به ما امکانات نمی دهند، من عرض می کنم تشویق و تنبیه اصلا مادی نیست . اوج تشویق، رابطه محبت و مودت است و اوج تنبیه نبود این رابطه است . باید طوری رفتار کرد که اگر روحانی خوشحال بود روستا خوشحال باشد و اگر ناراحت بود روستا ناراحت باشد . این تنبیه و تشویق است . نمازخوان کردن افراد با تکیه بر مادیات چندان به صواب نیست . تنبیه نیز همین گونه است .

قوانین حاکم بر فضاهای آموزشی و تبلیغی

در فضاهای آموزشی از سه قانون باید پیروی کرد:

1 - الگوها:

اگر فراگیر، الگوی مناسب نداشته باشد، تعالیم حوزه تبلیغ و تعلیم و تربیت بی حاصل خواهد بود . کتابی به نام «پا به پای آفتاب » وجود دارد، این کتاب ارزشمند به زوایای تقریبا خصوصی زندگی حضرت امام رحمه الله وارد شده و خاطراتی است که همسر امام و دیگر نزدیکان او بیان کرده اند . خانم خدیجه ثقفی همسر محترم حضرت امام رحمه الله می گویند: امام در طول زندگی مشترک یکبار به من نگفت یک لیوان آب به من بده . این تعلیم و تبلیغ عملی دین است .

در این کشور اگر تقوی، زهد، مدیریت و خلوص رهبری نبود، انقلاب با مشکلات جدی و غیرقابل حلی مواجه می شد . تعدادی از دوستان من با پاسدارانی که در امر حفاظت از بیت رهبری مشارکت دارند، مرتبطند . آنها می گویند: فلانی! این که شنیده ای تمام زندگی ایشان در یک وانت خلاصه می شود، دروغ نیست بلکه یک واقعیت است . زمانی که ایشان راجع به زهد و دنیا گریزی صحبت فرموده بودند، یکی از آقایان - که از قضات سرشناس است - مجموع زندگی خود را لیست کرد، خدمت آقا برد و گفت: زندگی من این مقدار می ارزد . آقا فرمودند: با توجه به شناختی که از شما دارم، این قلمها زائد است و آن آقای قاضی تبعیت کردند .

یکی از معاونین محترم قوه قضائیه در جواب سؤال من که چرا شما از محافظ استفاده نمی کنید، فرمود: این سؤال را زیاد از من می پرسند . یکبار کسی همین سؤال را از من پرسید، دستش را گرفتم و با هم به خیابان رفتیم، یک رفته گر به من سلام کرد، گفتم این اولین محافظ من، بعد یک مغازه دار سلام کرد، گفتم: این هم محافظ دیگر من و . . . وقتی من را پیاده می بینند و مشاهده می کنند که وضع زندگی من تغییر نکرده است، دوستدار و محافظ من خواهند بود .

ما باید توجه داشته باشیم که دقیقا رفتار ما روحانیت تحت نظر و مطالعه مردم است و ما الگوی رفتاری مردم هستیم .

2 - روشها:

باید توجه داشت که اگر از روشهای مناسبی - که مبتنی بر آخرین دستاوردهای علمی است - برای تبلیغ استفاده نکنیم یقینا تبلیغ، فاقد کارایی و اثربخشی خواهد بود . برای مثال هنر یکی از این امور است . من و شما دائما صحبت می کنیم و در صحبت خویش از آیه و حدیث استفاده بسیاری می کنیم، اما کمتر آن را هنرمندانه ارائه می کنیم، درست بر عکس، غربیها با هنر شروع می کنند و چون بسیار به کار روی کودکان معتقد هستند، از کار خویش نیز نتیجه می گیرند .

استادی در مشهد داریم که حدودا بیست سال در آمریکا بوده است و نماینده برجسته یکی از مکاتب روانشناسی در ایران است . ایشان می فرمود: در آمریکا به هر استودیوی فیلمسازی که بروید یک روانکاو وجود دارد، ولی در استودیوی کودک، چند روانکاو و روانشناس هستند .

ما راجع به بخل صحبت می کنیم، اما آنها کارتون می سازند و مقوله بخل و سخاوت را به نمایش می گذارند، مثل کارتون معروف «اردک پول دار اسکروماج » که در خواب مراحل پس از مرگ خویش را می بیند و بعد از آن سخاوتمند می شود .

در یکی از سمینارهای مسئولین صدا و سیما سؤالی را مطرح نمودند که چرا اساسا در بیشتر این کارتونها مادر گم می شود؟ تعدادی مقاله در پاسخ به این سؤال ارائه شد . از جمله حرفهای مطرح شده در مقالات این بود که سازنده این کارتونها ژاپن است، اما تهیه کننده آن انگلستان می باشد . یعنی تهیه کننده، کمپانی معروف تبلیغی «رابرت مردوخ » در لندن است .

«رابرت مردوخ » فردی صهیونیست و استرالیایی الاصل است که در لندن زندگی می کند و کمپانیهای عمده تبلیغی جهان متعلق به اوست . او تهیه کننده این کارتونهاست .

در آن مقاله تحلیل شده بود که بزرگترین مسئله صهیونیسم در حال حاضر مهاجرت یهود است و این که یهودیان حاضر به مهاجرت به فلسطین نمی باشند، زیرا امنیت و اقتصاد سالم وجود ندارد . او کارتونهایی برای کودکان می سازد که در آنها قهرمان داستان به دنبال مادر خویش می گردد . تمامی کودکانی که در سرتاسر جهان این کارتونها را می بینند در جریان مراحل رشد خویش و تا زمانی که بالغ می شوند احساس می کنند که مادری گمشده دارند، در عین این که مادر دارند . از سوی دیگر ما می دانیم، معروفترین شعار صهیونیسم بین الملل این است که «فلسطین مادر یهودیان است و سرانجام روزی فرزندان این مادر باید به دامن او بازگردند .» بنابراین یهود و صهیونیست به شدت از مقوله هنر برای تبلیغش استفاده می کند .

در حال حاضر یکی از معروفترین گیتاریستهای دنیا فردی به نام اریک کلاپتون است . او کسی است که بر اثر افراط در خوردن مشروب کور و نابینا شد، ولی توبه مسیحی کرد و به اصطلاح فرد صالحی شد . از آن به بعد موسیقیهایی که نواخت جزء معروفترین موزیکهای دنیا است .

آمریکاییها در سال گذشته این شخص را به نیویورک آوردند و از او خواستند که بر روی خرابه های دو برج معروف که در حادثه 11 سپتامبر خراب شده بودند به نام «نیویورک زنده است » گیتار بنوازد . این تصنیف در تمام جهان پخش و معروف شد . آنها می دانند چگونه باید از بهترین موسیقیها، فیلمها و وسائل، کمک گرفت . اینک این سؤال مطرح است که ما چقدر از این دانشها بهره مند هستیم و استفاده می بریم .

یکی از بزرگواران روحانی که عضو مجلس پنجم بودند می فرمودند: در منزل ما صحبت از عقد دخترم بود و بزرگان فامیل جمع بودند و هر کدام نظر می دادند که چگونه عقد و مجلس برگزار شود، نوبت به این رسید که عقد در کجا برگزار شود؟ در باشگاه یا در حسینیه و . . . دختر کوچک من دست خود را بلند کرد . دختر روحانی، سید، بزرگوار و نماینده وقت مجلس، گفت: پدر! من هم نظر بدهم؟ گفتم: بگو پدر جان . گفت: به نظر من اگر مجلس عقد خواهرم را در کلیسا بگیریم از همه جا بهتر است .

ایشان گفت: من جلوی بزرگان فامیل شرمنده شدم و بعد از اتمام جلسه از دخترم سؤال کردم که عزیزم من و تو که کلیسا نرفته ایم، گفت نه، گفتم دوستان تو که مسیحی نیستند، گفت نه، گفتم پس تو از کجا کلیسا را دیده ای؟

گفت: من در هر چه فیلم سینمایی می بینم، عروسیها در کلیساست . لذا گفتم عقد خواهرم را به کلیسا ببرید . یعنی فیلمهای غربی یک پیامش داستان و سوژه فیلم است، پیام دیگرش القای فرهنگ مسیحی است . اگر من و شما نیز از روشهای مناسب استفاده نکنیم، تبلیغمان فاقد کارآیی خواهد بود .

3 - فراهم آوردن محیط مناسب:

منظور از محیط مناسب، محیطی است که تعالیم حاکم بر حوزه تبلیغ، تعلیم و تربیت بتواند از آن بهره ببرد . البته این مقوله وسیعتر از آن است که در این زمان کوتاه پاسخ بگیرد .

پی نوشت:

1) اصول کافی، ج 1، ص 10 .