باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

سهمیه دانشگاه بی عدالتی است؟(داستان5)

| سه شنبه, ۲۸ تیر ۱۳۹۰، ۰۲:۱۸ ب.ظ | ۷۰ نظر

بحثی داغ بین دانشجو واستاد

سهمیه دانشگاه بی عدالتی است؟
 

 سید به دلیل ظاهر و رفتارش، از بدو ورود به دانشکده حقوق، تمام نظرها را به خود جلب کرد!

چهره تکیده و سر و صورت بدون مو، او را شبیه کولینا (داور فوتبال ایتالیا) کرده بود، رفتار معصومانه او را در مقابل سایردانشجویان پرشور و هیجان، عامل دیگری برای وجه تمایز سید محسوب می شد.

سید که ظاهر تکیده اش او را پنجاه ساله نشان می داد، تنها سی سال سن داشت. او برخلاف سایر دانشجویان، اکثر مواقع در لاک خود بود و کمتر مقابل شیطنتهای دیگران، واکنش نشان می داد. شاید دلیل آن شرایط سنی و یا بیماری اش بود!

تک سرفه های مداوم سید نشان از دردی کهنه می داد. او خود هیچ توضیحی در این رابطه نمی داد!

بین دانشجویان شایع بود که سید سِل دارد، و برخی او را مبتلا به سرطان ریه می دانستند، و دلیل سر و صورت بدون موی او را نیز شیمی درمانی عنوان می کردند.

همه چیز روال عادی خود را داشت تا اینکه استاد حقوق قضایی در تشریح بحث عدالت، به ظلمی اشاره کرد که گریبان کلیه داوطلبین ورود به دانشگاه را گرفته است!

استاد اعتقاد داشت به دلایل مختلف، عدالت در راه یابی داوطلبین به دانشگاه رعایت نمی شود! او پس از بیان مواردی، به سهمیه ورود رزمندگان و ایثارگران به مراکز آموزش عالی پرداخت و این سهمیه را ظلمی به سایر داوطلبین ورود به دانشگاه و همچنین سایر دانشجویان پذیرفته شده می دانست! زیرا حضور این افراد با سهمیه های در نظر گرفته شده را عامل اساسی افت تحصیلی قلمداد، و اضافه کرد:

نشستن این افراد که با سهمیه های مختلف به دانشگاه راه یافته اند، باعث می شود تا سایر داوطلبینی که حق مسلمشان این صندلی ها بوده، از رسیدن به جایگاه حقیقیشان باز بمانند.

کف زدن های ممتد دانشجویان حاضر در کلاس، نشان از هماهنگی فکری بین استاد و شاگردان می داد! در این میان تنها کسی که سرش پایین بود و هیچ عکس العملی از خود نشان نمی داد، سید بود.

عدم هماهنگی سید با دانشجویان، نظر استاد را به خود جلب کرد. استاد پس از دعوت دانشجویان به سکوت، با لحنی کنایه آمیز گفت:

ظاهراً یکی از افرادی که با سهمیه وارد دانشگاه شده است، در جمع ما حضور دارد!

همه نگاه ها متوجه زاویه دید استاد گردیده بود که نگاهش سید را نشانه می رفت.

سنگینی فضای کلاس و نگاه ها، سید را وادار نمود که برای اولین بار در طول مدت حضورش در دانشگاه، لب به سخن باز کند.

سید کارنامه انتخاب رشته اش را از کلاسور خارج کرد و در حالی که آن را نشان سایر دانشجویان و استاد می داد، گفت:

این کارنامه قبولی ام در دانشگاه است. آیا ذکری از سهمیه در آن شده است؟

سید همزمان که سایرین تأیید می کردند که او نیز مانند بقیه بدون استفاده از هرگونه سهمیه ای توانسته است وارد دانشگاه شود، ادامه داد:

رزمنده بودن و رزمنده باقی ماندن لیاقت می خواهد و سعادت، خیلی ها مانند طلحه و زبیر از صحابی و رزمندگان پا به رکاب حضرت رسول اکرم (ص) بودند! من که لیاقت رزمنده بود را ...

استاد به میان حرف سید وارد شد، و به گونه ای که می خواهد نظرها را از قضاوت ناسنجیده اش دور کند، گفت: 

پس چرا با سایرین همکاری نکردید؟!

سید با همان تک سرفه های همیشگی اش که برای همه عادی شده بود، پاسخ داد:

آخه صحبتهای شما با باورهای من همخوانی ندارد!

استاد با لحنی کنایه آمیز گفت:

می شود باورهای خود را برای ما بگویید، شاید ما هم با شما همراه شدیم!

پوزخندی بر لبان استاد نقش بسته بود که نشان می داد  قصد دارد در همین اول ترمی، تسلط و معلومات خود را به رخ سایرین بکشد.

سید با خونسردی جواب داد:

 باورهای من با ایده های شما، تضاد دارد و شرط عدالت نیست که وقت کلاس به باورهای من بگذرد.

استاد که در همین اول بحث خود را مقهور استدلال سید می دید، با غروری نهفته در صدایش گفت:

وقت کلاس در اختیار من است و من هستم که باید مشخص کنم وقت کلاس به چه امری بگذرد! در ثانی، مبحث امروز، عدالت است و فکر نمی کنم صحبتهای من با شما خارج از موضوع باشد؛ زیرا من حضور سهمیه ای به دانشگاه را خلاف عدالت می دانم ولی شما عین عدالت!

سید که دیگر مجبور به ادامه بحث شده بود، گفت:

اجازه می خواهم برای آنکه به نتیجه گیری مفیدی در انتهای بحث برسیم، چند سؤال شخصی از شما داشته باشم.

استاد با همان پوزخند گفت:

لابد برای آنکه گزارش خود را برای گزینش دانشگاه کامل تر کنید!

سید بدون توجه به کنایه استاد، ادامه داد:

برای آنکه عدالت را در سهمیه حضور رزمندگان در دانشگاه ثابت نمایم.

استاد با همان حالت گفت:

بفرمایید!

سید: شما چند سال سن دارید؟

استاد: 40 سال!

سید: یعنی در زمان شروع جنگ 19 یا 20 ساله بودید؟

استاد با تکان دادن سر حرف سید را تأیید کرد.

و سید ادامه داد: آن موقع که اکثر هم سن و سال های شما به جبهه می رفتند، شما چه کردید؟!

استاد که ظاهراً پی به منظور سید برده بود، دیگر در صورتش آن لبخند تمسخرآمیز دیده نمی شد، بلکه برعکس با گره ای در ابروانش گفت:

 

 

مبارزه با دشمن، تنها حضور در جبهه و جنگ فیزیکی نیست بلکه اگر امثال من به تحصیل علم نمی پرداختند، خرابی های زمان جنگ را چه کسی می بایست بسازد؟! من در جبهه دیگر به خدمت پرداختم و آن هم تحصیل علم برای ساختن ایرانی آباد بود. همان ایرانی که باورهای امثال شما آن را به خرابه ای تبدیل کرد!

سرفه های سید شدیدتر شده بود، و قاطعیت نهفته در صدایش نیز بیشتر. او با همان حالت گفت:

اگر کشور به دست متجاوزین می افتاد باز هم شما از عملتان در جهت خدمت به متجاوزین استفاده می کردید؟!

بگذریم... درزمانی که دانشگاه ها برای انقلاب فرهنگی تعطیل بود، شما چه می کردید؟!

استاد که کاملاً برافروخته شده بود، گفت:

ظاهراً قصد بازجویی دارید! خب معلوم است! تا زمان بازگشایی دانشگاه ها به مطالعه و قوی سازی بنیه علمی ام مشغول بودم در ثانی من از جنگ و خرابی متنفرم و حاضر نیستم در خرابی و کشتار انسانهای بی گناه مشارکت کنم!

سید پاسخ داد:

این جنگ ناخواسته به ما تحمیل شد و آن انسانهای بی گناه شما سربازان متجاوزی بودند که دستشان به خون نوامیس این مردم آغشته شده بود!

سرفه اجازه ادامه صحبت را از سید گرفت و استاد که منتظر چنین فرصتی بود، گفت:

حرف من و سایر دانشجویان این است که اگر کسانی در آن زمان بنا به هر دلیلی به جبهه رفته اند، اکنون حق ندارند به حقوق حقه ما تجاوز کنند! سهمیه و امتیازهای مختلفی که به این افراد داده می شود حقوق ما را ضایع می کند! آیا این عدالت است؟!

صدای کف زدن معدودی از دانشجویان، نشانه همفکری برخی با استاد بود.

سید که مقداری از شدت سرفه هایش کم شده بود، با همان آرامش همیشگی گفت:

آیا این عدالت است که افرادی جان و جوانی خود را در مقابل گلوله و تفنگ بگذرانند تا تعداد دیگری در آرامش و امنیت به مدارج علمی و اقتصادی برسند؟!

 آیا این عدالت است که آنها سینه های خود را برای رشد و تعالی ما سپر کنند و ما اکنون قدر شناس آن سینه های زخمی نباشیم؟ آیا این عدالت است...؟

استاد با عصبانیت به میان حرفهای سید پرید و گفت:

می خواستند نروند! مگر ما به آنها گفتیم بروند که حالا حقوق ما را مورد تعرض قرار می دهند؟! می خواستند مثل دیگران عاقب اندیش باشند! در ثانی مگر ما ارتش نداشتیم که این آقایان کاسه داغ تر از آش شدند؟!

استاد کاملاً اختیار خود را از دست داده بود، و در مقابل، سید با همان چهره آرام همیشگی پاسخ داد:

وضعیت ارتش در آن زمان را که همه می دانند، در ثانی کجای دنیا سراغ دارید که ارتش کشوری بدون پشتوانه مردمی توانسته باشد دفع تجاوز کند؟ از همه اینها گذشته، غیرت ملی گرایی کجا رفته؟!

استاد با خشمی نهفته در صدایش، ادامه صحبت سید را قطع کرد و گفت:

نمی خواهد وقت کلاس را با دفاعیات بی منطق بگیری...

برای اولین بار، شاهد بلند شدن صدای سید شدیم. او با همان قاطعیت نهفته در صدایش، اجازه نداد تا استاد مانع از ادامه حرفهایش شود و گفت:

در همه دنیا ارزش، احترام، و امتیازات خاصی به سربازان از جنگ برگشته می دهند. حتی در همین کشور کمونیستی شوروی سابق، کسانی که در جنگ شرکت داشته اند از امتیازات ویژه ای برخوردارند.حتی در اتوبوس و مترو سوار شدن.

من نمی گویم رزمندگان ما هم برای اینگونه امتیازات به جنگ رفته اند اما حس قدر شناسی ما کجا رفته است؟!

فضای کلاس را سکوت معنا داری احاطه کرده بود و تنها صدای قاطع سید بود که این سکوت را می شکست.

سید ادامه داد:

آنقدر از ظلم و بی عدالتی در خصوص اندک سهمیه دانشگاه گفتید که برخی از همین رزمنده ها این امر برایشان مشتبه شد که نکند خدای ناکرده آنها در این ظلم سهیم شوند و خیلی از آنها بدون استفاده از سهمیه در کنکور شرکت می کنند و عملاً سهمیه بیست درصدی به دو درصد تقلیل یافته است...!

 استاد که ادامه صحبتهای سید را محکوم شدن خود می دانست، با لحنی که بوی شکست از آن به مشام می رسید، گفت:

برای صحبتهای شما جواب دارم ولی بحث به درازا کشیده و وقت کلاس گرفته می شود. با این حال حرف من پایین آمدن بنیه علمی دانشگاه ها با استفاده از چنین سهمیه هایی است.

سید در پاسخ گفت:

دل نگرانی شما کاملاً به حق است...

در اینجا باز هم همان لبخند تمسخرآمیز بر گوشه لبان استاد نقش بست.

سید ادامه داد: ولی چرا این نگرانی شما متوجه قهرمانان ورزشی نمی شود که بدون کنکور در دانشگاه ها شرکت می کنند؟!

آن رزمنده که از جانش گذشته و در بدترین شرایط،سینه خود را سپر گلوله ها کرده است، اکنون باید برای ورود به دانشگاه در کنکور شرکت کند و حداقل، حد نصاب نمرات را کسب کند ولی آن ورزشکاری که در بهترین شرایط، با بهترین تغذیه و گرفتن حقوق های آنچنانی توانسته در رشته ای به موفقیت برسد، باید بدون کنکور وارد دانشگاه شود؟!

شما اگر راست می گویید و عدالت را که تدریس می کنید قبول دارید، باید به آنان معترض شوید که بدون کنکور به دانشگاه راه می یابند نه آنانی که حد نصاب علمی را در کنکور کسب کرده اند! از کدام عدالت حرف می زنید؟! عدالت شما همانی است که فلان بازیکن فوتبال را برای گل زدن به تیم دیگر، قهرمان ملی معرفی می کنید و از خدمت سربازی معاف؟!

عدالت شما این است که همان عاشقان از جان گذشته، اکنون برای تأمین هزینه های زندگی، با تنی مجروح به کارگری بپردازند؟! عدالت شما بهرمندی از خون شهدا است که اکنون در امنیتی که آنان برایتان ایجاد کرده اند، بیایید از عدالت حرف بزنید؟!

عدالت فرق شکافته علی (ع) است، همانی که شهید عدل خود شد! عدالت...

استاد با عصبانیت مانع از ادامه صحبتهای سید شد و گفت:

برای امروز کافی است و بهتر است که وقت کلاس را با این حرفها نگیریم.

نجواهای جسته گریخته به تدریج تبدیل به همهمه ای فراگیر شد که خواهان ادامه صحبتهای سید بودند.

 کلاس از کنترل استاد خارج شده بود و سرفه های سید نیز شدت گرفته بود. چهره سید به سیاهی می زد و تنفس برایش سخت شده بود.

اکنون که به نوشته روی دسته گلی که به جای سید به صندلی تکیه داده است می نگرم. هنوز نفهمیده ام که چرا سید به هیچکس نگفت ریه اش را تسلیم معشوق نموده است.

هنوز درک نکرده ام که چرا سید راضی نبود تا کسی بداند او جوانی اش را بخاطر آسایش، آرامش و پیشرفت همین استاد در جبهه ها گذرانده است...

مدت حضور سید در دانشگاه کوتاه بود، ولی خیلی ها ابر مردان رزمنده را با منش و کردار علی وار سید شناختند. سیدی که حتی زخم زبانهای دیگران که او را سرطانی و مبتلا به سل و بیماریهای واگیردار معرفی می کردند، نتوانست معامله او را با معشوق عالم هستی برملا کند.

چشمهایم هنوز مست نوشته روی دسته گل است:

جانباز شهید سید...

-----------

نویسندهک ابوالفضل درخشنده

نظرات  (۷۰)

نوشته ی خوبی بود.استدلال ها خوب و محکم بود.تشکر به خاطر نوشته تاثیر گذارتان
عالی بود و کوبنده. متشکرم
چرا فقط نظراتی که موافقند رو می زارید. نهایت عدالت مشخص میشه .انشالا با ظهور اقا
ما منکر این همه فداکاری نیستیم ولی چرا باید به فرزند شهید و جانباز و اسیری که بعد از ازاد شدن زن گرفته سهمیمه تعلق بگیره ایا احادیث و قران چیزی در این مورد داریم لطفا عنوان کنید؟
سلام. من فکر میکنم یه کم دیر رسیدم . مطالب اول و دومی که تو صفحه ی اول وبلاگتون بود واقعا دوست داشتم. ولی در مورد این پست واقعا منقلب شدم. من هم جزو دسته آدمایی بودم که این کارو بی دلیل میدونستم.البته که حقشون هست که برعکس گذشته کمی راحتتر باشن. ولی فقط یه چیزی به نظر من اونا نیازی به مقام و پست دنیوی ندارن. خداوند اجر پاداش اونا رو خودش میده. ما کی هستیم. درسته همهی ما قدر دان این محبت و از خود گذشتگی اونها هستیم ولی حیف نیست اجر کارشون اینجوری کم بشه؟ چرا نباید تو دنیایی که خدا وعده اش رو داره پاداششون رو نگیرن. این ضایع کردن کار اونهاست و البته راهی برای سود جویی عده ای که رفتن مثلا جنگی تا اسمی در کنند و به منفعتی برسند. خدا پواب آقا سید رو هم جای دیگه بهش میده
  • امت امام خامنه ای
  • سلام همسنگر

    خیلی دردآور خیلی....

    وقت کردی یه آسایشگاه جانبازان برو و حالشونو ببینو و به اعمالی که در روز انجام میدی فکر کن و اقعاً خودمون خودمونو حلال نمینیکونیم.واقعاً داریم در حق این شهدا زنده جفا میکنیم...
    سلام
    جناب بزگوار همه مث سید نیستند که از حقشون بگذرند و ثابت کنند برای رضا خدا به رفته اند. بعضی از خونداده شهدا اجر پدر یا بردار شهیدشون تو همین دنیا از خدا می گیرن. یه ورزشکار که شب و روز و تموم وقت کنکور و سلامتیش رو رو برای سربلندی کشورش میذاره فقط یک با از سهمیه کنکور استفاده می کنه. ولی خونداده شهدا چی؟ بدون کنکور وارد می شه؟ تو طول دانشگاه ماهانه حقوق دارده‘ بدون امتحان ورودی مشغول به کار می شه‘ امتحان فوق و دکترا هم استفده می کنه و خیلی راحت...به خدا بعضی هاشون که تو دانشگاه می بینی اینقدر منگلند که تا زمانی که ندونستی سهمیه داشتن می مونی چطوری قبول شدن. خیلی از انتقلابیون وخانواده شهدا مزدشون رو بیش از حقشون از مردم گرفتن و همین چیزها باعث میشه که یه عده از نظام و فرهنگ شهادت و بسیج متنفر بشن و به اسم فتنه گران تو خیابونا راه بیافتن.
  • mohammad hossein emamparast
  • سلام گفتند صانع ژاله نبود بلکه ژاله صانع بود هرچه بود برادر بسیجی‌ بود و خونش در راه اسلام ریخته شد نه در راه آقای احمدی نژاد هم خودم بسیجی‌ هستم وهم دو تا پسرهام بسیجی‌ هستند ما اگر مثل صانع در تظاهرات شرکت می‌کنیم ما علیه اسلام و ولایت فقیه نیستیم ما آقای احمدی‌نژاد را قبول نداریم ما انرژی هسته‌ای را دوست داریم ولی‌ گرسنگی را بخاطر انرژی هسته‌ای دوستنداریم مردم مصر تونس سعودی و غیره اسلام را دوست دارند ولی رئیس‌ جمهور ی که رفاهه مردم را نمیخواهد دوست نداشتند .
    مطلبتون عالی بود. من خودم فرزند جانباز و ازاده هستم. حتما نوشترو واسه کسایی که فکر می کنن سهمیه نامردیه تعریف می کنم. همیشه نمیدونستم در مقابل حرف های تحقیر آمیز بعضی ها چی جواب بدم.اما حالا میدونم
    با سلام

    من با قانون موافقم بگوید سهمیه صفر یا 50 % هر چند نظر شخصی من چیز دیگری باشد .

    در مورد این انشاء هم بگویم زحمت کشیدید واقعا تاثیر گذار بود .
    تنها پیش قاضی رفتن یعنی همین نتیجه حکم هم از قبل مشخص است که دوستان عنوان کردند چه بلاهایی سر آن استاد بیاوریم .
    تازه می خواهیم کرسی های آزاد اندیشی هم بر پا کنیم . بنده خدا آن اساتیدی که روی آن کرسی ها بنشینند .

    معاویه هم با همین انشاءهای قشنگ با مردم شام کاری کرد که باور نمیکردند حضرت علی (ع) سر نماز شهید شده باشد چون باور نمیکردند حضرت علی نماز بخواند .

    در این دنیا هر کسی یک نظری دارد اگر قرار بود همه یک نظر باشند که این دنیا از زمان حضرت آدم (ع) تا آخر زمان یک لحظه رنگ صلح آرامش و دوستی را میدید .

    مهم قانون پذیر بودن انسانها است که ارزش آنها را مشخص میکند .
    نظر شخصی من هم حذف این سهمیه است ،
    اگر دوستان یک صدم آن تلاش و رشادتها را در درس خواندن انجام دهند بدون سهمیه قبول میشوند و اگر حال درس خواندن ندارند عجیب است که چطور جنگیده اند .
    به هر حال حرف آخر را قانون مشخص میکند . موفق باشید .
    دمت گرم داداش/خیلی توپ بود/امیدوارم کارای بهتری از این قبیل تو وبتون بزاری/ یاعلی
    اآره ارواح ننه جونت
    به اسم بسیج مفت می خورید و مفت می چرید هر چی عقب افتاده ذهنی است رو به اسم سهمیه وارد دانشگاه می کنید نتیجش این می شه که طرف با رتبه 20000می ره برق شریف!!!!
    چه متن سطحی و بچه گانه ای...
    هنگامه رنج و غم و ماتم شده امشب
    گریان، زغمى دیده عالم شده امشب
    پایان شب آخر ماه صفر است این
    یا آنکه زنو ماه محرّم شده امشب
    مهتاب، رخ خویش نهان کرد زماتم
    چون رحلت پیغمبر خاتم شده امشب
    از داغ جگر سوز نبى سیّد ابرار
    نخل قد زهرا و على خم شده امشب

    تسلیت باد عزای رحلت رسول خدا و شهادت امام حسن مجتبی (ع)

    اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجه
    التماس دعا...
  • بهارانتظار
  • صــفـر تـــفــســـیـــر درد آفـــتاب اســت

    صـــفر آغـــــاز بـــدبــــخـــتی آب اســت

    زمــین چون ره جــدا از مصـــطـفــــی کـــرد

    دمــــــادم زهـــــــــــــر در کـــام ولــا کــــرد

    حســـن تـــنـــهـاتــریــن ســـــــردار یار اســـت

    حســــــــن مـــیــعــادگاه کــــــردگـــــار اســـت

    شب معراج مــــــولایـــــــــــم رضـــــــــــا شـــــد

    زمـــــیــــن ســـــر تـــا به پا ماتم سرا شـــــــــد

    سلام ایام عزارو به شما تسلیت می گم
  • علیرضا - شور حسین(علیه السلام)
  • سلام، غریب تر از هر غریب!
    سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زائر، بهشت گمشده!
    سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
    سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
    سلام، امام غریب من!

    رحلت پیامبر اسلام، حضرت محمد مصطفی(ص) و شهادت سبط اکبرش امام حسن مجتبی(ع) بر همه شیعیان و دوستداران آن حضرت و بخصوص شما عزیز دل تسلیت باد..
    سلام
    با خاطره زیبائی از دیدار سر زده آقا از منزل یکی از شهدای مسیحی به روز هستیم.
  • حزب الله313
  • سلام و رحمت الله برادر
    خداقوت
    خسته نباشید
    عالی بود
    سایتونبرسرمون سنگین شده
    یاحق
    واقعا جالب نوشتی سعیدی آفرین همین بلا که میگی سر من اومده
  • ساندیس خور
  • سلام/ اگه با تبادل لوگو موافقید خبرم کنید.
    سلام
    مطلبتون رو خوندم
    بسیار تاثیرگذا وحزنآور بود
    مظلومیت این قشر قابل تردید نیست ابدا
    از دعوتتون سپاسگزارم
    سلام دوست عزیز.
    خیلی ممنونم از حضورتون در وبلاگ من.
    متن خیلی جالبی بود.
    متاسفم که مردم قدر شهدا رو نمی دونن و بهونه پیدا نمی کنن که از اونا ایراد بگیرن گیر میدن به سهمیه.
    البته به نظر من هم بی عدالتیه!
    چون خیلی بیشتر باید سهمیه داشته باشند شهدا و خانوادشون در دانشگاهها!!!

    واقعا کمه .

    با توجه به اون متن شما من هم از احمدی نژاد شکایت دارم!!!

    دهه ی فجر مبارک!!!
    با خاطراتی ناب از همایش شهیدچمران به روزم

    پیشاپیش بابت حضورتان خوش آمد عرض می کنم

    یا لطیف
  • آزاد اندیشی
  • در قیام خونین ملت‌های مسلمان از وظیفه خود غفلت نکنیم!

    ادامه مطلب:
    http://azad-andishy.blogfa.com/post-49.aspx
    سلام .
    مطلبتون عالییییییییییی بود . خدا خیرتون بده .
    واقعا بعضیا اینقدر کوته فکر هستند که حتی به شهدای عزیزمون هم توهین مکی کنند .
    عدالت ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چیزی که در جامعه ما اصلا رعایت نمی شود .
    خدا رحمت کنه سید رو .
    ان شاالله بتونیم ادامه دهنده راه شهدا باشیم .

    التماس دعااااااااااا
    http://www.fakhanews.com/index.php/1389-11-07-17-53-19/76-1389-09-07-11-23-51/711-----------1

    سلام .در "اتاق بحث و گفتگوی فخانیوز" منتظر نظرات و انتقادات و پیشنهادات سازندی شما خواهیم بود.
    خیلی ممنونیم
    تو رو خدا دعا کنید............
  • بهارانتظار
  • سلام برادرخوبم
    دعاگوی شما هستیم

    التماس دعا...
    ببین عزیزم این سهمیه مال کسانی بود که 20 سال پیش رفتن جبهه به الان چه ؟مربوطه طرف با 2 تا منفی 2تا صفر پزشکی دانشگاه ایران قبول میشه لابد فردا بهتربن پزشک شهرشون میشه! ببینم حاضری جون عزیزت رو به چنین کسی بسپاری ؟ اگه این خوبه چرا به دانشگاه شهریه ای گیر میدین این یکی هم پول داره سواد نداره هر دو تا یه نوع رانت محسوب میشه عزیزم میدونی دلیل طلحه و زبیر برای جنگ با علی چه بود ؟فقط و فقط سهمیه !!!
    سلام اخوی

    ایولله , خسته نباشی .
    سلام
    ممنون از لطفتون
    شماهمبه لطف خدا لینک شدید
  • مادر سادات
  • آقا جان کجایی که جهان در انتظار توست
    با سلام و صلوات بر محمد و آل او
    باز آمدیم که گردش دوران عوض کنیم تا جان خود فدای رهبر جانان کنیم
    یا امام زمان تا زمان ظهورت خود حافظ رهبر انقلاب سید علی حامنه ای باش
    موسسه مذهبی فرهنگی مادر سادات از تمامی علاقه مندان به ائمه اطهار و رهبر کبیر انقلاب امام خمینی و رهبر معظم این انقلاب حضرت آیت الله سید علی خامنه ای ثبت نام به عمل می آورد
    شما علاقه مندان می توانید در عضویت در این موسسه ما را در ترویج فرهنگ مهدویت و اعلام حمایت از رهبری این انقلاب یاری دهید
    همچنین به زودی پایگاه بسیج سایبری بصیرت(مادر سادات) این موسسه به زودی راه اندازی می شود و شما عزیزان می توانید عضویت خودر را در این پایگاه هم تکمیل نمایید
    جهت تبادل لینک و یا لوگو اول لینک و یا لوگو مارا قرار دهید و بعد به ما خبر دهید تا ما شما را با افتخار لینک کنیم
    جهت عضویت در این موسسه شما می توانید در قصمت عضویت این موسسه ثبت نام به عمل آورید
    قسمت های این موسسه:
    قسمت مذهبی
    فرهنگی
    اجتماعی
    سیاسی
    پایگاه امنیتی
    و به زودی پایگاه بسیج سایبری بصیرت (مادر سادات)
    همچنین به زودی سایت رسمی این موسسه با آدرس های زیل راه اندازی خواهد شد
    www.madarsadat.com@ir@net@co
    منتظر قدم های با وضویتان هستیم
    موسسه مذهبی فرهنگی مادر سادات در حال حاظر با 4799 نفر عضو یکی از پرنیرو ترین موسسه های این کشور به شمار می آید
    لطفا خبر گزاری کنید
    موسسه مذهبی فرهنگی مادر سادات
    سلام عزیزم ممنونم که به وبلاگ این بنده حقیر سری زدید از مطالب پربار وبلاگ حضرتعالی بسیار سود بردم موفق باشی عزیزم در صورت تمایل به تبادل لینک منو به نام جانم فدای رهبرم لینک کنید بعد بفرمائید به چه نامی لینک کنم
    لیبک یا سید علی خامنه ای
    سلام
    این وب لاگتون چقدر قشنگه من تا حالا چنین وب لاگی به عمرم ندیدم
    فقط دروغ نگم یک جا اونم توی بهشت ادم داشت با هوا چت میکرد
    ادم داشت کم می اورد یک دفعه به ذهنش رسید
    وب لاگ شو به رخ هوا بکشه چی بود نمونه وب لاگ شما

    ای دوست بیا که ما تورا ییم

    بیگانه مشو که آشناییم

    رخ باز نمای تا ببینیم

    در باز گشای تا در آییم

    هر چند نه ایم در خور تو

    لیکن چه کنیم مبتلاییم



    آقا جواد
  • دریغ از یک جواب...
  • سلام خسته نباشید
    میشه خواهش کنم لوگوی ما رو توی تنظیماتتون توی وبلاگتون قرار بدید؟




    یا علی مدد
    سلام عالی بود و تاثیر گذار
    سلام دلاور
    باید کاری کرد کارستان تا دستان کثیف اساتید بی منطق و بی...... را از کرسی های دانشگاهها قطع کرد و دانشگاههایی کاملاَ اسلامی تشکیل داد و از لوث وجود این افراد پاک گردانید. البته اینها باید هم عصبانی باشند چرا که جاییشان می سوزد که........ .
    عالی بود.
    اللهم عجل لولیک الفرج
    اللهم احفظ قائدناالامام الخامنه ای
    ممنون که اومدی.با افتخار وبلاگ زیبایتان به جمع دوستان ولایی ام مزین شد.لطفاَ مرا هم با نام رهپویان ولایت به دوستان ولایی معرفی فرمایید.
    یا علیبا سیدعلی
    سلام عالی بود این رو باید آن دسته از سران حکومت که می گفتند نباید مزار شهدا در دانشگاه ها باشد بخوانند.بازم یادمان آوردید که شهدا شرمنده ایم .
  • سرباز سید علی
  • سلام رفیق

    فکه‌ را دلی‌ است‌ داغدار مصطفی‌(ص‌).

    فکه‌ را اثری‌ است‌ از پهلوی‌ شکسته‌ فاطمه‌(س‌).

    فکه‌ را نشانی‌ است‌ از فرق‌ شکافته‌ علی‌(ع‌).

    فکه‌ را تشتی‌ است‌ سرخ‌ از خون‌ حلقوم‌ حسن‌(ع‌).

    فکه‌ را پیکری‌ است‌ پاره‌ پاره‌ از اندام‌ حسین‌(ع‌).

    با علی...یا علی..........التماس دعا
  • جانم فدای رهبر
  • این گفتگو خیلی عالی بود . حرف های سید بسیار قانع کننده بود اما تکبر آقایون نمی گذارد که این حرفها جای رشد پیدا کنه .
    موفق باشید
    سلام دوست عزیز
    خیلی ممنون که سرزدید
    میخواسم راهنمایی کنید تا آمار بازدید از وبلاگمو
    بال ببرم.
    یا علی مدد
    سلام
    مطالبتون رو خوندم واستفاده کردم
    انشاءالله در رویه ای که در پیش دارید موفق باشید
    منتظرم حضور سبزتان هستم واگر علاقه دارید برای تبادل مطلب لینک کنید
    التماس دعا برای رهبر
    زیبا بود
    دز ضمن
    با خاطره زیبائی از دیدار رهبر انقلاب با خانواده شهدا به روز هستیم
    سلام دوست عزیزم ممنونم از این که به فکر منی
    انشاءالله داغ نبینی
    دارم دیوونه میشم
    راستشو بخوای این تولد داره منو دیوونه میکنه
    برام دعا کن تو رو خدا
    خیلی محتاج به دعام
    اگر ممکنه شما جزء 25 رو مطالعه بفرمایید بازم ازت ممنونم دوست خوبم
    التماس دعا
    سلام!
    مطالب به روز و پرباری رو استفاده می کنید، واقعا وبلاگتون پر محتوا شده بهتون تبریک می گم
    موفق باشین بزرگوار
    سلام ممنون میشم پست کنید ایشالا تا جایی که بتونیم پخش میکنیم
    یا علی مدد
  • درفراق عدالت
  • سلام ای یار ای همراه
    عدالت واژه گنگی برای اهل ایران است
    عدالت را شما اکنون
    چرا اینجا
    بدین بی حرمتی
    همسرا گشتید
    عدالت را عبای کهنه ای باید
    به روی شانه حیدر
    عدالت محورش عشق است
    نه درحد شعار یک مقام عالی و بالا
    خداوندا
    به حق حضرت حیدر
    هرآنکس را که از نام عدالت بهر خود
    انبان مهیا کرده و رفته
    به راه راست برگردان

    ودر آخر
    دمت گرم و سرت خوش باد ...
    سلام.
    همت مضاعف در زمینه ی آموختن زبان انگلیسی....
    زیبا بود...

    سلام وبلاگ گدول با مدیریت جدید شروع به فعالیت کرد
    به نظرمن سهمیه دانشگاه هم بی عدالتی هست هم نیست
    این جمعه ها که ختم به مختار می شود

    بدجور دل؛ طالب دیدار میشود

    ای منتقم بیا که به عالم نشان دهیم

    شیعه عزیز است و جز او خوار میشود
    سلام
    یکبار در همایشی در دانشگاه فرزند شهیدی گفت من 80 درصد نمره را آوردم برای قبولی ئدر پزشکی...اما همه به ما می گن از سهمیه استفاده کردید.
    بغض گرفته و اشک گوشه چشمش یادم نمیره.
    ............
    منم پشت کنکور موندم اما هیچ وقت احساس نکردم سهمیه ی کسی باعثش بوده.
    ............................
    و همیشه به همه می گم یعنی دوست داشتی پدر نداشتی بعدش سهمیه داشتی؟ البته الان که دیگه سهمیه معنی نداره... اینقدر دانشگاه زیاد شده که هر کی فقط 1درصد بخونه درهای دانشگاه آزاد و غیر انتفاعی و پیام نور و کاربردی براش بازه.... به همین راحتی.
    ..........................
    ..........................
    همیشه آدمهایی هستند که عقب می نشینند و بعد می شن دایه ی مهربان تر از مادر.
    ........................
    جواب سوالتون مثبت بود.
  • دریغ از یک جواب...
  • کسانی که تمام صحابه را عادل و راستگو و اهل بهشت می دانند، جواب دهند که آیات نفاق در مورد چه کسانی نازل شده است؟
    آیا مخاطب این آیات کسانی غیر از افراد اطراف پیامبر اکرم و بعضی از همین صحابی بودند که سنگشان را به سینه می زنید؟
    آیا باز هم می توانید بگویید:
    تمام اصحاب پیامبر همانند ستاره اند که به هر کدام اقتدا کنید هدایت می شوید...
    ولی بازهم باید بگوییم: دریغ از یک جواب...
    منتظر نظرات زیبات هستم...
    یا علی مدد
    salam.
    baratun off gozashtam
    khundin javabam ro bedin
    من شما رو لینک کردم.سایت خوبی دارید
    وای!!!!!!!!!!!!!!!!!
    وحشتناک بود
    خیلی قشنگ بود
    تو عمرم مطلب طولانی رو به این دقت نخونده بودم
    فوق العاده بود احسنت
    افرین
    سلام
    جالبهههههههههههههههههههههههههه
    موفق باشی
    سلام علیکم!
    خیلی زیبا بود!
    اجرتان با ابالفضل(ع)
    سلام خیلی خوب بود.
    امیدوارم که موفق باشید.
    یاحسین . لبیک یاخامنه ای
  • فتانه ارجمند
  • مث اینکه صدای نوحه برای وبلاگ "هدیه ی خدا " بود!
    ببخشید!
  • فتانه ارجمند
  • حرف های شما تو این نوشته متین!
    اما کاش مثلا میگفتن همین رشته ای ده تا اضافه میگره واسه کسایی که سهمیه دارن!نه اینکه از بیستا ظرفیت ده تاش مال آقایان و خانومهای ایثارگر وده تام مال ماها که شب تا صب درس خوندیم!


    با نوحه وبتون اشک ریختم!دعا یادتون نره!
  • هدیه ی خدا
  • عدالت!!!
    واژه ی غریبیست در این دنیا!
    اگر از این سهمیه سوء استفاده نشود بله با گفته های سید روشن است که عدالت است!
    موفق باشید و در ره یار.یا علی.
    سلام
    منشاء این که می گویند چادر حجاب برتر است چیست ؟
  • برادرت علی
  • قالب داستانی تان بحث را جالب تر کرده
    تیترمتن اگر /سهمیه دانشگاه بی عدالتی است؟
    /بود بهتر بود.ممکن است کسی گمان کند منظورتان یارانه هاست
    درمجموع خوب بود
    سلام**مطلب زیبایی است **این مطلب را قبلا هم در جای دیگری از خودتان خوانده ام ولی بنده فکر می کنم رزمندگان قابل احترام و ستایش هستند **ولی هرکس رفت ،رفت تا از شهر و خانه و ناموس خود دفاع کند .همه ناموس داشتند.اگر می ماندند و نمی رفتند چند تا خواهر و برادر عراقی سر جهازیشان بود و اما کسانی را می شناسم که رضای خدا را هدف داشتند که هنوز قرانی و سهمی از این چیزها استفاده نکرده اند.درست است که گروهی سود جو و امثال حاجی گرینف ها از این منبع سوءاستفاده کنند؟ نباشد بهتر است**در ضمن از شما انتظار نداشتم نظر بنده را سانسور کنید!!!
  • بهارانتظار
  • نوشته بسیار زیبا وتاثیرگذاری بود
    درهمه کشورها بازماندگان ویاکشته شدگان جنگ به عنوان قهرمان ازشون تقدیر میشه
    اما انگار بعضی حتی ازاینکه فرزندشهیدهستندهم خجالت می کشند
    ببین چه ظلمی شده که اونها این طورفکر میکنن
    دستتون دردنکنه اجرتون باشهدا
    التماس دعا
  • بهارانتظار
  • به یــاد کــربلا دل‏ها غمین است

    دلا خون گریه کن چون اربعین است

    بــاز دگر بـاره رســیــد اربـعـیــن

    جوش زند خـون حـسـیـن از زمیــن
    ..............................................
    سلام
    اربعین حسینی برشما تسلیت باد
  • بی جنبه ها نیان تو
  • با اجازتون کپیش میکنم توی وبم عالی بود...
    خوب بود اسمش یادداشت می شد...
    سلام
    چه حقیر و کوته فکرند مدعیانی که نمیفهمند ارزش ایثار و فداکاری را و ارزش غیرت و شجاعت را...
    شهدا به خدا شرمنده ایم و شرمنده تر در مقابل سید و دوستان سید....
    راستی داستانی رو که نقل کردید شاهد بودید؟
    محتاجم به دعای خیرتان
    نمی دونی چقدر دلم هوایی طلاییه، اروند کنار ،شلمچه و به خصوص شرهانی کرده وقتی که دم دمای غروب می ری روی خاکریزی که پشتش پر از شهیده و جایی که نزدیکترین جا از ایران به کربلاست و نسیم کربلا را اونجا احساس می کنی.
    شرهانی...
    سربه نیزه شده ای، جان خواهر

    سر، گردان شده ای و سر بلندِ نیزه هایی و زینب سر در گمِ گیسوهای پریشان در نسیمت و قافله ای پریشانِ زینب که بی تابت شده و عالم پریشان این قافله..

    تا تو رفتی زندگی را باختم

    بی تو من می سوختم می ساختم

    بی وفا من نیستم اما ببین...

    عذر میخواهم تو را نشناختم

    1-یک اربعین توصیف؛ زینبانه...
    2-یک اربعین توصیف؛ دخترانه...
    3-یک اربعین توصیف؛ عاشقانه...
    4-یک اربعین توصیف، دلبرانه...

    منتظرتون هستیم!
    یا علی لبیک یا امام خامنه ای

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">