باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

۳۲ مطلب در مرداد ۱۳۹۰ ثبت شده است

صحنه هایی از مراسم شبهای قدر/عکس

| دوشنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۰، ۰۳:۰۵ ب.ظ | ۴۰ نظر
 

 گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

 

برای دیدن ادامه عکس ها به ادامه مطلب مراجعه نمائید

هرچه میخواهد دل تنگت بگو

| جمعه, ۲۸ مرداد ۱۳۹۰، ۰۴:۱۴ ب.ظ | ۶۱ نظر

چه دعا و خواسته ای ازخدا دارید؟

ریز و درشت...

همه رو بگید، قراره اینجا برای تک تک دعاهای همدیگه دعا کنیم و آخرش یه نذر دست جمعی برای برآورده شدن دعاها انجام بدیم

سومالی در پنجه مرگ(داستان13)

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۷ ب.ظ | ۷۲ نظر

 افراد بی غیرت نخوانند

سومالی در پنجه مرگ

image014.jpg

اپیزود اول:

(ساعت 6 بعد از ظهر، ایران)

خیابان ها مملو از جمعیت است.مردم مشتاقانه به سمت بازار و فروشگاهها در حرکت هستند.پسرکی 5 ساله در حالی که آب نبات چوبی اش را میخورد، جلوی یک مغزه اسباب فروشی ایستاده است و قدم از قدم بر نمیدارد. خودش را لوس میکند تا مادرش ماشینی اسباب بازی را که او میخواهد برایش خریداری کند.

کمی آنطرف تر دختری همراه با پدر و مادرش برای خریدین مانتو به بازار آمدند، دختر بعد از کلی بحث با مادرش بالاخره مانتو گران قیمتش را میخرد. آخر او میخواست رنگ مانتواش با رنگ روسری اش ست باشد...

پدر صندوق عقب ماشین را پر کرده از میوه و تنقلات شیرینی... آخر امروز تولد دختر 2 ساله اش است...

 

اپیزود دوم:

(ساعت 6 بعد از ظهر،سومالی)

در چادری کوچک درگوشه ای از بیابان مادری یک چشمش به درچادراست که شاید شوهرش تکه نانی بیاورد و چشم دیگرش به چشمان کودک 2 ساله اش است که فقط پاره ای از استخوان از او مانده است و هر لحظه ممکن است نفسش قطع بشود آخر کودکش فقط سه روز پیش یک تکه نان خورده است...

مادر دیگر اشکی برایش نمانده چرا خود او دو هفته است که حتی یک قطره آب هم نخورده است.

پدر وارد چادر میشود، سراسیمه دست دختر 5 ساله دیگرش را میگیرد و به همسرش میگوید سریع بچه را بلند کن که 5 کیلومتر آنطرف تر نیرو های امداد رسانی آمداند.

در طول مسیر مادر بدنش بی حس میشود و کودک از دستش به زمین می افتد . پدر سریع کودک را از زمین بر میدارد و به همسرش کمک میکند. دختر 5 ساله خیلی آرام راه می آید و مدام میگوید آب...

کودک 2 ساله در بغل های پدرتکانی میخورد. کودک جان داد .پدر برمیگردد تا ببیند همسرش کنار او هست یا نه، میبیند که او هم چند متر عقب تر بیهوش بر زمین افتاده است.

کودک 2 ساله اش را همان جا خاک میکند تا لاشخور ها بدنش راتکه پاره نکنند.

دختر 5 ساله اش را بغل میکند و میدود تا شاید بتواند آب و تکه نانی به همسر و فرزندش دیگرش برساند..

یک کیلومتر مانده به پایگاه کمک رسانی، کودک 5 ساله اش هم میمیرد..او را هم خاک میکند...

به پایگاه میرسد...فقط توانست اطلاع دهد که پنج کیلومتر آنطرف تر هزاران نفر گرسنه و تشنه در حال مرگ هستند...

.................................

رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران زودتر از رسانه ها این موضوع را متوجه میشود و مبلغی را برای مردم سومالی ارسال میکند...

هلال احمر ایران و دیگر کشورها برای کمک اعزام میشوند...

ای کاش میدانستیم درک کنیم که با حتی با 100 تومان میتوانیم جان یک انسان را نجات دهیم

خبرها حاکی از آن است که گرسنگی در سومالی، روزانه جان 100 نفر را می گیرد و بدتر این که اکثر جان باختگان زنان و کودکان هستند.

 

مردم نیکوکار کشورمان می‌توانند وجوه نقدی خود را به شماره حساب 99999 جمعیت هلال‌احمر نزد بانک ملی شعبه مرکزی و شماره حساب 0199999999003 سیبا نزد همین بانک واریز کنند.

همچنین هموطنان با ارسال یک پیامک خالی از خط ایرانسل به شماره 8115 قادر به ارسال کمک‌های نقدی خود برای مردم سومالی خواهند بود

-----------------------------------------------

اخبار سومالی:

کاردار سفارت سومالی با اشاره به خشکسالی 6ساله در کشور سومالی گفت: روزانه 100 نفر در سومالی به‌دلیل گرسنگی جان خود را از دست می‌دهند.

به گزارش راهبردنیوز، خلیف کدیه موسی در گفت‌وگو با خبرنگار بهداشت و درمان فارس، اظهار داشت: جمعیت سومالی در حدود بیش از 8 میلیون نفر است که متأسفانه نیمی از جمعیت سومالی گرسنه بوده و با مشکلات عدیده‌ای مواجه هستند.

وی با بیان اینکه متأسفانه روزانه یکصد نفر در سومالی به دلیل گرسنگی جان خود را از دست می‌دهند، گفت: خشکسالی 6 ساله گذشته در سومالی باعث شده است که تقریباً در حدود 5 میلیون نفر از مردم سومالی دچار فقر و گرسنگی شوند.

کدیه موسی خاطرنشان کرد: از ایران به دلیل اینکه از پرقدرت‌ترین کشورهای اسلامی در دنیا به حساب می‌آید تقاضا داریم در کمک به مردم سومالی هرچه بیشتر ما را حمایت کند و مردم این کشور را از گرسنگی و مشکلات قحطی نجات دهد.

ما مسلمانیم!!

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۶ ب.ظ | ۳۹ نظر

 ما مسلمانیم!!

 

چقدر خنده داره که  خودمان را مسلمان میدانیم اما قدمی هر چند کوچک را برای کمک به مردمان مظلوم بحرین انجام نمیدهیم!

چقدر خنده داره با اینکه میدانیم در بحرین عاشورایی به پا شده است اما باز هم مشغول شایعات و مسائل درجه دوم کشورهستیم!

چقدر خنده داره که به قتل رسیدن یک ورزشکار برای ما بسیار تاسف برانگیزاست به طوری که  مدت ها بر روی آن فکر و تحلیل میکنیم، اما به اینکه در چند کلیومتری ایران کودکان بی گناه را یکی پس از دیگری میکشند توجهی نداریم!

چقدر خنده داره که تجاوز به یک دختر درایران در رسانه هایمان مانند بمبی منتشر میشود اما به اینکه هر روز چه تعدادی از زنان مسلمان بحرین به غارت میروند اطلاعی نداریم و سکوت میکنیم!

چقدر خنده داره که در محرم سینه میزنیم و میگوییم یا لیتنا کنا معک اما اکنون در عاشورای زمان ایستاده ایم و نهایتا تاسف میخوریم...چرا که مشکل اصلی ما این است که کرایه ماشین ها200 تومن افزایش پیدا کرده!

چقدر خنده داره که میگوییم شیعه علی (ع) هستیم اما هنگام شنیدن این جمله حضرت که میفرمایند: (کسی که صبح کند درحالی که تصمیم بر کمک به مسلمانی نداشته باشد مسلمان نیست) خودمان را به نشنیدن میزنیم!

چقدر خنده داره که با اینکه از پیامبراسلام(ص) شتیده ایم که هر گاه فریاد «یا لل مسلمین
»مسلمانی شنیده شد اگر به کمک او نشتابیم مسلمان نیستیم، اما بازهم خودمان را به نشنیدن میزنیم!

چقدر خنده داره که افرادی که مدعی حقوق بشر هستند برای کشته شدن فلان حیوان در فلان جنگل بیانیه صادر میکنن و از انقراض فلان حشره نگرانند اما از کشته شدن زنان و کودکان در فلسطین افغانستان عراق بحرین و... دیگر کشورها ککشان هم نمیگزد!

چقدر خنده داره با اینکه میدانیم دولت های استکباری با تمام تجهیزات درکشورهای  اطراف ایران نفوذ کردند اما باز هم افرادی در داخل بجای رسوایی آنان، با حرف هایشان بلندگوی زورگویان در داخل شده اند ویا با سکوتشان به این جنایات مهر تائید میزنند!

چقدر خنده داره با اینکه میبینیم که رهبر معظم انقلاب در اکثر سخنانشان از بیداری اسلامی سخن میگویند اما برخی عمارنماها مشغول بحث بر سر دعوا های زرگری درجه دومی هستند که دشمنان برایمان تدارک دیده اند!

چدر خنده داره با اینکه میدانیم شعار کشورهای منطقه الله اکبر و اسلام خواهی است اما برخی در داخل شعارشان استقلال آزادی جمهوری ایرانی...است!

چقدر خنده داره که برخی کمک به مردم بحرین را فقط در گرو حضور فیزیکی خود در این کشور میدانند و با این توجیه که حالا که نمیتوانند آنجا باشند،از این تکلیف سر باز زدند و مشغول دنیا شده اند و هیچ اقدامی برای رسوایی چهره کثیف کشورهای غربی نمیکنند.

چقدر خنده داره که در سحرهای ماه مبارک رمضان، در سبد دعاهایمان برای رهایی مردمان بی گناه مسلمان و غیر مسلمان دنیا جایی سهمی نمیشود...

و اما بعد...

چقدر خنده داره که آمریکا انگلیس و اسرائیل با تمام تجهیزاتشان مانند 8 سال جنگ تحمیلی در ایران، جنگ 33 روزه لبنان و 22 روزه فلسطین و ناکامی در عراق و افغانستان باز هم براین خیال هستند که میتوانند در روبروی اسلام بایستد، چرا که آنان نمیدانند که ((یدالله فوق ایدکم))  

 

با طلا باید نوشت

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۶ ب.ظ | ۱۹ نظر

با طلا باید نوشت

خدایا بر محمد و خاندانش درود فرست و بی نیازم کن از هر کار که پرداختن به آن مرا از تو باز می دارد.

مرا به کاری وادار که فردا از آن خواهی پرسید و چنان کن که روزهای عمرم در انجام دادن کاری سپری شود که مرا برای آن آفریده ای.

بی نیازم گردان و روزی ام را فراوان ساز.

مرا به نگریستن به دارایی مردم به فتنه مینداز.

عزیزم گردان و به خوذد پسندی دچارم مکن.

مرا به بندگی و خاکساری درگاهت توفیق ده و چنان مکن که عبادت خویش را بزرگ پندارم و آن را تباه کنم.

دست مرا وسیله ای کن که با آن به مردم نیکی رسد و مخواه که به کدورت منت نهادن آمیخته گردد.

مرا از کردار شایسته بهره مندی ده و از به خود نازیدن بر کنار دار

بخشی از سخنان امام چهارم سجاد  در دعای مکارم اخلاق(صحیفه سجادیه)

نامحرمان نخوانند/123456

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۶ ب.ظ | ۴۳ نظر
نامحرمان نخوانند... رمز مطلب

۱۲۳۴۵۶

شیطان در اتوبوس(داستان12)

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۵ ب.ظ | ۵۲ نظر

شیطان در اتوبوس

 

 

علی پسر۲۳ ساله ای است . تو این هفته که نزدیکای ماه رمضون شده خیلی داره لج منو در میاره. همش می خواد رو خودش مراقبت کنه. به خودش قول داده تمام نمازاشو اول وقت بخونه، ولی کور خونده من نمیزارم.

 امروز که سوار اتوبوس شده بود وسطای راه صدای اذان رو شنید با اینکه میخواست زودتر برسه خونه تا سریال مورد علاقشو ببینه،ولی روی من رو زمین زد و از اتوبوس پیاده شد و به مسجدی که در آن حوالی بود رفت و نمازش را خواند..

لجم رو درآورده بود. در این نبرد علی پیروز شد. ولی من باید انتقامم را بگیرم..

علی وقتی از مسجد برگشت دوباره در ایستگاه منتظر موند تا سوار اتوبوس بشه. وقتی داخل اتوبوس شد آرام تو  گوشش گفتم: قبول باشه علی آقا، آفرین ...تو خیلی آدم خوبی هستی...ببین بین این همه جماعتی که تو اتوبوس بودن، فقط تو بودی که موقع شنیدن صدای اذان از اتوبوس پیاده شدی و نمازت رو خوندی، تو از همه این ها بهتری...

در همین صحبت ها بودم که دیدم آرام آرام حرفم به دلش نشستو حرفم را قبول کرد.

آری من پیروز شدم. تمام عبادتش را به یکباره آتش زدم..

برات کربلایی را که خدا به خاطر نماز اول وقتش نصیبش کرده بود رو با این غرورش به باد دادم...

خدا کنه که توبه نکنه که بدبخت میشم...

‏((اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِیَ الذُّنُوبَ الَّتِی تُغَیِّرُ النِّعَمَ))

(خدایا ببخش آن گناهانى را که در نعمتت را به روى من مى‏بندد)
بخشی ازدعای کمیل

ادامه دارد...

درمانگاه روح/5و6

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۵ ب.ظ | ۱ نظر

                                    چرا ده سال دعایم مستجاب نمی‌شود؟/۵

یکی از شرایط استجایت دعا این است که آن را با توجه مطرح کنیم. گاهی لقلقه زبان، جملاتی چون " خدایا ما را بیامرز"، " خدایا به ما سعه رزق بده" و " خدایا قرض ما را ادا کن" است. ده سال انسان اینگونه دعا می کند، اصلا مستجاب نمی شود. باید تضرع کنید و جدی بخواهید. باید از خدای متعال با الحاح بخواهید. باز بخواهید و باز بخواهید. در این صورت البته خدای متعال دعاها را مستجاب خواهد کرد.
خطبه نماز جمعه 28/11/1373


                                                  نگویید این زیاد است/۶

 در روایات دارد وقتى براى حاجاتى دعا مى‌کنید، دعا و خواسته‌ى خود را زیاد ندانید. یعنى هرچه مایل هستید و مى‌خواهید، از خدا طلب کنید. نگویید این زیاد است؛ کمتر بخواهم تا بشود. ما از استکثار دعا منع شده‌ایم. یعنى دعا و مطلوب را در مقابل پروردگار زیاد نشمارید. از خدا خواسته‌هاى بزرگ بخواهید و خداى متعال برآورده مى‌کند. درِ امید به دعا را به روى خودتان نبندید و این راه و وسیله‌اى را که خداى متعال بین خود و بندگانش قرار داده است، بر روى خودتان مسدود نکنید. البته باز در روایات دارد «النّهىُ مِنْ الإسْتِعْجالِ فِى الدّعاءِ»، یعنى در دعا عجله نکنید. اگر چیزى را خواستید و در زمانى که شما خواستید برآورده نشد، نگویید که خداى متعال دعاى مرا مستجاب نکرد، نه. «الأمُورُ مَرْهُونَةٌ بِأوْقاتِها.»


خطبه‌ نماز جمعه 7/12/71


(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای)

درمانگاه روح7/سفره پهن شده تشریف نمیارید؟

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۵ ب.ظ | ۹ نظر

سفره پهن شده تشریف نمیارید؟

این‌که مى‌گویند ماه رمضان، ماه ضیافت الهى است و سفره‌ى ضیافت الهى پهن است، محتویات این سفره چه چیزهایى است؟ محتویات این سفره که من و شما باید از آن استفاده کنیم، یکى‌اش روزه است؛ یکى‌اش فضیلت قرآن است - قرآن را گذاشتند در این سفره‌ى با فضیلت زیاد، بیش از ایام دیگر؛ و به ما گفتند که تلاوت قرآن کنید - یکى‌اش همین دعاهایى است که مى‌خوانیم؛ «یا على و یا عظیم»، دعاى افتتاح، دعاى ابوحمزه؛ اینها همان مائده‌هایى است که سر این سفره گذاشته شده.

بعضى هستند که وقتى از کنار سفره رد مى‌شوند، این‌قدر حواسشان پرت است و متوجه‌ى جاهاى دیگرند که اصلا سفره را نمى‌بینند. داریم کسانى را که اصلا سفره‌ى ماه رمضان را نمى‌بینند؛ یادشان نیست که ماه رمضانى آمد و رفت. بعضى هستند که سفره را مى‌بینند، اما به خاطر همان سرگرمى‌ها و اشتغال، وقت ندارند سر این سفره بنشینند؛ مى‌خواهند سراغ یک سرگرمى بروند؛ کار دیگرى دارند - دنبال دکان، دنبال کار، دنبال دنیا، دنبال شهوات - مجال این‌که سر این سفره بنشینند و از آن بهره ببرند، ندارند. بعضى دیگر هم هستند که نه، سر سفره مى‌نشینند، سفره را مى‌بینند، قدرش را هم مى‌دانند؛ لیکن آدم­هاى خیلى قانعى‌اند؛ به کم قناعت مى‌کنند؛ لقمه‌یى برمى‌دارند و مى‌روند؛ نمى‌نشینند پاى سفره، خودشان را بهره‌مند و سیراب کنند و از آنچه در سفره هست، خود را محظوظ کنند؛ لقمه‌ى مختصرى برمى‌دارند و مى‌روند. بعضى هستند که احساس بى‌میلى مى‌کنند؛ یعنى اشتهایشان تحریک نمى‌شود؛ به خاطر این‌که غذاى پوچ بیهوده‌یى را خورده‌اند و پاى سفره‌ى ضیافتى که رنگین و جذاب و مقوى است، اصلا اشتها ندارند. بعضى هم هستند که نه، در حد اشتها - که اشتهاشان هم زیاد است - از این سفره استفاده مى‌کنند و واقعا سیر نمى‌شوند؛ چون مائده، مائده‌ى معنوى است. تمتع به این مائده، فضیلت است؛ چون فتوح و انفتاح و تعالى روح انسانى است، هر چه انسان از این مائده بیشتر استفاده کند، روح انسان تعالى بیشترى پیدا مى‌کند و به هدف خلقت نزدیک­تر مى‌شود.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای) (17/07/1384)

تورو خدا گوشی روقطع نکن.کارت دارم خدا

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۵ ب.ظ | ۶۲ نظر

تورو خدا گوشی روقطع نکن.کارت دارم خدا..

الو.....الو.......

خدا میشنوی......داری صدامو.....این صدای یه بنده گناهکارته

الو......الو.....بزار بیام ایورتر....آهان.....اومدم سمت رمضون......

ببخشید خدا

آنتن میده؟.....آخ یادم رفت....سلام خدا جون.....

شرمنده میدونم یه سالی بد کردم یه عاااااااااااااااالمه گناه.....

حالا اومدم بگم که....الو....

غلط کردم ..نفهمیدم...نمیدونستم اینقدر دل امام زمانم (عج) خون میشه...

تو رو خدا قطع نکن...به امیدی اومدم....میدونم ارحم الراحمینی.

الو ...الو.... صدا میاد....آهان...شرمنده مزاحم شدم...همیشه مزاحمم...

ولی به خدا اینبار فرق داره...با یه دل شکسته اومدم.....دلم خیلیوقته تنگ شده بود...

خجالت میکشید بیام...دیدم تا رمضون میاد منم خودم بندازم وبیام مهمونی...

خدایی دلم یه عاااااااااالمه تنگ شده...

برا خودتون...برا حالای خوش معنوی...برا مناجات..برا دعای ابوحمزه...برا العفو..برا الغوث..

برا دونه دونه اسمتو گفتنا..برا تا سحر بیدار موندنا...سرمو بزارم رو خاکو....بقیشم خودم میدونم

خودت...الو .....الو........الو.....قطع کردی....الو.... نه...

مامانم میگه...نه همه میگن....مهمون حبیب خداست....خوب منم میهمونم.....این سی روز تحملم کن....

کمکم کن تا اول....نه اول کمکم کن تا مهمون خوبی باشم....بعد کمکم کن...خودت میدونی چیو میگم...

(میگن شنود داره)الو ....الو....فقط اینو بگم ...بس....میدونم سر تون شلوغه....

الهی وربی من لی غیرک.......

چی ...یکم بلنتر بگو تا بشنوم....آهان....از رگ گردن به من نزدیکتری....خوب بعدش...تو بیشتر دلت برای ما تنگ شده...وای خدا مستم کردی...

وای دیونم کردی خدا یه چیز دیگه بگو تا دیونت بشم....بلند بگو....

(کسی که مرا طلب می کندمی یابد مرا
کسی که مرا یافت می شناسد مرا
و کسی که مرا دوست داشت عاشق من می شود
وکسی که عاشق من می شود منم عاشق او می شوم
و کسی که من عاشق او بشوم او را می کشم
و کسی را که من بکشم
خون بهایش بر من واجب است
پس خون بهای او من هستم)

 

گمنام

خدایا مهمون نمیخوای؟

درمانگاه روح2/علامت بد

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۴ ب.ظ | ۴ نظر

علامت بد

نمى‌دانم روایت از معصوم علیه‌السّلام است یا عبارتى از غیر معصوم؛ هرچه هست، عبارت حکمت‌آمیزى است. مى‌گوید: «أنَا مِنْ أنْ أسْلُبَ الدُّعاءَ أخْوَفُ مِنْ أنْ أسْلُبَ الإجابَةَ؛ از این‌که دعا از من گرفته شود، بیشتر مى‌ترسم تا این‌ که اجابت از من گرفته شود.» گاهى حال دعا از انسان گرفته مى‌شود. این علامتِ بدى است. اگر دیدیم در وقت دعا، در وقت تضرّع و در وقت توجه و تقرّب، هیچ نشاط و حوصله‌ى دعا نداریم، علامتِ خوبى نیست. البته درستش هم مى‌شود کرد. انسان مى‌تواند با توجّه، با التماس و با خواستن، حال دعا را به طور جدّى از خدا بگیرد.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای)خطبه نماز جمعه 28 /11/73

درمانگاه روح/4و3

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۴ ب.ظ | ۲ نظر

 طبیب خود باشیم/۳

طبیب خودتان باشید. بهترین کسى که مى‌تواند بیمارى ما را تشخیص دهد، خودمان هستیم. بیاورید روى کاغذ. بنویسید «حسد». بنویسید «بخل». بنویسید «بدخواهى براى دیگران؛ وقتى کسى به خیرى مى‌رسد، ما ناراحت مى‌شویم.» بنویسید «تنبلى در کار». بنویسد «روح بدبینى به نیکان و صالحان». بنویسید «بى‌اعتنایى به وظایف». بنویسید «علاقه به خود؛ شدیداً به خودمان علاقه داریم.» ماه رمضان فرصتى است که یکى‌یکى این بیماری‌ها را تا آن‌جایى که بشود، برطرف کنیم.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای اول ماه مبارک رمضان71

مثل سگ تمام کرد/۴

 من بارها گفته‌ام: ظلم نکنیم. این هم یکى از آن اساسى‌ترین کارهاست. ظلم چیز بدى و چیز خطرناکى است. ظلم فقط این نیست که آدم توى خیابان به یکى کشیده بزند. گاهى یک کلمه‌ى نابجا علیه یک کسى که مستحقش نیست، یک نوشته‌ى نابجا، یک حرکت نابجا، ظلم محسوب میشود. این طهارت دل را و طهارت عمل را خیلى بایستى ملاحظه کرد.

 من این را به نظرم یک جائى گفتم. پیغمبر اکرم ایستاده بودند یک کسى را که حد رجمِ زنا را بر او جارى میکردند، میدیدند؛ بعضى‌ها هم ایستاده بودند؛ دو نفر با همدیگر حرف میزدند؛  یکى به یکى دیگر گفت که مثل سگ تمام کرد و جان داد - یک همچین تعبیرى - بعد پیغمبر به سمت منزل یا مسجد راه افتادند و این دو نفر هم همراه پیغمبر بودند. توى راه که میرفتند، رسیدند به یک جیفه‌ى مردارى - به یک مردارى، حالا جسد سگى بود، درازگوشى بود، هر چى بود - که مرده بود و آنجا افتاده بود. پیغمبر به این دو نفر رو کردند و گفتند: گاز بگیرید و یک مقدارى از این میل کنید. گفتند: یا رسول‌اللَّه! ما را تعارف به مردار میکنید؟! فرمود: آن کارى که با آن برادرتان کردید، از این گاز زدن به این مردار بدتر بود. حالا آن برادر کى بوده؟ برادرى که زناى محصنه کرده بوده و رجم شده و اینها درباره‌اش آن دو جمله را گفته‌اند و پیغمبر اینجور ملامتشان میکند!

 زیادتر نگوئید از آنچه که هست، از آنچه که باید و شاید. منصف باشیم؛ عادل باشیم. اینها آن وظائف ماست. اینجور نیست که ما چون مجاهدیم، چون مبارزیم، چون انقلابى هستیم، بنابراین هر کسى که از ما یک ذره - به خیال ما و با تشخیص ما - کمتر است، حق داریم که درباره‌اش هر چى که میتوانیم بگوئیم؛ نه، اینجورى نیست. بله، ایمانها یکسان نیست، حدود یکسان نیست و بعضى بالاتر از بعضى دیگر هستند. خدا هم این را میداند و ممکن است بندگان صالح خدا هم بدانند؛ لکن در مقام تعامل و در مقام زندگى جمعى، باید این اتحاد و این انسجام حفظ بشود و این تمایزها کم بشود.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای2/4/1389

خنده دار نیست؟!

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۷۱ نظر

خنده دار نیست؟!

چقدر خنده داره که آقا در تمام اوقات به یاد و مراقب ما است و مشتاقانه ما را می‌طلبد ولی ما در  شبانه‌روز، حتی دقایقی را هم به او اختصاص نداده‌ایم.

چقدر خنده داره زمانی که در مجلسی وارد می‌شویم و یا به دیدار کسی می‌رویم سعی می‌کنیم زیبا و آراسته جلوه نماییم، اما به اینکه تو چگونه ما را بپسندی و چگونه ما را دوست داشته باشی توجهی نکرده‌ایم و همیشه در محضرت آلوده و زشت حضور یافتیم

ادامه مطلب را حتما بخوانید

مانکنی که مسلمان شد

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۱۲ نظر

مانکنی که مسلمان شد

دختر ۲۸ ساله فرانسوی است تا چندی قبل مدل لباس بسیار معروفی بود که شرکت‌های بزرگ به خاطر زیبایی‌اش با او قراردادهای کلان می‌بستند.او میگوید: «اگر لطف و رحمت خداوند شامل من نمی‌شد، هیچ گاه نمی‌توانستم مسلمان شوم و تا آخر عمرم مانند یک حیوان زندگی می‌کردم. من در آن زندگی فقط به دنبال سیراب کردن هوس و شهوت‌های خود بودم و هیچ اصول و ارزشی برای خود نداشتم. از کودکی آرزو داشتم پرستار شوم، اکنون که مسلمان شده‌ام به آرزوی خود رسیده‌ام

وقتی فا بیان مسلمان شد خیلی‌ها تلاش کردند او را از راهی که انتخاب کرده بود منصرف کنند. «فا بیان» در این باره گفت: «شرکت‌های مدل پس از اینکه از مسلمان شدن من با خبر شدند، سعی کردند مرا به راه قبلی باز گردانند از همین رو هدایای بسیار زیادی برایم فرستادند و پیشنهاد دستمزد سه برابری نسبت به قبل را به من دادند اما من که تازه راه اصلی را یافته بودم، هدایا را پس فرستاده و همه پیشنهادات آنان را رد کردم و اکنون احساس می‌کنم که در خوشبختی کامل به سر می‌برم.”

ادامه مطلب را حتما بخوانید

تصاویری برای دوست داران آمریکا!

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۴۰ نظر

تصاویری برای دوست داران آمریکا!

هرسال تعداد زیادی از کودکان در عراق و افغانستان به جهت استفاده آمریکا از سلاحهایی با اورانیوم ضعیف‌شده در این کشورها، به شکل ناقص به دنیا می آیند. این کودکان که اغلب با شکل و شمایل هولناک متولد می شوند به «کودکان هیولایی» معروف شده اند. کودکانی که مادران آنها نیز هنگام تولد با وحشت به آنها می نگرند.
این کودکان البته تنها در عراق و افغانستان به دنیا نمی آیند. ژاپن، ویتنام، لائوس و . . . هم به‌جهت استفاده آمریکا از این سلاحها قربانی این اتفاق تلخ و سیاه هستند...

دیدن ادامه تصاویر برای افراد بی‌جنبه توصیه نمی‌شود!

ادامه مطلب را حتما بخوانید...

درمانگاه روح 1/بند کفش

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۳ ب.ظ | ۱۰ نظر

حتی بند کفش

چیزی را که خدا می‏دهد، قبلاً باید از خدا بخواهیم. چرا بخواهیم؟ یکی از عللِ این‏که گفته‏اند حاجات کوچک را هم از خدا بخواهید، این است که به حوائج و عجز و حقارت و تهیدستی خودمان توجّه پیدا کنیم تا ببینیم که چقدر تهیدستیم. اگر خدای متعال کمک نکند، امکان ندهد، نیرو ندهد، فکر ندهد، ابتکار ندهد و وسایل را جور نیاورد، همان بندِ کفش هم به دست ما نخواهد رسید. اگر شما به قصد خریدنِ بند کفش از خانه بیرون آمدید، در راه جیبتان را زدند یا پولتان گم شد و یا مغازه مورد نظر، بسته بود و یا در بین راه، حادثه مهمّی پیش آمد که مجبور شدید برگردید، بند کفش گیرتان نیامده است. بنابراین، هر چیز را از خدا بخواهید؛ حتّی بند کفش را، حتّی کوچکترین اشیا را و حتّی قوت روزانه خود را. بگذارید این منِ دروغینِ عظمت یافته در سینه ما - که می‏گوییم «من» و خیال می‏کنیم مجمع نیروها ما هستیم - بشکند. این «من» انسانها را بیچاره می‏کند.

(فوق دکترای روح انسان ها، استاد آیت الله خامنه ای)

حجاب را چگونه تبلیغ کنیم...

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۵۷ نظر

 

برای دیدن بقیه عکس ها به ادامه مطلب مراجعه نمائید...

نگذاریم صحیفه سجادیه خاک بخورد

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۱۰ نظر

نگذاریم صحیفه سجادیه خاک بخورد

از تمامی وبلاگ نویسان و محبین و دوستداران اهل بیت خواهشمندیم تا در این ختم صحیفه سجادیه شریک شوند.

بهترین و زیباترین فراز از دعای خوانده شده را برای ما ارسال کنید.

ترجمه صحیفه را حتما بخوانیم

نام دعای مورد نظر را برای ما ارسال کنید

متن دعاها به همره ترجمه را اینجا بخوانید

۱۵ دقیقه عشق بازی..

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۵۰ نظر

            ۱۵ دقیقه عشق بازی...                                    

این جملات از کیست؟

(خدایا اگر بهم بگی چرا گناه کردی،منم میگم چرا منو نبخشیدی؟

و اگه منو بندازی تو آتیش جهنم همه اهل جهنم رو جمع میکنم و میگم من تو رو دوستت دارم...)

این جملات بخشی از ترجمه مناجات شعبانیه حضرت علی (ع) است.اگر تا حالا ترجمه این دعای عاشقانه رو نخوندید حتما ضرر کردید.خوندن این دعا همرا با ترجمه نهایتاً ۱۵ دقیقه طول میکشه.

بسم الله...

برای خواندن این دعا میتوانید اینجاکلیک کنید

بخشی از عبارات این دعا:

إِلَهِی! إِنْ أَخَذْتَنِی بِجُرْمِی أَخَذْتُکَ بِعَفْوِکَ

خدایا! اگر مرا به جرمم بگیری، دست‏به دامان عفوت می‏زنم.

وَ إِنْ أَخَذْتَنِی بِذُنُوبِی أَخَذْتُکَ بِمَغْفِرَتِکَ

و اگر مرا به گناهانم مؤاخذه کنی، تو را به بخشایشت‏بازخواست می‏کنم.

وَ إِنْ أَدْخَلْتَنِی النَّارَ أَعْلَمْتُ أَهْلَهَا أَنِّی أُحِبُّکَ

اگر در دوزخم افکنی، به دوزخیان اعلام خواهم کرد که تو را دوست دارم.

 

التماس دعا

اخلاق تصویری1/عکس

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۲ ب.ظ | ۴۹ نظر

اخلاق تصویری

 

در این تصویر پله ها رو به بالا است یا رو به پایین؟!

 برداشت اخلاقی:

 عده ای گمان میکنند که بالا میروند در حالی در حال پایین رفتن هستند...


برای لحظاتی با دقت به نقطه سیاه وسط این عکس نگاه کنید (یعنی کاملا زل بزنید!) پس از مدتی خواهید دید که منطقه خاکستری دور آن نقطه، حذف می‌شود.

برداشت اخلاقی:

 اگر به اصل و مرکز نگاه کنیم رنگ و لعاب‌های دنیایی برایمان بی معنا میشود


 بـه نقطه وسط خیره شوید و سرتان را جلو و عقب ببرید چرخها به حرکت در میایند!!!

برداشت اخلاقی: یک انسان به ظاهر کوچک اگر جای مناسب قرار بگیرد میتواند انسان های بسیاری را حرکت دهد و تربیت کند..


به دو دایره مرکزی در این دو تصویر نگاه کنید.کدام دایره بزرگتر است؟

واقعیت این است که هر دو دایره مساوی هستند..

برداشت اخلاقی:

هر چقدر بخواهیم اطراف خودمان را بزرگتر جلوه نمائیم کوچکتر میشویم و هرچقدر تواضع داشته باشیم بزرگتر نشان میدهیم 

خطای دید انحرافی!!/عکس

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ | ۲۱ نظر

خطای دید انحرافی!!

چقدر بصیرت داریم؟

اگر بخواین تو فتنه گمراه نشید باید دقیق روی اتفاقات و سخنان افراد زوم بشید. یعنی با دقت به اون نگاه کنید.

اگر ذره ای حواستان پرت شود و  با دقت و موشکافانه به مسائل دقت نکنید یک امر ی را ممکن است کاملا اشتباه متصور بشید.

برای مثال در تصاویر زیر اگر بر روی تصویر بسیار تمرکز کنید تصاویر را ثابت می‌بینید ولی اگر حواستان پرت باشد و تمرکز نکنید خواهید دید که این تصاویر در حال حرکت هستند .

واقعیت این است که تمام تصاویر زیر بدون حرکت است اما گاهی ممکن بر اثر غفلت و شایعات دشمن شما اشتباه کنید.

فراموش نشود که برای مصون ماندن از اشتباه، باید به تمام سخنان فرمانده خوب و با دقت گوش کنید.

فرمانده می گوید که این موضوع اینگونه است و این گونه باید نگاه کرد. به حرفش اعتماد کن و با دقت نگاه کن... 

آنگاه پیروزی...

مبادا سلیقه خود را بر حرف فرمانده ترجیح دهی و یا حرف های فرمانده را برای دیگری بدانی!که در این صورت به گمراهی میرویم..

 

به ادامه مطلب مراجعه نمائید

دشمن چه میخواهد؟

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ | ۲۲ نظر

دشمن چه میخواهد؟

 

حالا بعضى‌ها - چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون - توصیه‌پذیر نیستند؛ آنها از ما توصیه نمیخواهند؛ معلوم نیست سیاستهاى بعضى از این دستگاه‌ها و مطبوعات و رسانه‌ها را کى معین میکند و کجا معین میشود - نانشان در ایجاد اختلاف است - اما آن کسانى که مصالح کشور را میخواهند، مایلند حقائق را غالب کنند، من توصیه‌ام به آنها این است که از این اختلافات جزئى و غیر اصولى صرف نظر کنند. شایعه‌سازى و شایعه‌پراکنى درست نیست. انسان مى‌بیند صریحاً و علناً به مسئولین کشور - کسانى که بارهاى کشور را بر دوش دارند - تهمت میزنند، نسبت به اینها شایعه‌سازى میکنند؛ فرق هم نمیکند، چه رئیس جمهور باشد، چه رئیس مجلس باشد، چه رئیس مجمع تشخیص مصلحت باشد، چه رئیس قوه‌ى قضائیه باشد؛ اینها مسئولین کشورند. مسئولین کشور کسانى هستند که زمام یک کارى به اینها سپرده است؛ مردم باید به اینها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نباید شایعه‌پراکنى کرد؛ دشمن این را میخواهد. دشمن میخواهد شایعه‌پراکنى کند؛ میخواهد دلها را نسبت به یکدیگر، نسبت به مسئولین بدبین کند.

بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با بسیجیان۴/۹/۸۸ 

برای ترویج حجاب چه کرده ایم؟

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ | ۱۰ نظر

برای ترویج حجاب چه کرده ایم؟

 

 

مقام معظم رهبری ( دامت برکاته) :


*بر روی مسئله حجاب «کار هنری و کار زیبای تبلیغی» باید صورت گیرد تا این مسئله در ذهن جای گیرد .من فکر می کنم در وضع کنونی اگر در کنار میل طبیعی زن به حجاب شایسته، نوعی «تبلیغات صحیح» که بتواند نقطه نظر اسلام را هم تامین کند ارائه شود،زنان ما به حجاب اصیل اسلامی و شرعی رو خواهند آورد. در این جنگ نرم وظیفه مجموعه فرهنگی این است که «هنر» را تمام عیار و با «قالبی مناسب» به میدان آورد تا اثرگذار شود.

*یکی از دوستان مسئله حجاب و عفاف را مطرح کرد و حرف‌های او تعریض به بی ‌توجهی برخی مسئولان نسبت به حجاب فقهی بودُ."من این مطلب را قبول ندارم؛ مسئولان امروز همه حجاب فقهی را قبول دارند ولی اختلاف سلیقه در تاکتیک‌هاست ".

"فرضا دختری که حجاب کاملی ندارد اما شب قدر یا در مجلس دعای کمیل شرکت و به درگاه خداوند تضرع می‌کند و یا در راهپیمایی 22 بهمن تصویر امام را می‌گیرد، نمی‌توان گفت که بی‌دین است بلکه نمی‌داند حجاب اسلامی چیست که باید او را توجیه کرد. باید در باب حجاب کتاب نوشت و از طرق مختلف مانند فیلم‌های تلویزیونی حجاب را تبیین و افراد ناآگاه را ارشاد کرد ".


شما چه راهکار هایی رو پیشنهاد میکنید؟

بستنی با طعم غربی در ایران/عکس

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۱ ب.ظ | ۲۲ نظر

بستنی با طعم غربی در ایران

چند روز پیش به همرا دوستم دلو زدیم به دریا رفتیم بستنی فروشی. تا یخچال بستنی مغازه را باز کردیم چشممان به بستنی خورد که عکسی عجیب و غیر متعارف توجهمان را جلب کرد...

در این عکس مردی (که مثلا پدر است) سرش را رو پای زنی (که مثلا دخترش است) گذاشته است و در حال لبخند به دوربین نگاه میکنن!

هرچه فکر کردم که این عکس چه ربطی به بستنی دارد و جوابی پیدا نکردم!

سوال دیگر برایم این بود که خوب یک بابای پیرتر و یه دختر بچه سال تر رو چرا تو عکس نزاشتند، به طوری که این عکس رو به هر کسی نشون می‌دادم با تعجب می‌گفت بستنیش ایرانیه که عکس این زن و شوهر رو این جوری زدن!!

به امید این که هرچه زودتر جلوی این گونه تبلیغات ابزاری رابگیریم والا مطمئناً عکس های مبتذل تری را در سوپر مارکت ها خواهیم دید.

ای کاش این مسائل را کوچک ندانیم و بدانیم که دشمن قصد دارد آرم آرام سبک زندگی ما را تغییر دهد.

آنگاه تو از ما خواهی بود...

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۱۵ نظر

     آنگاه تو از ما خواهی بود           

به تو خیانت می کنند، تو مکن

تو را تکذیب می کنند، تو مکن

تو را می ستایند، فریب مخور

تو را نکوهش می کنند، شکوه نکن

مردم شهر از تو بد می گویند، اندوهگین مشو

همه مردم تو را نیک می خوانند، مسرور مباش

آنگاه تو از ما خواهی بود...

(امام باقر «ع»)

آخرین روز یک خبرنگار (داستان10)

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۳۰ نظر

آخرین روز یک خبرنگار

 

ساعت ۶:30صبح: رضا با صدای آهنگ موبایلش برای نماز صبح از خواب بیدار می‌شود.

ساعت7:30 صبح: به سرعت لباسش را می‌پوشد تا به سمت برنامه ای برود که قرار بود اخبار آن مراسم رو پوشش دهد.

ساعت8:30 صبح: بالاخره به مراسم می‌رسد. دوان دوان خود را به سالن همایش می‌رساند و به سرعت دستگاه ظبط صوت را از کیفش درمی‌آورد و شروع به نوشتن متن سخنرانی می‌کند.

ساعت 9:40 صبح: خبری را که تنظیم کرد بود را پشت تلفن برای تایپیست می‌خواند.

ساعت9:51 صبح:از آنجایی که عکاس به این مراسم نرسیده بود رضا تصمیم میگیرد با دوربینش چند عکس خبری بگیرد.

یکی از عکس هایی که رضا گرفت از آشغال پفکی بود که از دست یک کودک در راهرو سالن همایش رها شده بود، رضا آن آشغال را برداشت و کمی آنطرف تر در میان جمعیت گذاشت تا عکس جذاب و جنجالی تر شود.

ساعت10صبح: رضا به دنبال سوژه ای برای عکس گرفتن بود که ناگهان مسئولی وارد سالن شد، آن مسول برای آنکه به روی صندلی های ردیف اول سالن  برود، از راهرو  کنار سالن در حال حرکت بود. رضا از حالتی عکس گرفت که آن مسئول از کنار یک خانم بدحجابی رد شد. به طوری که درون کادر تصویر، آن مسول بود و یک زن بد حجاب.

ساعت10:12 صبح: سومین عکسی که  رضا گرفت، از خواب آلودگی  و خمیازه یک مسول دیگری بود که در ردیف دوم نشسته بود.

ساعت 10:15 صبح: عکس گرفتن از صندلی های انتهایی  سالن  که تعداد کمی بر روی آن نشسته بودن، یکی دیگر از عکسهای خبری بود که رضا با دوربینش گرفت.

ساعت 11 صبح: رضا در حال خارج شدن از سالن همایش بود که چشمش به یک مسئول عالی رتبه افتاد، سریع خود را به او رساند و با هزار ترفند موفق شد مصاحبه ای 5 دقیقه ای با او بگیرد.

ساعت11:10صبح: در طول مصاحبه آن مسول از اتفاقی احتمالی در آینده خبر داد و به رضا گفت که این قسمت از صحبت هایش را در خبر نیاورد.او در خبری دیگر از فساد مالی و اخلاقی یک مسئول دیگر خبر می‌دهد و مدعی می‌شود که فلان شخص مشکل دار است.

ساعت12:20ظهر: رضا سریع خود را به دفتر خبرگزاری می‌رساند و عکس  و خبرهایش را برای دبیرش ارسال می کند.

ساعت 13:14ظهر: صدای اذان می‌آید. رضا به نمازخانه می رود. در طول نماز رضا به این فکر می‌کند که خبر و عکس هایش چه بازتابی خواهد داشت و خبرش با جه تیتری کار بشود جنجالی تر خواهد شد.

بالافاصله بعد از اتمام نماز به تحریریه می‌رود تا خبرهای دیگرش را کار کند.

ساعت 13:5 ظهر: خبر و عکس های رضا بر روی خروجی خبرگزاری می‌رود.

ساعت14:06ظهر: بعد از یک ساعت بسیاری از سایت ها خبر رضا را در صفحه اصلی خود کار کرده اند.

ساعت 15:40ظهر: فرد مسئولی که مورد اتهام قرار گرفته بود با خبرگزاری تماس می‌گیرد و اسنادی را برای بی گناهی خود می‌آورد.

ساعت15:47ظهر:خبر در سایت اصلاح می‌شود؛ اما آبروی آن فرد ریخته شد.

ساعت16:58 ظهر: قرار بود رضا برای پوشش خبر به برنامه ای دیگر برود اما ترجیح می‌دهد خبر آن مراسم را با کمی تغییر از  خبر گزاری دیگر کپی کند و به نام خود چاپ کند.

ساعت17:03: رضا به نمازخانه می‌رود و نیم ساعتی را در آنجا استراحت می‌کند.

ساعت17:4۰: رضا ساعت خروجش را می‌زند و از خبرگزاری خارج می‌شود.

ساعت17:54: از آنجایی که سر برج بود، رضا به عابر بانک می‌رود و حقوق این ماه خود  را دریافت می‌کند.

ساعت18:15: رضا خوشحال به سمت منزل می‌رود؛ هنگام رد شدن از خیابان، تلفن همراه رضا زنگ می‌خورد؛ رضا یک لحظه حواسش به تلفن همراه پرت می‌شود.

ساعت18:16: رضا با یک موتور سیکلتی که خیابان را یک طرفه می‌آمد تصادف می‌کند.

ساعت18:35: رضا در بیمارستان است.

ساعت18:47: رضا می‌میرد.

نکیر به منکر میگه: خوب این هم از پرونده رضا؛  پروندش تو دنیا به پایان رسید. باید دقیق حساب کنیم که ازثانیه‌هایی که در طی این 102۰0 روزی که عمر کرد را حساب کنیم.

فقط در طی این 24 ساعت آخر،19 ساعت 15 دقیقه ده ثانیه ،کار بیهوده؛ 4 ساعت 45 دقیقه 50 ثانیه، کار شیطان پسند و فقط یک ساعت کار خدا پسندانه انجام داده است.

باید دقیق حساب کنیم که در طول خبرنگاری خود، چند خبر او باعث خشنودی خدا و چند خبر او باعث ریخته شدن آبروی افراد و خوشحالی شیطان شده است.

باید دقیق حساب کنیم که از حقوقی که در طول این مدت  برای خود بدست آورده بود چقدر از آن حقوق روزی حلال و چقدر از آن مال حرام بوده است.

در هر ثانیه چندین جوان بر اثر اتفاق به تقدیر الهی از دنیا می‌روند...

چه تضمینی وجود دارد که ما نفر بعدی نباشیم...

فمن یعمل مثقال ذرة خیراً یره- و من مثقال ذرة شراً یره

 پس هر کس‏به سنگینى یک ذره عمل خیرى کرده باشد آن را مى‏بیند(7).

و هر کس‏به سنگینى یک ذره عمل شرى کرده باشد آن را خواهد دید(8).

در سوره لقمان نیز، لقمان به فرزندش مى‏فرماید: اگر به اندازه وزن خردلى عمل نیک یا بد داشته باشى، در دل سنگ یا در اوج آسمان یا در زمین باشد، خداوند در قیامت براى حساب مى‏آورد. «یا بنىّ انّها اِن تک مثقال حبّة من خردل فتکن فى صخرة او فى السموات او فى الارض یأت بها اللّه»(113)

 

حسن عبدالصمد

 

آیا به سخنان رهبری گوش می دهیم؟

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۵۰ نظر

خط کجاست؟

در ابتدا بگویم؛ من قائل به این نیستم که نباید از دولت انتقاد کرد. انتقاد با تخریب متفاوت است. حواسمان باشد حرفمان با دشمن یکی نشود.همین


گفتند: احمدی نژاد در مقابل رهبری ایستاده، گوش به حرف ولایت نداده، ضد ولایت شده، و …. .

امام خامنه ای: شما ببینید در همین پنج شش روز گذشته سر یک قضیه‌اى که آنچنان هم از اهمیت بالائى برخوردار نبود – سر مسئله‌ى اطلاعات و امثال اینها – چه جنجالى در دنیا راه انداختند. تحلیلها را بردند به این سمت که بله، در داخل نظام جمهورى اسلامى شکاف ایجاد شده است، حاکمیت دوگانه شده است، رئیس جمهور حرف رهبرى را گوش نکرده است! دستگاه‌هاى تبلیغاتىِ خودشان را از این حرفهاى سست و بى‌پایه پر کردند.

گفتند: جریان انحرافی است. خط و جهتگیری خلاف جهتگیری رهبری است.

امام خامنه ای:ما کار را، خط را، جهتگیرى را ملاک و معیار قرار میدهیم. آنجائى که کار و خدمت و تلاش هست، حمایت ما هست، حمایت مردم هست. و بحمداللَّه امروز کار دارد انجام میگیرد. مسئولین دولتى هم حقاً و انصافاً دارند تلاش میکنند؛ هم اعضاى دولت، هم بخصوص خود رئیس جمهور. اینها شب و روز ندارند؛ من مى‌بینم، من از نزدیک شاهدم. اینها دائم مشغول کارند، مشغول خدمت و تلاشند. خب، اینها براى کشور خیلى باارزش است.

گفتند:  احمدی نژاد سحر شده است.

امام خامنه ای:من میدیدم یا گاهى مى‌شنیدم؛ تهمتهائى زدند، حرفهائى گفتند؛ به کى؟ به کسى که رئیس جمهور قانونى کشور است، متکى به آراء مردم است. نسبتهاى خلاف دادند، رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغ‌گوئى متهم کردند! اینها خوب است؟ کارنامه‌هاى جعلى براى دولت درست کردند، اینجا آنجا پخش کردند، که ما که در جریان امور هستیم، مى‌بینیم میدانیم که اینها خلاف واقع است؛ فحاشى کردند؛ رئیس جمهور را خرافاتى، رمال، از این نسبت‌هاى خجالت‌آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند....

 به ادامه مطلب مراجعه نمائید

 

مردان سیب زمینی(داستانک11)

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۳۲ نظر

مردان سیب زمینی!!

 

 

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی مؤدبانه گفت :

ببخشید آقا! من می تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری ... ( *)می خوری تو و هفت جد آبادت ... خجالت نمی کشی؟ ...

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش های مرد عصبی شود و عکس العملی نشان دهد، همانطور موأدبانه و متین ادامه داد

خیلی عذر می خوام فکر نمی کردم این همه عصبی و غیرتی شین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه میکنن و لذت می برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم

مرد خشکش زد ... همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد ...

 

 

وبلاگ پسرک چوپان http://pesarakechopan.blogfa.com/

به نام رهبری ، علیه خط رهبری

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۲:۰۰ ب.ظ | ۵۲ نظر
به نام رهبری ، علیه خط رهبری
 
این مطلب و ارجاع به سخنان روز  14خرداد رهبری را برای این روزهایی می نویسم که اخلاق فراموش شده و بازار ادعای ولایتمداری داغ است اما از ولایتمداری هـــیـــــچ خبری نیست.

مقام معظم رهبری بی توجهی به بعد معنوی و اخلاقی امام خمینی را زیر "پوشش عدالت‌خواهی و انقلابی‌گری "، انحراف دیگری از مکتب امام خواندند و خاطرنشان کردند:

اگر برادران مومن و کسانی را که به اصل نظام و اسلام معتقدند اما از لحاظ فکری با ما مخالفند مورد اهانت و ایذاء و آزار قرار دهیم از خط امام منحرف شده‌ایم. 

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در همین زمینه خاطرنشان کردند: اگر به اسم انقلابی گری، امنیت را از بخشی از مردم سلب کنیم، این هم از مصادیق انحراف از خط امام عزیزمان است.

حتما به ادامه مطلب مراجعه نمائید

 

ای علمای رسانه به داد اسلام برسید

| سه شنبه, ۲۵ مرداد ۱۳۹۰، ۱۱:۵۹ ق.ظ | ۳۴ نظر

ای علمای رسانه به داد اسلام برسید

 

این متن مقدمه ندارد ترسیدم مقدمه بنویسم چون احساس کردم مانند خیلی‌ها، آنقدر محو مقدمه می‌شوم که «اصل» یادم برود و چه بد دردی است اگر «اصل» را فراموش کنم.

 

وقتی می‌بینم اکثر خبرگزاری‌ها، سایت‌ها و روزنامه‌ها به دعوای مسئولین می‌پردازند...

 وقتی می‌بینم مطالب اخلاقی و اعتقادی جایی در صفحه اول روزنامه و یا خبرگزاری‌ها ندارد...

 وقتی می‌بینم که سیاست و دیانت را جدا کرده‌اند ولی داعیه‌دار آمیختگی آن هستند...

وقتی می‌بینم جمله سیاست ما عین دیانت ما است را به سیاست ما همه دیانت ما است عوض کرده‌اند...

 وقتی می‌بینم اهالی رسانه به جای پرداختن به سیاست‌های کلی و کاربردی نظلام، به مسایل درجه 3 یا 4 اشخاص می‌پردازند و آنها را تیتر اولشان می‌کنند...

به ادامه مطلب مراجعه نمائید