باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

نظر مثبت رهبری در مورد موسیقی

| چهارشنبه, ۲۷ دی ۱۳۹۱، ۰۵:۲۹ ق.ظ | ۰ نظر

 

نظرمثبت امام خامنه ای در مورد موسیقی

 

این سخن از کیست؟

(از دیرباز موسیقی های آموزنده و معنا دار هم بوده است ؛ موسیقی ای که برای گوش سپردن به آن ، انسان عارف واقف خردمند ، می تواند بلیط تهیه کند ، در سالن اجرای کنسرت بنشیند و ساعتی ، از آن لذت ببرد. در غرب موسیقی هایی که گاهی یک ملت را نجات داده و گاهی یک مجموعه ی فکری را به سمت صحیحی هدایت کرده ، کم نبوده است... بنده آدمی نیستم که اگر موسیقی حرام نواخته شد بنشینم و به آن گوش بسپارم. آن چه در این مقوله، حرام بوده هنوز هم حرام است

 ادامه همین مطلب

الف)دکتر شریعتی

ب)استاد شجریان

ج)لودویگ ون بتهوون

د)بوهان سپاسین باخ

ه) امام خامنه ای

 

زیاد فکر نکنید گزینه صحیح آخر یعنی امام خامنه ای در سال ۱۳۷۵ است. شاید شنیدن این سخنان از زبان رهبری برای برخی افراد کمی سخت باشد چرا که دشمنان تمام قدرت خود را تجهیز کرده اند که با رسانه هایشان چهره ای دیگر از رهبر معظم انقلاب ایران به تصویر کشند و نگذارند که جهانیان با دیدگاه های نائب امام زمان(عج) این دانشمند حکیم و فرزانه  آشنا شوند چرا ک خوب میدانند که اگر دیدگاه‌های رهبر ایران در جهان گسترش یابد، تمام فطرت های آگاه و تشنه را به سوی خود میکشاند

متأسفانه حتی رسانه های داخلی هم به جای پرداختن به سخنان رهبر معظم انقلاب در هیاهوی حزب گرایی و دعواهای سیاسی در حال درگیری هستند.

 

...............................................................................................................................................................

بعد نوشت:

* از تمامی وبلاگ نویسان و اصحاب رسانه خواهشمندم که این بیانات را در فضای مجازی و در فضای جامعه گسترش دهند.

*برای دیدگاهای کمتر شنیده شده رهبری به وبلاگ(چهره واقعی امام خامنه ای)رجوع کنید.

حتما به ادامه مطلب هم مراجعه نمائید.

 

بروید نه، برویم

| سه شنبه, ۲۶ دی ۱۳۹۱، ۰۵:۴۱ ق.ظ | ۰ نظر

بروید نه، برویم

امام خامنه ای(ع):

فرق رهبر وآدرس دهنده این است که آدرس دهنده، مى‌گوید براى رسیدن به فلان جا، از این راه بروید، چند کیلومتر را طى کنید، بعد بپیچید، تا به فلان مقصد برسید. این، آدرس دادن وراهنمایى کردنِ از دور است. رهبر، آن کسى است که وقتى مىگویند چشمه ومرکز مقصود کجاست، دست طرف را مى گیرد، مى گوید برویم. این، رهبر است. رهبر ما هم که رهبر شد، این طورى شد.... امام، منتظر کسى نماند ورفت. خاصیت این «برویم»، آن است که مردم دنبال آدم بیفتند...امروز، رهبرى روحانیت به این است که به مردم بگوید «برویم»؛ نگوید «بروید».

دیدار با روحانیون یزد۲۹/۸/۶۳

عمارها، کمی هم اتوبوس سوار شوید

| يكشنبه, ۱۰ دی ۱۳۹۱، ۱۲:۲۳ ب.ظ | ۰ نظر

"عمارها"، کمی هم اتوبوس سوار شوید

 

این روزها به افرادی که با روشنگری های خود مردم را آگاه می‌کنند در اصطلاح "عمار" می‌گویند. در این میان شاید افرادی نیز بیشتر مطرح شده باشند، افرادی که با سخنان گیرا و موضع گیری های به موقعشان، نقش مهمی در جریان های فکری جامعه ایجاد می‌کنند.

همه ما بر این امر واقفیم که برگزاری سخنرانی ، شرکت در همایش‌ها می‌تواند در گفتمان سازی انقلابی مفید باشد اما آیا همین حد کافی است!

تا کنون این گفتمان سازی  چقدر در سطح جامعه فراگیر شده است؟

چه افرادی باید این گفتمان و نظریه ها را اجرایی کنند؟

نحوه اجرایی کردن این گفتمان سازی باید از چه راهکارهای هنری صورت بگیرد؟

اگر شهدای ما الگوی ما هستند، با نگاهی به سیره عملی شهدا به این نکته می‌رسیم که یکی از علل پیروزی جوانان ایرانی در هشت سال دفاع مقدس، اخلاص فرمانده هان و همقدم شدن آنان با سربازان در خط مقدم بوده است. به طوری که یک فرمانده در عین حالی که وظیفه فرمانده بودن خود را به خوبی انجام می‌دهد و راهبرد های جنگ را برای سربازان و افسران خود تبیین می‌کند، همزمان بندهای پوتین های خود را محکم می‌بندد و پا به پای افسران به خط مقدم میشتابد.

آیا این روزها  فرماندهان جنگ نرم یا همان "عمارها"  تنها ایده پردازی می‌کنند و یا اینکه در خط مقدم جبهه هم مشغول فعالیت هستند؟

آیا فرماندهان امروز مثلا وقتی می‌گویند که در حوزه سینما کم کاری شده است با خود اندیشیده اند که خودش  و یا حتی شاگردانش چند فیلم یا سریال تولید کرده اند؟

آیا فرماندهان امروز وقتی با تحقیق و تفحص به این نتیجه میرسند  که یکی از اهداف دشمن نوجوانان و تهاجم فرهنگی در مدارس است تا کنون خودشان در مدارس حضور فیزیکی یافته اند که هم از نزدیک شاهد این نفوذ باشند و هم کاری انجام داده باشند و  یا اینکه تنها به ایده پردازی می‌پردازند و این وظیفه را به دوش دیگران می‌سپارند؟!

آیا فرماندهان بغر از سر زدن به دانشگاه‌ها و همایش ها، از اتوموبیل خود پیاده می‌شوند تا کمی هم از اتوبوس و مترو استفاده کنند و با تبلیغ چهره به چهره،  هم  مشکلات مردم را از نزدیک لمس کنند وهم تاثیر گذار باشند؟!

شاید برخی بگویند ما وظیفه‌ ما تنها روشنگری است و این حضور فیزیکی دور از شأن ما است چرا که با حضور فیزیکی وقتمان تلف میشود و از مطالعه و تحقیق  و شرکت در همایش ها جا می‌مانیم.ما برای افسران خط را روشن میکنیم دیگر تکلیف نداریم تا آن کارها را اجرایی کنیم، این ها وظیفه افرادی دیگر است!

این افراد تا کنون پرسیده اند که پس چه کسی باید نظریه های زیبایشان را اجرا کند؟ نکند انتظار دارند افرادی که اصلاً وقت برای مطالعه نمی‌گذارند وحوصله تحقیق را ندارند و به عنوان سیاهی لشگر گفتمان آنان را اجرایی کنند!؟

تا حالا فکر کرده ایم که ما چقدر ایده ها و نظریه های بسیار جالب و بکری در موضوع ترویج سبک زندگی اسلامی داریم که تا کنون اجرایی نشده است.

به زبان ساده ترشاید مشکل این باشد که ما عمارهای "حرف بزن" بسیار داریم که انصافا ایده های عالی و نابی دارند اما عمار "خط شکن" کم داریم.

مشکل ما کمبود افرادی هستند که بدون هر گونه منیت  در کنار مطالعه و روشنگری، فارغ از هرگونه حمایتی ، به وسط میدان بیاید، فیلم بسازد، با مردم در کوچه و خیابان و اتوبوس و مترو صحبت کند، تراکت پخش کند، به مدارس برود  و در فضای مجازی فعالیت کند و....

تا کنون با خودمان فکر کردیم که اگر حوزه های علمیه در کنار درس و بحث، ساعت آخر کلاس خود را بجای درس به خیابان بیایند و به طور صحیح و هنری تبلیغ اسلام را به صورت گروهی انجام دهند چه اتفاقی می افتد؟

تا کنون با خودمان فکر کرده ایم که فلان سخنران و یا مداح معروف، اگر هفته ای یکبار خود و پا منبری های خود را مامور کند که مثلا فلان برگه کاغذ را که حاوی مطلب غنی است را بین مردم توزیع کنند چه اتفاقی می‌افتد؟

تا کنون فکر کرده‌ایم که اگر پایگا های بسیج به جای ایست و بازرسی  به مردم محله خود گل و بسته فرهنگی هدیه بدهند چه اتفاقی می‌افتد؟

آیا نمیتوانیم در حد وسع خود چند مطلب خوب به همراه یک هدیه مختصر به مغازه دار محلمان یا بچه همسایه‌یمان یا راننده اتوبوس مسیرمان و یا هر کس دیگری بدهیم؟!

تا کنون صرفاً برای انجام کار تبلیغی مثل پخش کردن بلوتوث پخش کردن نشریه های تک برگی و یا حتی امر به معروف کردن صحیح از خانه به بیرون رفته ایم؟

البته تمام این کارها را هم میتوان به صورت شخصی و خارج از چارت سازمانی و آموزشی انجام داد اما  یا شأن خ.د را اجل از این کارهای میدانی می‌دانیم  یا تبلی می‌کنیم یا اهمیت و اجر و اثر این اقدامات را نمی‌دانیم.

امام خامنه ای(ع):

فرق رهبر وآدرس دهنده این است که آدرس دهنده، مى‌گوید براى رسیدن به فلان جا، از این راه بروید، چند کیلومتر را طى کنید، بعد بپیچید، تا به فلان مقصد برسید. این، آدرس دادن وراهنمایى کردنِ از دور است. رهبر، آن کسى است که وقتى مىگویند چشمه ومرکز مقصود کجاست، دست طرف را مى گیرد، مى گوید برویم. این، رهبر است. رهبر ما هم که رهبر شد، این طورى شد.... امام، منتظر کسى نماند ورفت. خاصیت این «برویم»، آن است که مردم دنبال آدم بیفتند...امروز، رهبرى روحانیت به این است که به مردم بگوید «برویم»؛ نگوید «بروید».

دیدار با روحانیون یزد۲۹/۸/۶۳

.....................................................................................................................................................

پ.ن:

ضمن احترام ویژه برای تمام عمارهای انقلابی یاد آور میشوم این متن هیچ اشاره ای به شخصی خاص ندارد. 

نمونه ای از حضور خود جوش طلبه ها در ورزشگاه آزادی را اینجا بخوانید.

 

فیلم/وقتی که اجل مرگ ‌میرسد

| چهارشنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۱، ۰۵:۵۹ ق.ظ | ۰ نظر

 

وقتی که  اجل مرگ ‌میرسد
 


 
 
 
 
حضرت علی (ع)میفرماید:
( عجبت لمن نسی الموت و هو یری من یموت )
 
در شگفتم از کسی که مرگ را فراموش کرده با این که می بیند کسی را که می میرد..

تفاوت را احساس کنید

از آتش‌سوزی پیرانشهر تا کشتار دانش آموزان در  آمریکا

 

*اپیزود اول:

ایران/ پیرانشهر/پاییز 91:

مدرسه ای در پیرانشهر دچار حریق می‌‌شود و دانش آموزان کلاسی دچار سوختگی می‌شوند که متاسفانه یکی ازدانش آموزان بر اثر سوختگی  جان خود را از دست می دهد.

تا یک هفته تمام رسانه های داخلی و خارجی تیتر اول خود را این موضوع قرار دادند که چرا این اتفاق افتاد و چرا دانش آموزران در مدارس امنیت جانی ندارند و...

 

*اپیزود دوم:

آمریکا/ کانتیکت/ پاییز 91:

جوانی 20 ساله با اسلحه وارد مدرسه «ساندی هوک» در ایالت «کانتیکت» می‌شود و می‌شود وبا شلیک 100گلوله جان 27 نفر از جمله 20 کودک دبستانی را می‌گرید.

تا یک هفته تیتر اکثر رسانه های خارجی باز هم حادثه آتش سوزی در پیرانشهر است و اینکه چرا در ایران دانش آموزان امنیت جانی ندارند!

 تفاوت را احساس کنید...

برای دیدن میزان امنیت پیشرفته امریکا! به ادامه مطلب بروید.

نگاهی به بایدهای تبلیغ

| دوشنبه, ۲۰ آذر ۱۳۹۱، ۰۵:۳۱ ق.ظ | ۰ نظر


نگاهی به بایدهای تبلیغ



سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعودی

آنچه پیش رو دارید اقتباس از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعودی در اولین گردهمایی مبلغان هجرت بلند مدت استان خراسان است . در این سخنرانی پس از بیان مقدمه ای درباره اهمیت تعقل و تفکر در تبلیغ، نکاتی درباره بایدهای تبلیغ مورد بحث قرار گرفته است .

× × ×

از وجود مقدس مولای متقیان حدیثی نقل می شود که «هبط جبرئیل علی آدم علیه السلام فقال یا آدم انی امرت ان اخیرک واحدة من ثلاث فاخترها و دع اثنتین . فقال له آدم: یا جبرئیل و ما الثلاث؟ فقال: العقل و الحیاء و الدین . فقال آدم: انی قد اخترت العقل . فقال جبرئیل للحیاء والدین انصرفا و دعاه، فقالا یا جبرئیل انا امرنا ان نکون مع العقل حیث کان; (1) جبرئیل بر حضرت آدم علیه السلام نازل شد و فرمود: ای آدم! من مامور شده ام که تو را بین یکی از سه چیز مخیر کنم، پس آن را انتخاب کرده و دو تای دیگر را رها کن . آدم علیه السلام به او فرمود: ای جبرئیل! آن سه کدامند؟ فرمود: عقل و حیا و دین . آدم فرمود: من عقل را اختیار کردم . سپس جبرئیل به حیا و دین گفت: [به جایگاه خود] برگردید و او را واگذارید [. ولی] آنها گفتند: ای جبرئیل! ما مامور شده ایم که هر کجا که عقل باشد با او همراه باشیم .»

من این حدیث بسیار ارزشمند را درآمد و مقدمه عرایضم قرار می دهم . به نظر می رسد عقلی که در این حدیث مورد نظر است، عقل و عقلانیت به عنوان ابزاری در مقابل وحیانیت نیست، چنانکه امروز عقل به عنوان یکی از مبانی و پایه های مکتب انسان گرایی در مقابل مکتب الهی مطرح می شود . بلکه ظاهرا منظور از عقل، عقل دینی، عقل راهبردی و عقل فطری است . چنین عقلی اگر وجود داشت دین و سلامت اخلاقی و عفت و حیا نیز خواهد بود . عقلی که به انسان می آموزد که در زندگی چگونه عمل کند تا دینداری او تضعیف نگشته و حیا و عفت عمومی وی نیز خدشه دار نشود .

ممکن است این ضعف در وجود من روحانی هم باشد و تفکر بایسته دینی نداشته باشم . ضعف تفکر و هوشمندی اختصاص به انسانهای غیر متدین یا غیر روحانی یا انسانهایی که با علم و ایمان و اندیشه مرتبط نیستند ندارد . مرحوم استاد مطهری رحمه الله در کتابهایشان داستانی را آورده اند که بسیار زیباست . ایشان می فرمایند: من از قم با اتوبوس به مشهد می آمدم . اتوبوس برای صرف شام و نماز توقف کرد، به آقای راننده گفتم چقدر برای نماز وقت داریم و چه مدت توقف خواهیم داشت؟ راننده با عصبانیت گفت: آخوند برو، حالا یک کاریش می کنیم .

فهمیدم ایشان از آن ضد آخوندهای جدی است . چیزی نگفتم، رفتم وضو بگیرم و نماز بخوانم دیدم این آقای راننده هم آمد و در آن شرایط قبل از انقلاب که معمولا نماز نمی خواندند، نماز خیلی خوبی خواند . برای من خیلی عجیب بود که ایشان این قدر با من برخورد تند کرد و از آن طرف این قدر نماز زیبا خواند .

راننده برای اینکه خوابش نبرد دو تا جوان دانشجو را صدا کرد تا با هم حرف بزنند . در ضمن صحبت، ماجرای خود را برای ایشان بازگو کرد و گفت: پدر من مرید سرسخت یک آقای روحانی بود که بسیار ساده لوح بود و در عین حال هر حرفی که آن روحانی می زد پدر من بی چون و چرا اطاعت می کرد . از جمله به پدر من گفت: مبادا بچه خود را بگذاری درس بخواند . این مدارس، مراکز شیطان است، انسان را شیطان می کند، انسان را فاسد می کند . مطلقا نگذار بچه ات سواد یاد بگیرد . پدر من نیز نگذاشت من سواد یاد بگیرم و الآن سواد ندارم و شاگرد شوفر هستم، در حالی که تمام بستگانم مهندس و دکتر شده اند .

استاد مطهری، می فرماید: اینجا بود که فهمیدم چرا ایشان ضد روحانی است . آن روحانی دستوری صادر کرده بود که ناشی از تعقل و تفکر نبوده است .

انسان مؤمن باید خوب بیندیشد و در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خویش تفکر کند . یکی از بزرگترین مشکلات زندگی افراد مؤمن و متعهد، مشکلات مربوط به فرزندان ایشان است . افراد زیادی را می شناسم که خودشان مؤمن هستند ولی بچه هایشان مشکل دارند . البته برخی از این مشکلات به شرایط زمانه برمی گردد، اما بخشی از آن نیز به خود ما مؤمنان مربوط است .

بسیاری از مشکلات و انحرافات موجود ناشی از این است که ما خوب فکر نمی کنیم و از تعقل خویش بهره نمی گیریم . بنابراین جبرئیل فرمود اگر عقل را انتخاب کردی دو موقعیت دیگر یعنی دین و اخلاق، نیز به وجود خواهد آمد .

ما نیز بایستی در تبلیغ خویش عاقلانه رفتار کنیم، یعنی باید از اصول و روشهایی که پذیرفته شده و علمی است بهره ببریم و اگر بهره نبردیم ممکن است تبلیغ برای خدا باشد اما متفکرانه و عاقلانه نخواهد بود و نتیجه آن نیز اندک است .

امروز به طور کلی در مقوله تبلیغ، آموزش، تعلیم و تعلم، از دو مسئله عمده استفاده می شود: یکی قوانین حوزه تبلیغ، تعلیم و تربیت و دیگری فضاهای حاکم بر مقوله تبلیغ . ما باید به این دو امر بسیار توجه کنیم، زیرا دیگران به این دو مقوله توجه زیادی دارند .

قوانین حوزه تبلیغ

1 - آگاهی دهی و معرفت بخشی:

شاید بگوئید ما جز معرفت دهی کار دیگری نمی کنیم . برای مثال در قالب کلاس، نماز، پس از نماز و قبل از نماز، مدام در حال آگاهی دادن هستیم، ولی من عرض می کنم که بخشی از آگاهی دهی، علمی است ولی بیشتر آن عملی می باشد . یعنی اگر شما مطلبی را بیان کنید و مخاطب آن را در رفتار و کردار شما مشاهده نکند، چنین مخاطبی از نظر علمی جاهل است نه عالم .

2 - توجه به موقعیت مخاطب:

ما باید مخاطبان خود را طبقه بندی کنیم . برای آقایان یکسری قوانین خاص رفتاری وجود دارد و برای خانمها قوانین دیگر . برای آقایان مباحث معرفتی به گونه ای طرح می شود و برای خانمها به گونه ای دیگر . در مقام تبلیغ و آموزش باید دقیقا به جنسیت مخاطب توجه کنیم . مخاطبان ما از نظر سن نیز باید طبقه بندی شوند و ادبیات تبلیغ وابسته به شرایط، جنس و سن مخاطبان باشد .

اینجانب به خاطر دارد که در ایام کودکی، یکی از متدینین تهران که از دوستان خانوادگی ما بشمار می آمد، به مشهد مشرف می شد و دوست داشت زیارت خوب و دلخواهی انجام دهد . و نیز علاقه داشت من را نیز با تربیت دینی و مذهبی آشنا کند . او دست مرا می گرفت و صبح پیاده به حرم مطهر می برد و می گفت: به هر کاری که من می کنم نگاه کن تا با ایمان شوی و گمراه نگردی . ایشان تا ظهر نماز و دعا می خواند و مجددا من را پیاده به منزل باز می گرداند . نه بستنی، نه شکلات، نه شربت و نه هیچ لذت و آسایشی . لذا من همیشه آرزو می کردم این دوست مؤمن ما به مشهد نیاید . این خاطره تلخ در ذهن من باقی مانده است . ایشان فرمول سن را در مورد من پیاده نمی کرد .

ما باید مخاطب شناس باشیم و جنس و سن و موقعیت آنان را در نظر بگیریم و به آن دقیقا توجه داشته باشیم .

گاهی مخاطبین ما در خانواده هایی بزرگ شده اند که با کفر و بی دینی روزگار می گذرانند . من متاسفانه در روستاها نیستم، اما در فضای دانشگاه این را به وضوح مشاهده می کنم . یکبار بعد از کلاس به دانشجوی خواهری که در ماه رمضان آرایش کرده بود و جلو کلاس نشسته بود، گفتم: چرا این قدر آرایش کردی و تازه چرا جلو نشستی؟ گفت: حاج آقا ما از شماها شنیده ایم که نظافت از ایمان است . من فکر کردم کار خوبی کرده ام و به خدا نزدیک شده ام .

کسی که در فضایی بزرگ شده که محرم و نامحرم برایش یکی بوده و با آواز غنا و رقص بزرگ شده، برخورد خاص خود را می طلبد . این یک محیط است، یک محیط هم خانه یک روحانی است که فضای آن فضای قرآن و نماز و عبادت است . بنابراین ما باید مخاطب خویش را دقیقا شناسایی کرده و به شرایط او توجه داشته باشیم .

3 - استفاده از محرکهای مناسب:

قویترین محرکها دو چیز است: یکی «تشویق به موقع » و دیگری «تنبیه به موقع » و بایستی توجه داشت که هیچ کدام از این دو مادی نیست . گاهی دوستان گلایه می کنند که به ما امکانات نمی دهند، من عرض می کنم تشویق و تنبیه اصلا مادی نیست . اوج تشویق، رابطه محبت و مودت است و اوج تنبیه نبود این رابطه است . باید طوری رفتار کرد که اگر روحانی خوشحال بود روستا خوشحال باشد و اگر ناراحت بود روستا ناراحت باشد . این تنبیه و تشویق است . نمازخوان کردن افراد با تکیه بر مادیات چندان به صواب نیست . تنبیه نیز همین گونه است .

قوانین حاکم بر فضاهای آموزشی و تبلیغی

در فضاهای آموزشی از سه قانون باید پیروی کرد:

1 - الگوها:

اگر فراگیر، الگوی مناسب نداشته باشد، تعالیم حوزه تبلیغ و تعلیم و تربیت بی حاصل خواهد بود . کتابی به نام «پا به پای آفتاب » وجود دارد، این کتاب ارزشمند به زوایای تقریبا خصوصی زندگی حضرت امام رحمه الله وارد شده و خاطراتی است که همسر امام و دیگر نزدیکان او بیان کرده اند . خانم خدیجه ثقفی همسر محترم حضرت امام رحمه الله می گویند: امام در طول زندگی مشترک یکبار به من نگفت یک لیوان آب به من بده . این تعلیم و تبلیغ عملی دین است .

در این کشور اگر تقوی، زهد، مدیریت و خلوص رهبری نبود، انقلاب با مشکلات جدی و غیرقابل حلی مواجه می شد . تعدادی از دوستان من با پاسدارانی که در امر حفاظت از بیت رهبری مشارکت دارند، مرتبطند . آنها می گویند: فلانی! این که شنیده ای تمام زندگی ایشان در یک وانت خلاصه می شود، دروغ نیست بلکه یک واقعیت است . زمانی که ایشان راجع به زهد و دنیا گریزی صحبت فرموده بودند، یکی از آقایان - که از قضات سرشناس است - مجموع زندگی خود را لیست کرد، خدمت آقا برد و گفت: زندگی من این مقدار می ارزد . آقا فرمودند: با توجه به شناختی که از شما دارم، این قلمها زائد است و آن آقای قاضی تبعیت کردند .

یکی از معاونین محترم قوه قضائیه در جواب سؤال من که چرا شما از محافظ استفاده نمی کنید، فرمود: این سؤال را زیاد از من می پرسند . یکبار کسی همین سؤال را از من پرسید، دستش را گرفتم و با هم به خیابان رفتیم، یک رفته گر به من سلام کرد، گفتم این اولین محافظ من، بعد یک مغازه دار سلام کرد، گفتم: این هم محافظ دیگر من و . . . وقتی من را پیاده می بینند و مشاهده می کنند که وضع زندگی من تغییر نکرده است، دوستدار و محافظ من خواهند بود .

ما باید توجه داشته باشیم که دقیقا رفتار ما روحانیت تحت نظر و مطالعه مردم است و ما الگوی رفتاری مردم هستیم .

2 - روشها:

باید توجه داشت که اگر از روشهای مناسبی - که مبتنی بر آخرین دستاوردهای علمی است - برای تبلیغ استفاده نکنیم یقینا تبلیغ، فاقد کارایی و اثربخشی خواهد بود . برای مثال هنر یکی از این امور است . من و شما دائما صحبت می کنیم و در صحبت خویش از آیه و حدیث استفاده بسیاری می کنیم، اما کمتر آن را هنرمندانه ارائه می کنیم، درست بر عکس، غربیها با هنر شروع می کنند و چون بسیار به کار روی کودکان معتقد هستند، از کار خویش نیز نتیجه می گیرند .

استادی در مشهد داریم که حدودا بیست سال در آمریکا بوده است و نماینده برجسته یکی از مکاتب روانشناسی در ایران است . ایشان می فرمود: در آمریکا به هر استودیوی فیلمسازی که بروید یک روانکاو وجود دارد، ولی در استودیوی کودک، چند روانکاو و روانشناس هستند .

ما راجع به بخل صحبت می کنیم، اما آنها کارتون می سازند و مقوله بخل و سخاوت را به نمایش می گذارند، مثل کارتون معروف «اردک پول دار اسکروماج » که در خواب مراحل پس از مرگ خویش را می بیند و بعد از آن سخاوتمند می شود .

در یکی از سمینارهای مسئولین صدا و سیما سؤالی را مطرح نمودند که چرا اساسا در بیشتر این کارتونها مادر گم می شود؟ تعدادی مقاله در پاسخ به این سؤال ارائه شد . از جمله حرفهای مطرح شده در مقالات این بود که سازنده این کارتونها ژاپن است، اما تهیه کننده آن انگلستان می باشد . یعنی تهیه کننده، کمپانی معروف تبلیغی «رابرت مردوخ » در لندن است .

«رابرت مردوخ » فردی صهیونیست و استرالیایی الاصل است که در لندن زندگی می کند و کمپانیهای عمده تبلیغی جهان متعلق به اوست . او تهیه کننده این کارتونهاست .

در آن مقاله تحلیل شده بود که بزرگترین مسئله صهیونیسم در حال حاضر مهاجرت یهود است و این که یهودیان حاضر به مهاجرت به فلسطین نمی باشند، زیرا امنیت و اقتصاد سالم وجود ندارد . او کارتونهایی برای کودکان می سازد که در آنها قهرمان داستان به دنبال مادر خویش می گردد . تمامی کودکانی که در سرتاسر جهان این کارتونها را می بینند در جریان مراحل رشد خویش و تا زمانی که بالغ می شوند احساس می کنند که مادری گمشده دارند، در عین این که مادر دارند . از سوی دیگر ما می دانیم، معروفترین شعار صهیونیسم بین الملل این است که «فلسطین مادر یهودیان است و سرانجام روزی فرزندان این مادر باید به دامن او بازگردند .» بنابراین یهود و صهیونیست به شدت از مقوله هنر برای تبلیغش استفاده می کند .

در حال حاضر یکی از معروفترین گیتاریستهای دنیا فردی به نام اریک کلاپتون است . او کسی است که بر اثر افراط در خوردن مشروب کور و نابینا شد، ولی توبه مسیحی کرد و به اصطلاح فرد صالحی شد . از آن به بعد موسیقیهایی که نواخت جزء معروفترین موزیکهای دنیا است .

آمریکاییها در سال گذشته این شخص را به نیویورک آوردند و از او خواستند که بر روی خرابه های دو برج معروف که در حادثه 11 سپتامبر خراب شده بودند به نام «نیویورک زنده است » گیتار بنوازد . این تصنیف در تمام جهان پخش و معروف شد . آنها می دانند چگونه باید از بهترین موسیقیها، فیلمها و وسائل، کمک گرفت . اینک این سؤال مطرح است که ما چقدر از این دانشها بهره مند هستیم و استفاده می بریم .

یکی از بزرگواران روحانی که عضو مجلس پنجم بودند می فرمودند: در منزل ما صحبت از عقد دخترم بود و بزرگان فامیل جمع بودند و هر کدام نظر می دادند که چگونه عقد و مجلس برگزار شود، نوبت به این رسید که عقد در کجا برگزار شود؟ در باشگاه یا در حسینیه و . . . دختر کوچک من دست خود را بلند کرد . دختر روحانی، سید، بزرگوار و نماینده وقت مجلس، گفت: پدر! من هم نظر بدهم؟ گفتم: بگو پدر جان . گفت: به نظر من اگر مجلس عقد خواهرم را در کلیسا بگیریم از همه جا بهتر است .

ایشان گفت: من جلوی بزرگان فامیل شرمنده شدم و بعد از اتمام جلسه از دخترم سؤال کردم که عزیزم من و تو که کلیسا نرفته ایم، گفت نه، گفتم دوستان تو که مسیحی نیستند، گفت نه، گفتم پس تو از کجا کلیسا را دیده ای؟

گفت: من در هر چه فیلم سینمایی می بینم، عروسیها در کلیساست . لذا گفتم عقد خواهرم را به کلیسا ببرید . یعنی فیلمهای غربی یک پیامش داستان و سوژه فیلم است، پیام دیگرش القای فرهنگ مسیحی است . اگر من و شما نیز از روشهای مناسب استفاده نکنیم، تبلیغمان فاقد کارآیی خواهد بود .

3 - فراهم آوردن محیط مناسب:

منظور از محیط مناسب، محیطی است که تعالیم حاکم بر حوزه تبلیغ، تعلیم و تربیت بتواند از آن بهره ببرد . البته این مقوله وسیعتر از آن است که در این زمان کوتاه پاسخ بگیرد .

پی نوشت:

1) اصول کافی، ج 1، ص 10 .

داستان19/خود فروشی کیلویی چند؟

| دوشنبه, ۱۳ آذر ۱۳۹۱، ۱۰:۴۶ ق.ظ | ۰ نظر

داستانی پیرامون نقش مردم در تعیین سرنوشت خود

خود فروشی کیلویی چند؟ 

1-امروز هم مثل همیشه برای رفتن به دانشگاه مجبور بودم از تاکسی استفاده کنم، سوار تاکسی شدم.درطول مسیر راننده مدام از مشکلات زندگیش می‌گفت از اینکه اجناس گرون شده و به مردم فشار می‌آیدو.. وقتی به مقصد رسیدم 1000تومن به راننده دادم تا او 400 تومن به من برگرداند. اما او 300 تومن به من برگرداند. بهش گفتم: آقا کرایش 600 تومونه چرا 700 حساب کردی؟ راننده در جواب گفت: ای بابا همه چی گرون شده، کرایه تاکسی چرا گرون نشه؟! بهش گفتم این درست، اما بنزین که گرون نشده! تازشم اگر بخواد کرایه گرون بشه تاکسیرانی نرخ مصوبش رو زیاد می‌کنه.خودت که نمی‌تونی هر چی دلت خواست بگیری؟ راننده هم گفت: برو بابا و گازش را گرفت و رفت...  

2- به دانشگاه رسیدم..برای گرفتن نامه اشتغال به تحصیل به بخش آموزش رفتم. هنگام ورود دیدم که صفی پشت در اتاق آموزش تشکیل شده است، پرس جو کردم، فهمیدم وقت ناهار است و باید تا یک ساعت صبر کنیم تا مسئولش بیاید. یکی از دانشجوها اعتراض می‌کرد و می‌گفت: مگر ناهار و نماز چقدر طول می‌کشه! نهایتا 20 دقیقه ناهار و 10 دقیقه هم نماز! چرا یکساعت! حق الناس نیست؟مالشون حروم نیست؟! بالاخره بعد از یک ساعت و نیم درب اتقاق آموزش باز شد و خانمی گفت: شلوغ نکنید، نوبت به نوبت بیاین داخل...

3- بعد از بالا و پایین کردن راه پله های دانشگاه و امضا گرفتن از چند نفر بالاخره  نامه اشتغال به تحصیلم رو گرفتم و به سرعت خودم را سر کلاس حقوق اساسی رسوندم. استاد که مثل همیشه با کمی تاخیر آمده بود نیمی از کلاس را به خاطرات شخصی خودش و ناکارمدی مسئولین سخن گفت و نیمی دیگه رو هم از روی کتاب درسی می‌خواند.بغل دستیم آروم بهم ‌گفت:ای کاش دو واحد هم حق الناس بهمون یاد میدادن! 

 4- کلاس تموم شد و به بوفه دانشگاه رفتم، گلوم خشک شده بود خواستم یک لیوان چای بخورم. 200 تومن به فروشنده دادم..

فروشنده:حاجی ما رو گرفتی! 500 تومن میشه!

من: 500تومن؟ یک لیوان یکبار مصرف با یک نبتون و دو تا قند میشه 500 تومن؟!

 فروشنده: بنده خدا کجای کاری! 200 تومن بهت آدامس هم نمی‌دن!

من: خودم قبلاً تو بوفه یک دانشگاه کار می‌کردم قیمت ها رو هم دارم. حدوداً هر لیوان یکبار مصرف 15 تومن، نبتون چای 80 تومن، دو تا حبه قند هم 25 تومن، آب جوش و گازهم رو هم 100 تومن حساب کنیم، تازه رو هم میشه 200 تومن! 500 تومن بی انصافی نیست؟

فروشنده: همینی که هست می‌خوای بخر نمی‌خوای برو اونطرف بزار جواب مشتری هامو بدم.

۵- بعد از خارج شدن از دانشگاه در انتظار تاکسی ایستاده بودم. ساعت 3 بعد از ظهر بود و ماشین کم گیر میومد. هر ماشینی که رد می‌شد پر بود؛ بوق ماشینی از دور مراخوشحال کرد، به من که رسید سرعتش را کم کرد و ایستاد..

 -کجا می‌رید برسونمتون؟

-مترو؟

بدون معطلی سوار شدم، برای آنکه مثل قضیه رفتنم به دانشگاه، راننده پول اضافی از من نگیره، اینبار 500 تومان پول خورد زودتر به راننده دادم و گفتم: بفرمائید، منتظر بودم که اعتراض کند و بگوید 700 تومان میشه! اما راننده با لحنی آرام بهم گفت: کرایه لازم نیست صلوات بفرستید. منم با تعجب گفتم: خیلی ممنون خدا خیرتون.کمی که جلوتر رفت، به راننده گفتم: نمیدونم چرا این روزها خیلی از مردم تهران همش گلایه میکنن نق میزنن که زندگی سخت شده، گرونی شده، چرا مسئولین فکر مردم نیستند و...اما خودشون به نحوی دیگه دارن سر بقیه رو کلاه میزارن.

راننده گفت: راست میگی.درسته مسئولین هم باید وظیفشونو انجام بدن. اما همین مسئولین هم از خودمون هستند دیگه، وقتی این مسئول تو جوونیش تو یک شرکتی از کارش میزده و لقمه حروم بدست میاورده، حالا بزرگ شده و مسئول کله گنده ای شده باز هم سر مردم رو کلاه میزاره تا مثلا زرنگی کرده باشه. به نظرم مشکل اینه که خودمون رو جای طرف مقابل نمی‌زاریم. این روزها ایثار خیلی کم شده. نق زدن شده یک پٌز کلیشه ای، جالب اینه که کارهای اشتبامون رو توجیه می‌کنیم. با خودمون می‌گیم می‌گیم: همه دروغ میگن، پس من هم دروغ میگم، همه از کارشون می‌زنن منم از کارم می‌زنم، .همه گرون می‌فروشن منم گرون می‌فروشم.

 

من هم به راننده گفتم: درسته، به نظرم یک مشکل دیگه هم اینه که خیال میکنیم مال حروم یعنی دزدی،الان من بخوام گوشیه موبایلم رو به شما بفروشم عیبشو نمیگم که افتاده تو آب و وقتی گرون فروختم میگم خوب شد نفهمید! اسم خودم هم میزارم بچه زرنگ! به نظرم هیچ فرقی بین کسی که 3هزار میلیارد اختلاس می‌کنه با کسی که کرایه تاکسی رو 300 تومن بیشتر میگیره نیست. اون راننده هم اگر تو اون جایگاه قرار می‌گرفت حتماً اختلاس می‌کرد؛ منتهی دستش نمیرسه.راستی دقت کردی هر کسی بیشتر حق مردم رو میخوره بیشتر نق میزنه و طلبکاره و هر کسی بدون منت داره زحمت میکشه و نون حلال بدست میاره خودشو مدیون مردم و مملکتش میدونه؟

راننده هم  با آه حسرتی که ته صداش بود گفت:  ای آقا... همه این ها برای اینه که باور نکردیم که یک روزی قراره از این دنیا بریم، اونم با یک کفن ساده، پول و قدرت و شهرت و...هیچ کدوم به کارمون نمیاد. فقط نتایج کارهامون می‌مونه. چه ذره ای کار خوب کرده باشیم و چه ذره ای کار بد.بیخود نبوده که پیامبر خدا گفتند که "عبادت 10 جزء داره، که 9 جزء آن طلب روزی حلاله".

من هم به راننده گفتم: مثل این کار شما که صلواتی مسافر کشی می‌کنید.

راننده با لبخندی ریز گفت: نه بابا کاری نکردم که. خدا بهم سلامتی داده.پدر و مادر، زن و بچه خوب هم داده.پوشاک و غذا هم داده.امنیت و مملکت و مردم خوب هم داده یک ماشینم با روزی که خودش بهم داده زیر پام گذاشته، اون وقت من با همه چیزهایی که مفت و مجانی بدون منت بهم داده یک بنده خدا رو که تو مسیرم هستش رو میرسونم، هنری نکردم! دارم با نعمتی که خدا بهم داده با خودش معامله می‌کنم....خنده دار نیست؟

من که تازه از گرم صحبت های راننده شده بودم، گفتم:حاجی خدا خیرت بده همین جا پیاده میشم. راننده سرش رو به طرفم چرخوند و گفت: مسیر بعدیت کجاست؟ گفتم خیابون انقلاب. با لبخندی در جواب گفت: بشین مسیر منم همونجاست...

در طول مسیر هر دو سکوت کرده بودیم و فقط فکر می‌کردیم. راننده رادیو ماشین را روشن کرد... صدای آیه ای از قرآن فضای ماشین و فضای فکری من و راننده را پر کرد...

(إِنَّ اللّهَ لا یُغَیِّرُ ما به قومٍ حَتّی یُغَیِّرُوا ما بِأَنْفُسِهِمْ) رعد-آیه4

 ترجمه:خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی‌دهد، مگر آن که خودشان دست به تغییر زنند

 

پایان/

7 نکته از سخنان پدرانه رهبر انقلاب:

چرا رهبر انقلاب ادامه سوال از رئیس جمهور را صحیح ندانستند؟

با توجه به عبارت "تقاضا" آن هم در یک سخنرانی و نه در قالب نامه، هیچ بار قانونی و الزامی برای طراحان سوال از رئیس جمهور در متوقف کردن این کار به وجود نمی‌آید. هرچند اگر هم این تقاضا به صورت دستور و یا حکم هم مطرح میشد امری طبیعی و عقلانی بود که رهبر انقلاب در چارچوب قانون بتواند از اقدامی که باعث بر هم زدن نظم عمومی میشود جلوگیری کند و نگذارند که برخی به جای بر طرف کردن مشکلات مردم، محیطی را برای عقده گشایی فراهم کنند.

برای دیدن متن کامل مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائید

اگر می‌خواهی کوفی نباشیم...

| جمعه, ۲۶ آبان ۱۳۹۱، ۰۱:۰۱ ب.ظ | ۰ نظر

اگر می‌خواهی کوفی نباشیم

 باید بدانیم تا وقتی "حسین" نیامده،  "مسلم" ولی امر است.

 

تمام مردم دنیا در یک تصویر!

| سه شنبه, ۲۳ آبان ۱۳۹۱، ۱۱:۵۴ ق.ظ | ۰ نظر

تمام مردم دنیا در یک تصویر!

 

خودت را در این عکس پیدا کن...

چه کرده ایم!!!!؟

...................................................

((کُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَنَبْلُوکُم بِالشَّرِّ وَالْخَیْرِ فِتْنَةً وَإِلَیْنَا تُرْجَعُونَ))

هر فردی مرگ را خواهد چشیدو ما شما را براى امتحان دچار خیر و شر مى کنیم و شما به سوى ما بازگشت خواهید کرد».

سوره انبیا آیه ۳۵

 

 

عکس/باور کن تو هم می میری

| يكشنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۱، ۰۸:۳۲ ق.ظ | ۰ نظر

باور کن تو هم می میری

 

خانیمان  هر چقدر مجلل باشد...

 

آخرین خانه یمان این است...

...

 

حرص میزنیم تا خانه یمان چند متر بزرگتر باشد...

 

لحظه خداحافظی با دنیا...

 

این همه خانه برای کیست؟

آیا ماموریتمان را در دنیا انجام داده ایم؟

ثانیه هایمان دیگر برنمی گردد

وقت کم است

مروری بر سخنان رهبری پیرامون و پرهیز از اختلاف و وحدت مسئولین:

اتحاد بین مردم و مسئولین، پرکاربردترین کلید واژه رهبری


رهبر معظم انقلاب: اختلاف نظر نباید نشان‌دهنده اختلاف مسؤولان باشد. چرا؟ چون مردم را مأیوس و نگران و دشمن را خوشحال مى‌کند.


به دنبال شکست های پی در پی غرب در مقابل جهان اسلام و سرخوردگی حاکمان غربی در مقابل با ملت ها این روزها دشمنان قسم خورده اسلام ،تنها راه نجات خود را ایجاد اختلاف بین مسئولین و ایجاد شکافت میان مردم و مسئولین در ایران می بینند، لذا به وسیله رسانه های خود به دنبال تشویش اذهان عمومی هستند. در این میان گاهی اوقات برخی از مسئولین و اصحاب رسانه داخلی، آگاهانه یا غیر آگاهانه با اظهارات و رفتار خود آتش این اختلافات را شعله ور می مایند و خشنودی دشمن را رقم میزنند.

در این میان تنها راه نجات توجه به توصیه های پدرانه رهبر معظم انقلاب است که عدم توجه به این نکات مشکلاتی بسیاری را برای ملت و مسئولین به وجود می آورد.

با اندکی تامل در سخنان رهبری در عمر 30 ساله انقلاب میتوان دریافت که بیشترین تاکید ایشان بر حفظ وحدت و همبستگی میان مردم و مسئولین و اجرای کامل قانون است که در ادامه گلچینی از سخنان رهبری پیرامون این موضوع را مرور می کنیم:

برای تمام مطلب به ادامه مطلب مراجعه نمائید


بازخوانی سخنان رهبری پیرامون امر به معروف و نهی از منکر

چرا برداشتن یک زباله در پارک را امر به معروف نمی دانیم؟!


 چند درصد از افراد جامعه وقتی نام نهی منکر را می‌شنوند تنها به یاد تذکر به یک خانم بدحجاب نمی‌افتند؟!!!



تمامی مسلمانان میدانند که فریضه امر به معروف و نهی از منکر مانند دیگر واجبات انسان مثل نماز و روزه بر آنان واجب است، اما متأسفانه این فریضه به صورت فراگیر در جامعه گسترش پیدا نکرده است.

شاید علت اصلی این مهجوریت ضعف در شناخت این فریضه است. حال سخنان رهبر معظم انقلاب را پیرامون این واجب بررسی میکنیم.

ایشان در خطبه هاى نماز جمعه تهران‏  که در تاریخ 25/9/79 برگزار شد می‌فرمایند:

«بخش دیگرى که باز آن را مختصر عرض مى‏کنم - که مربوط به عموم مردم است - در درجه اوّل عبارت است از امر به معروف و نهى از منکر در مسائل اجتماعى. البته در مسائل فردى، تقوا بسیار زیاد مورد توصیه امیرالمؤمنین است؛ اما در زمینه مسائل اجتماعى شاید هیچ خطابى به مردم شدیدتر، غلیظتر، زنده‏تر و پُرهیجان‏تر از خطاب امر به معروف و نهى از منکر نیست.

امر به معروف و نهى از منکر، یک وظیفه عمومى است. البته ما باید تأسّف بخوریم از این‏که معناى امر به معروف و نهى از منکر درست تشریح نمى‏شود. امر به معروف، یعنى دیگران را به کارهاى نیک امر کردن. نهى از منکر، یعنى دیگران را از کارهاى بد نهى کردن. امر و نهى، فقط زبان و گفتن است. البته یک مرحله قبل از زبان هم دارد که مرحله قلب است و اگر آن مرحله باشد، امر به معروفِ زبانى، کامل خواهد شد. وقتى که شما براى کمک به نظام اسلامى مردم را به نیکى امر مى‏کنید - مثلاً احسان به فقرا، صدقه، راز دارى، محبّت، همکارى، کارهاى نیک، تواضع، حلم، صبر - و مى‏گویید این کارها را بکن؛ هنگامى که دل شما نسبت به این معروف، بستگى و شیفتگى داشته باشد، این امر شما، امر صادقانه است.

وقتی کسی را از منکرات نهی می کنید مثلا ظلم کردن، تعرض کردن،تجاوز به دیگران، اموال عمومی را حیف و میل کردن، دست درازی به نوامیس مردم، غیبت کردن، دروغ گفتن، نمامی کردن، توطئه کردن، علیه نظام اسلامی کار کردن، با دشمن اسلام همکاری کردن و می‌گویید این کارها را نکن، وقتی که در دل شما نسبت به این کارها بغض وجود داشته باشد، این نهی، یک نهی صادقانه است و خود شما هم طبق همین امر و نهی تان عمل می کنید.اگر خدای نکرده دل با زبان همراه نباشد، آنگاه انسان مشمول این جمله می شود که «لعن الله الامرین بالمعروف التارکین له ».کسی که مردم را به نیکی امرمی کند، اما خود او به آن عمل نمی کند; مردم را از بدی نهی می کند، اما خوداو همان بدی را مرتکب می شود; چنین شخصی مشمول لعنت خدا می شود; این چیزخیلی خطرناکی خواهد شد.»

رهبر معظم انقلاب در ابتدای فرمایشات خود امر به معروف و نهی از منکر را مربوط به عموم مردم می‌دانند در حالی که بسیاری از افراد و رسانه ها این فریضه را تنها به مسئولین و ستاد امر به معروف و نهی از منکر ارجاع می‌دهند و مسئولیت این فریضه با ارزش و شیرین را از سر خود باز می‌دارند.

ایشان در ادامه برای نشان دادن اهمیت امر به معروف و نهی از منکر  هیچ خطابی را شدیدتر، غلیظتر، زنده‏تر و پُرهیجان‏تر خطاب امر به معروف و نهى از منکر نمی‌دانند.

 رهبر معظم انقلاب این فریضه را زنده و پر هیجان معرفی می‌کنند این بدان معناست که هیچ گاه امر به معروف و نهی از منکر کهنه نمی‌شود و همیشه زنده می‌ماند و حتی اثر آن هم همیشه زنده و پویا است. و اینکه رهبر می‌فرمایند پر هیجان، شاید بدین معناست که فردی که این فریضه را انجام می‌دهد، هیچ گاه از انجام دادن آن خسته نمی‌شود چرا که از لحاظ روانی قدمی را برای اصلاح فرد که در نهایت به اصلاح جامعه منجر می‌شود برداشته است.

در ادامه رهبر معظم انقلاب از این مسئله ابراز تأسف می‌کنند که معنای امر به معروف و نهی از منکر به درستی تشریح نشده است. چرا که به فرموده خود آقا که در سخنانی دیگر فرمودند: «تا می گوییم نهی از منکر، فورا درذهن مجسم می شود که اگر یک نفر در خیابان رفتار و لباسش خوب نبود، یکی باید بیاید و او را نهی از منکر کند; فقط این نیست. این جز دهم است. نهی از منکر در همه زمینه های مهم وجود دارد. مثلا کارهایی که افراد توانادستشان می رسد و انجام می دهند; همین سو استفاده از منابع عمومی; همین رفیق بازی در مسائل عمومی کشور، در باب واردات، در باب شرکتها و در باب استفاده از منابع تولیدی و غیره..

حال باید ببینیم واقعا تا نقطه مطلوب چقدر فاصله داریم . چند درصد از افراد جامعه وقتی نام امر به معروف و نهی منکر را میشنودند یاد یک خانم بدحجاب نمی‌افتند؟!

چند درصد از مردم جامعه دعوت به محبت بین دو فرد را امر به معروف می‌دانند؟

چند درصد از مردم جامعه تواضع کردن را امر به معروف میدانند؟

چند درصد از مردم جامعه همکاری در مسائل مختلف اجتماعی و خانوادگی را امر به معروف میدانند؟

چند درصد از مردم فرستادن یک بلوثوت و یا هدیه دادن یک کتاب ارزشی به هموطن خود را امر به معروف می‌دانند؟

چند درصد از مردم جامعه پشت چراغ قرمز ایستادن را امر به معروف میدانند؟

چند درصد از مردم جامعه برداشتن یک زباله در پارک یا کوه را امر به معروف می دانند؟

چند درصد از مردم جامعه خاموش کردن یک لامپ اضافه را امر به معروف میدانند؟

چند درصد از مردم جامعه جلوگیری از غیبت یک نفر را نهی از منکر میدانند؟

چند درصد از مردم جامعه جلوگیری از اتلاف نان را نهی از منکر می‌دانند؟

 چند درصد از همین افرادی که این اقدامات را امر به ممعروف و نهی از منکر می دانند، به قول رهبر معظم انقلاب دل و زبانشان یکی است و مورد لعن خدا قرار نمیگیرند؟

به امید فراگیر شدن و چشیدن این فریضه شیرین در کام مردم مسلمان جهان.

عکس/من بهترین اتومبیل جهان هستم

| پنجشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۱، ۰۷:۰۶ ق.ظ | ۱۳ نظر

  من بهترین اتومبیل جهان هستم

تا به حال تا این اندازه هوادار نداشتم...

تا به حال اینقدر گل باران نشده بودم...

تا به حال اینقدر در فشار جمعیت قرار نگرفته بودم ...

تا به حال اینقدر صدای مداوم تپش های قلب را نشنیده بودم...

تا به حال به ذهنم هم خطور نمی کرد که با قطرات اشک شسته شوم...

چه افتخاری از این بالاتر که من نائب امام زمان(عج) را حمل می کنم....

حالا من بهترین اتومبیل جهان هستم...

 

استقبال پرشور مردم بجنورد از مقام معظم رهبری

استقبال پرشور مردم بجنورد از مقام معظم رهبری

لازم نیست حتما ضریح پنجره ای شکل باشد

گاهی اوقات اتومبیل هم می تواند ضریح شود.

ضریحی که خیلی ها دستشان نرسید

اما دلشان گره خورد با دل مولا

استقبال پرشور مردم بجنورد از مقام معظم رهبری

 

سفر رهبر معظم انقلاب به خراسان شمالی

 

اگر خدا نخواهد...

| دوشنبه, ۳ مهر ۱۳۹۱، ۱۱:۲۱ ق.ظ | ۲۳ نظر

اگر خدا نخواهد...

 

 

اگر خدا نخواهد حتی آمریکا با 700 میلیون دلار تجهیزات الکترونیکی پیشرفته به عراق در یک سال هم نمی تواند کاری کند.

اگر خدا نخواهد آمریکا با اعطای 500 تن فیودی گلیوگون به عراق برای تبدیل به گاز خردل برای استفاده در جنگ علیه ایران هم کاری اط پیش نمی برد .

اگر خدا نخواهد پناهگاه 4800 نفره انگلیس و ساخت کاخ ریاست جمهوری مجهزبه تله پرینت و.... هم نمی تواند مامن خوبی برای صدام باشد.

اگر خدا نخواهد شرکت فیات ایتالیا بالهدی نه میلیون مین به ارزش 225 میلیون دلار هم نمی تواند خللی در استواری جمهوری اسلامی ایران ایجاد کند.

اگر خدا نخواهد آلمان با شش خط تولید سلاح شیمیایی در مجتمع سامره ، با گاز خردل و اسید پروسیک و گازهای عصبی سارین و تابون و ..... هم نمی تواند یاوری برای صدام باشد.

اگر خدا نخواهد بمب های شیمیایی اسپانیا ، و خوشه ای آمریکا و شیلی هم کاری از دست شان بر نمی آید.

اگر خدا نخواهد 5/3 میلیارد دلار موشک و تسلیحات مجانی مصر به عراق هم بی خاصیت می شود.

اگر خدا نخواهد 350 هزار بشکه نفت عربستان و تبلیغات سیاسی آنها هم کاری از پیش نخواهد برد.

و...

و اکنون:

اگر خدا نخواهد 30 سال تحریم آمریکا بر ایران نه تنها انرژی منفی بر عزم ما نمی گذارد بلکه نتیجه عکس می دهد.

اگر خدا بخواهد ایران می تواند بدون هیچ وابستگی به غیر انرژی هسته ای،سلول های بنیادی،فناوری نانو،تولیدات داروهای کم یاب، ماهوارة امید و... دست پیدا کند.

اگر خدا بخواهد مردم بی دفاع غزه و لبنان می توانند جلوی تجاوز ارتش سوم جهان ( اسرائیل ) را بگیرند.

اگر خدا بخواهد هتاکی به مقدسات مسلمانان نه تنها باعث انزوای مسلمانان نمیشود بلکه باعث اتحا و همدلی آنان میشود.

اگر خدا بخواهد اجلاس غیر متعهد ها با همه کارشگنی هایدشمن با موفقیت در تهران برگزار می‌شود.

و اگر خدا بخواهد کشور امام زمان (عج) به برکت خون شهدا پایدار خواهد ماند .

و خدا می خواهد چون شما می خواهید .

اِنّ الله لا یُغیر و اما بانفسهم رعد 11

خداوند سرنوشت هیچ قوم و ملتی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند

ای کاش بلند صلوات می‌فرستادم!

| دوشنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۱، ۰۵:۱۵ ق.ظ | ۰ نظر

ای کاش بلند صلوات می‌فرستادم!

اپیزود اول:

ساعت 7 صبح در اتوبوس سوار میشوی.خیلی ها که هنوز چشمانشان خواب را طلب میکند و دوست دارند ادامه خواب دیشبشان را ببیند حوصله ایستادن در اتوبوس را ندارند برای همین به سرعت بر روی صندلی ها می‌نشینند تا حداقل 10 دقیقه بیشتر از وقتشان را در خواب گذرانده باشند.

در میان این بی تفاوتی ها پیرمردی سرزنده که بوی نان بربریش فضای اتوبوس را پر کرده به رسم گذشته به محض حرکت کردن اتوبوس میگوید: اول صبح است دهانت را خوشبو کن با صلوات بر محمد و آل محمد....

برخی جوانان که گویی اولین بارشان بود ان صحنه را میدیدند با تعجب پیرمرد را نگاه می‌کردند.

برخی دیگر صدای بوق های خیابان را بیشتر از صدای پیرمرد می‌شنفتند.

و برخی دیگر از همان اول در دلشان صلوات فرستادند تا خدای نکرده اعتقاداتشان به بیرون سرایت نکند.

و اندکی دیگر فقط اللهم را بلند فرستاند و وقتی سکوت دیگران را دیدند از ادامه صلوات با صدای بلند صرف نظر کردند..

و همچنان صدای پیرمرد بدون ذره ای لرزش تا وعجل فرجهم ادامه پیدا کرد.

 

اپیزود دوم:

یک ماه بعد:

ساعت 8 صبح، رادیوی اتوبوس: با سلام و صلوات بر آل محمد اخبار بامدادی رابه محضر هموطنانم میرسانم:

فیلمساز آمریکایی با انتشار فیلمی توهین آمیز و غیر اخلاقی بر علیه پیامبر اسلام(ص) قلب مسلمانان جهان را جریحه دار کرد...

بعد از اتمام این خبر پیرمردی که چهره‌اش از شدت ناراحتی سرخ شده بود با صدای بلند در اتوبوس گفت: برای نابودی دشمنان اسلام و عزت مسلمین مسلمات صلوات...

این‌باراکثریت افراد اتوبوس صلوات بلندی فرستادند....

 

منبع:من و مولام

  • موافقین ۰ مخالفین ۰
  • ۲۷ شهریور ۹۱ ، ۰۵:۱۵

بیزارم از آنکه بر تو توهین کرده

| پنجشنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۱، ۰۱:۵۵ ب.ظ | ۱۳ نظر
دشمنان اسلام وقتی از زبان منطق حرفی برای گفتن ندارند به تمسخر و توهین روی می‌آورند و در آخرین اقدام شنیع خود فیلمی توهین آمیز در رابطه با پیامبر اسلام)ص( تولید کرده اند.

دل را غم تو دوباره خونین کرده

بر دشمن تو فاطمه نفرین کرده

ای رهبر مقتدای ما، صاحب دین

بیزارم از آنکه بر تو توهین کرده

........................................................

امام علی (ع):

هر کس آتش فتنه را بر افروزد، خود هیزم آن شود.

عکس4/حیوانات سخن می‌گویند

| سه شنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۱، ۱۲:۳۸ ب.ظ | ۹ نظر

حرص مزن...

 

پیامبر اکرم(ص): 

أجملوا فی طلب الدنیا فإن کلا میسر لما خلق له
در طلب دنیا  حرص مزنید ، زیرا به هر کس هر چه قسمت اوست می رسد
.

سنن ابن ماجه ، کتاب التجارات ، ح 2133

 

عکس3/حیوانات سخن می گویند

| يكشنبه, ۱۹ شهریور ۱۳۹۱، ۱۱:۲۰ ق.ظ | ۴ نظر

یا رزاق

پیامبر صلى الله علیه و آله:

اِنَّ لِکُلِّ امرِىٍ ء رِزقا هُوَ یَتیهِ لا مَحالَةَ فَمَن رَضىَ بِهِ بورِکَ لَهُ فیهِ وَ وَسِعَهُ وَ مَن لَم یَرضَ بِهِ لَم یُبارَکَ لَهُ فیهِ وَ لَم یَسَعهُ اِنَّ الرِّزقَ لَیَطلُبُ الرَّجُلَ کَما یَطلُبُهُ اَجَلُهُ؛


هر کس روزى اى دارد که حتما به او خواهد رسید. پس هر کس به آن راضى شود، برایش پُر برکت خواهد شد و او را بس خواهد بود و هر کس به آن راضى نباشد، نه برکت خواهد یافت و نه او را بس خواهد بود. روزى در پى انسان است، آن گونه که اجلش در پى اوست.

اعلام الدین، ص 342

عکس2/حیوانات سخن می گویند

| چهارشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۱، ۱۲:۳۸ ب.ظ | ۱۱ نظر

 

بیاییم کمی انسان باشیم!

عکس1/حیوانات سخن میگویند...

| دوشنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۱، ۰۹:۵۵ ق.ظ | ۷ نظر

  حیوانات سخن میگویند...

 

((مَنْ ظَـلَمَ ظُلِمَ))

هر کس ستم کند، ستم مى‏بیند.

امام علی(ع)/بحارالأنوار ، ج 95، ص 298، ح 17

احمدی نژاد به روایت تصویر

| يكشنبه, ۵ شهریور ۱۳۹۱، ۱۲:۵۲ ب.ظ | ۲۲ نظر

 براستی احمدی نژاد که بود؟!

 

خیلی ها میخواستند گردنش را بشکنند...

 بقیه عکس ها در ادامه مطلب

یک رسانه خوب به من معرفی کنید؟!

| شنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۱، ۱۰:۴۶ ق.ظ | ۲۱ نظر

یک رسانه خوب به من معرفی کنید؟!

عکس تزئینی است

بسیاری از رسانه های ارزشی در اساس نامه خود آورده اند که جز حقیقت نمیگویند و هیچ گاه منافع ملی را فدای منافع شخصی خود نمیکنند و همیشه حافظ و مدافع خون شهدا و تبعیت از آرمان‌های انقلاب ،امام خمینی ومقام معظم رهبری هستند.

اما آیا واقعا در عمل اینطور است؟!

ای روزها که رسانه های دشمن سعی در القای عقب ماندگی کشور ایران دارد کدام رسانه را سراغ دارید که به جای خاله زنک بازی های مسئولین، پیشرفت‌های ایران اسلامی را در زمینه ها ی مختلف بیان و تشریح کند؟!

کدام رسانه را سراغ دارید که به مشکلات فرهنگی جامعه به خصوص خانواده به طور مستمر بپردازد؟!

کدام رسانه را سراغ دارید برای حزبش ننویسد؟!

کدام رسانه را سراغ دارید که به غیر از نیمه شعبان هر روز مطلبی از امام زمانش بنویسد؟!

کدام رسانه را سراغ دارید که اخبار فرهنگی و قرآنی اش پربار ترین قسمتش باشد؟!

کدام رسانه ارا سراغ دارید که سخنان امام راحل و رهبری را همیشه بدون در نظر گرفتن منافع حزبی بازخوانی کند؟!

کدام رسانه را سراغ دارید که به حرف رهبری گوش میدهند و حرف های تفرقه انگیز برخی مسئولین را منتشر نمیکنند؟!

کدام رسانه را سراغ دارید که به دنبال سوتی گرفتن از مسئولین نباشد؟!

کدام رسانه را سراغ دارید که به دنبال وحدت میان مردم و مسئولین است؟

کدام رسانه را سراغ دارید که باعث به وجود آمدن همدلی مسئولین شده است؟

کدام رسانه را سراغ دارید که در کربلای زمان زینب وار از مولایش تبعیت کند؟

اگر سراغ دارید به ما هم معرفی کنید؟

.....................................................................................................................................

این روزها تنها http://khamenei.ir/ آرامم میکند....

آقای ضرغامی ما بی انصاف نیستیم!

| پنجشنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۱، ۰۷:۰۳ ق.ظ | ۳ نظر

آقای ضرغامی ما بی انصاف نیستیم!

این روزها در فضای مجازی نقدهای بسیار زیادی به عملکرد صدا و سیما صورت گرفت که اکثر قلما(‌اهل قلم) متهم ردیف اول این ضعف را ریاست صدا و سیما می‌دانند.

نقد‌هایی که بسیارشان بجا است.اینکه در سریال‌ها اگر قسمت پایانی‌اش را نبینیم نه تنها پیام‌های فیلم رامتوجه نمی‌شویم، بلکه 29 قسمت دوز کلک دروغ یاد گرفته ایم.

و یا اینکه آیا اتاق فکری برای سیاست گذاری سریال‌های ماه مبارک رمضان صورت می‌گیرد یا خیر؟ برای مثال در یک اتاق فکر، فضلا و متخصصین بنشینند و نتیجه بگیرند که با توجه به گسترش فلان رزیلت اخلاقی در جامعه این نکات را در برنامه هایتان القا کنید.

البته شاید چنین اتاق فکرهایی تشکیل شده است اما خروجی برخی برنامه‌ها ما را دچار چنین شبهاتی می‌کند.

لازم میدانم در کنار نقدهایی که به سریال های ماه مبارک رمضان شد ازعوامل  "مجموعه شاید برای شما هم اتفاق بیفتد" تشکر ویژه ای داشته باشم. مجموعه ای که شاید کمتر دیده شد. فیلمی که در هر قسمت پیام اخلاقی را با هنرمندی به مخاطب القا میکرد مفاهیم ارزشی مانند کسب روزی حلال ، راستگویی، توسل به اهل بیت،حس همنوع دوستی را به خوبی در قاب دوربین به تصویر کشید.هر چند در اواسط ماه مبارک تقریبا پیام داستان ها تکراری و قابل پیش بینی بو،اما همت کارگردان و به ویژه تیم قدرتمند نویسندگان این مجموعه نشان از دغدغه و عملکرد موفق این مجموعه نسبت به سایر سریال‌های تلویزیونی است.

البته از یاد نبریم که برنامه‌های صدا و سیما تنها به سریال ها محدود نمی‌شود بلکه برنامه های مربوط به سحر و افطار هم اثر گذاری بسیار زیادی بر مخاطب دارد.

آقای ضرقامی! درست است که ما به عملکرد صدا و سیما نقد داریم اما این را میدانیم که مشکل اصلی این است که من و افرادی که از مظلومیت  معنویت در صدا و سیما صدایمان در فضای مجازی را پر شده است هنوز وارد گود سینما نشده‌ایم.

در مثل مناقشه نیست؛ یک سرمربی فوتبال زمانی میتواند در جام جهانی نتیجه بگیرد که بازیکنان خوبی داشته باشند. وقتی عده ای که عرق ملی ندارند فوتبالیست شده اند در نتیجه با غیرت بازی نمی‌کنند.باید افرادی که به دنبال عزت ایران اسلامی هستند فوتبال هم به طور حرفه ای یاد بگیرند و با یک سرمربی متعهد و متخصص خوب نتیجه بگیرند.

واضحتر بگویم مشکل این است که در تمام صدا و سیما که بگردیم به تعداد انگشتان دست کارگردان و فیلم نامه نویس ارزشی پیدا نمیکنیم! آن وقت چه توقعی داریم که سراسر برنامه ها بدون نقص باشد! کارگردانی که تنها به واسطه کسب درآمد و یا محبوبیت فیلمی سفارشی را می‌سازد که به مفاهیم آن هیچ اعتقادی ندارد، قطعا نمی‌تواند پیام را به مخاطب برساند.

اگر به دنبال خروجی خوب هستیم من و امثال من باید در کنار کسب علم اخلاق و معنویت، علم سینما را هم فرا بگیریم و وارد میدان شویم و مسئولان هم باید با حمایت و شناسیایی نخبگان، میدان را برای پرورش و به کار گیری نیروهای متعهد و متخصص فراهم کنند.

 

خوش به حالت آذربایجان!

| سه شنبه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۱، ۰۱:۰۷ ب.ظ | ۱۰ نظر

خوش به حالت آذربایجان!

 

دیروز زمانی که در زیر سقف خانه‌ام با خیال آسوده مشغول خوردن غذا بودم و کانال‌های رنگی تلویزیون را یکی یکی بالا و پایین می‌کردم خبری تأمل برانگیز من را نسبت به خوردن ادامه غذا بی اشتنها کرد.

 خبری که در میان سریال های روزمرگی و پیام های با "زر" گانی گم شده بود.خبر دو خط بیشتر نبود:

«60 هزار مسلمان در کشور میانمار در آورگی به سر میبرند و دولت مینمار با بایکوت خبری اجازه ورود خبرنگاران را نمی‌دهد.پیش از این هم اعلام شده بود که تعداد زیادی از کودکان و زنان بی گناه در میانمار به دست تندروهای بودایی به آتش کشیده شدند»

این روزها وقتی اسم آواره می‌آید قبل از میانمار همه به یاد مردم زلزله زده آذربایجان می‌افتند که متاسفانه 257 نفر از هموطنانمان جان خود را از دست دادند.

مردمی که تا احساس کمبود کردند از سراسر کشور هموطنانشان به یاریشان شتافتند.

مردمی که تمام مسئولین از نزدیک به سراغشان شتافتند و به دنبال رفع نیازهایشان بودند.

مردمی که تا سه ماه دیگر منازلشان مستحکم تر از گذشته بازسازی می‌شود.

مردمی که می‌دانند قلب 70 میلیون ایرانی و دعای 70 میلیون مسلمان،  پشت سر آنهاست.

مردمی که می‌دانند زلزله حادثه‌ای است ناگهانی که از سوی خداوند مقدر شده است.

در دین من آمده که اسلام مرز نمی‌شناسد و و عقل من گواه میدهد 60 هزار آواره  خیلی بیشتر از 2هزار آواره است.

خوش به حالت آذربایجان!حداقل  میدانی که همه به فکرت هستند و همه به راحتی می‌توانند کمکتان کنند و ازهمه مهمتر به تو ظلم نشده است، فرزندانت را زنده زنده نمی‌سوزانند، به دخترانتان تجاوز نمی‌شود...رسانه ها مدام از شما میگویند و....

خلاصه  همه دست به دست هم داده اند تا مرهم دلتان باشند.

راستی کمی آنطرف‌تر یعنی در همین کره خاکی مردم مینمار به کمک من و تو نیاز دارند.

اگر قبول داری که اسلام مرز نمیشاسد و حس انسان دوستانه ات درون رسانه های بدتر از حیوان کشته نشده است؛و قبول داری که خداوند از روح خودش در غیر ایرانی ها هم دمیده است، با دعایت، با اموالت، با قلمت، با سخنت، با روشنگریت، و با آبرویت، قدمی هر چند کوچک را برای مردم مظلوم مینمار بردار...که چشم و  گوش و قلب تو همگی مسئولند...

باید کاری کرد..

به مناسبت زلزله آذربایجان شرقی:

| دوشنبه, ۲۳ مرداد ۱۳۹۱، ۱۱:۲۱ ق.ظ | ۲۲ نظر

 با زلزله در آغوش خدا پریدم  

با خودش گفته بود برای آشتی و عیدی گرفتن از خدا روز 23 ماه رمضان حتما برای احیا به مسجد میرود. برای همین بعد از ظهر خوب خوابید تا در شب زنده داریش،  خواب به سراغش نیاید.

خدا با او آشتی کرد و او برای همیشه در این دنیا خوابید.

هدیه اش این بود که در شب رحمت در پیشگاه صاحب قرآن،قرآن به سر گیرد.

 

................................................

بعد نوشت:

۱-حادثه هایی که به دست ما رغمم نمیخورد حتما خیر و حکمتی دارد.

۲-برای شادی روح جان باختگان فاتحه ای بفرستیم

۳-حسن میثمی نوشت:

یک #زلزله اتفاق می‌افته

- امداد رسانی‌اش به عهده کیه؟ بسیج و هلال احمر

- غُرش واسه کیه؟ [...]

- تأمین امنیت‌اش با کیه؟ سپاه و بسیج و ناجا

- غُرش واسه کیه؟ [...]

- جمع‌آوری کمک‌های مردمی‌اش با کیه؟ کمیته امداد و بسیج و هلال احمر

- غُرش واسه کیه؟ [...]

- بازسازی و نوسازی‌اش با کیه؟ بسیج سازندگی و اردوهای جهادی و تا حدودی دولت

- پُزش واسه کیه؟ [...]

غُر نزن پیرمرد!

جاده زندگی/عکس

| چهارشنبه, ۱۱ مرداد ۱۳۹۱، ۰۸:۱۰ ق.ظ | ۲۰ نظر

جاده زندگی

در جاده زندگی

 جوان میروی

 پیر برمیگردی....

بنگر چه کردی؟

شما چه تیتری یا جمله ای برای این عکس انتخاب میکند؟

کنکور امر به معروف و نهی از منکر/سوال20

| يكشنبه, ۸ مرداد ۱۳۹۱، ۰۵:۵۶ ق.ظ | ۱۷ نظر
سوال۲۰/

در یک مهمانی پای سفره نشسته اید.فرد کنار دستی شما فقط وسط نان را میخورد و گوشه های نان را جدا و استفاده نمیکند شما چه اقدامی انجام میدهید؟

الف) بدون هیچ عکس العملی به غذا خوردن خودم مشغول میشوم

ب) تو دلم میگم:عجب آدم اسراف کاریه!

ج) طوری که متوجه بشود بدون هیچ حرفی نون هایی را که او استفاده نمیکند را بر میدارم و همان موقع استفاده میکنم.

د)جلوی بقیه بهش میگم این نون ها قابل خوردنه چرا اسراف میکنی؟!

 

مقام معظم رهبری:

((منکراتى که در سطح جامعه وجود دارد و مى‌شود از آنها نهى کرد و باید نهى کرد، از جمله اینهاست: اتلاف منابع عمومى، اتلاف منابع حیاتى، اتلاف برق، اتلاف وسایل سوخت، اتلاف مواد غذایى، اسراف در آب و اسراف در نان. ما این همه ضایعات نان داریم؛ اصلاً این یک منکر است؛ یک منکر دینى است؛ یک منکر اقتصادى و اجتماعى است؛ نهى از این منکر هم لازم است؛ هر کسى به هر طریقى که مى‌تواند؛ یک مسؤول یک طور مى‌تواند، یک مشترى نانوایى یک طور مى‌تواند، یک کارگر نانوایى طور دیگر مى‌تواند. طبق بعضى از آمارهایى که به ما دادند، مقدار ضایعات نان ما برابر است با مقدار گندمى که از خارج وارد کشور مى‌کنیم! آیا این جاى تأسّف نیست؟! همه اینها منکرات است و نهى از آنها لازم است))۲۵/۰۹/۷۹

.....................................................................................

بعد نوشت:

آیا میدانید ایران رتبه اول در مصرف و ضایعات نان را به خود اختصاص داده است!؟

کبریت‌ها حرف می‌زنند...

| شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۱، ۱۰:۵۵ ق.ظ | ۲۰ نظر

کبریت‌ها حرف می‌زنند...

 

 

همه ما یک روز تمام میشویم...

................................................................................................................................

با هر کسی همنشین نشویم...

................................................................................................................................

با گناهمان خودمان را از خوبان جدا مکنیم

................................................................................................................................

چقدر زود پیر میشویم...

................................................................................................................................

برخی قبل از پیر شدن تمام شدن...

................................................................................................................................ 

اگر همه بدند تو خوب باش...

................................................................................................................................

گناه آرام آرام میسوزاند....

................................................................................................................................

خدایا رسوایم مکن...

................................................................................................................................

خوب و بد در کنار هم؛ تو کدامی؟...

................................................................................................................................ 

 شیطان سجده نکرد، سیاه شد....و سپس رانده شد...

................................................................................................................................

دشمن در حال حمله است...آتش نگیری؟!

................................................................................................................................

همیشه خوبان کمترند...

................................................................................................................................

سیاه که باشم تنها میشوم...

................................................................................................................................

همیشه شیطان در کمین است....

................................................................................................................................

توبه کن تا سیاهیت بریزد...

................................................................................................................................

بعد نوشت:

همه موجودات با ما حرفی برای گفتن دارند

 برگ درختان سبز در نظر هوشیار

 هر ورقش دفتریست معرفت کردگار

التماس دعا

 

 

چرا حرص میزنیم؟!

| شنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۱، ۰۶:۴۶ ق.ظ | ۱۲ نظر

چرا حرص میزنیم؟!

 

سوال/در خیابان چشمتان به صف طولانی بر میخورد که مردم برای خرید مرغ تشکیل داده اند، شما چه اقدامی انجام میدهید؟ 

الف)بدون معطلی میرم تو صف میایستم و به بقیه اقوام همزنگ میزنم که بیاین مرغ بخرید

ب) با خودم فکر میکنم که آیا به مرغ نیاز دارم یا نه اگر داشتم میرم تو صف میایستم

ج) چند وقتی هست که مرغ نخوردم ولی وقتی کمبود مرغ شده ترجیح میدم استفاده نکنم.

د) با این که به مرغ احتیاجی ندارم ولی چون دوهزار تومن ارزونتره حتما میخرم.شاید دیگه گیرم نیاد

 

.................................................

چند روز پیش وقتی به نمایشگاه عرضه مستقیم مواد غذایی ویژه ماه مبارک رمضان رفتم. خدا روشکر تقریبا همه محصولات غذایی با تخفیف عرضع می‌شد و هم فروشنده ها از فروش بالای خود راضی بودند و هم خریدارها از کالای با کیفیت و قیمت مناسبی مه میخرند.

در این میان صدای همهمه ای در قسمتی از نمایشگاه توجهم را جلب کرد.نزدیک صدا که شدم  با انبوهی از جمعیت مردم مواجه شدم که برای خریدن مرغ در صف ایستاده اند و همهمه میکنند.

در راه برگشت از خانه راننده تاکسی به من گفت: والا تحمل هم چیز خوبیه! حالا من یکی دو هفته مرغ نخورم مگه میمیرم! مگه کالای ضروریه؟نمیدونم چرا ما وقتی به کمبود برمیخوریم به جای همدلی سعی میکنیم برای بدست آوردن اون چیز حرص بزنیم.

با حرف های این راننده تاکسی یاد این حرف رهبر انقلاب افتادم که فرمود:

(ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگى هستیم. من بارها این را عرض کرده‌ام، باز هم عرض میکنم؛ این خطر است در راه ما. مصرف‌زدگى را باید کم کنیم، حرص به متاع و کالاى دنیا را باید کم کنیم. تا یک شایعه‌اى درست میشود که فلان چیز کم است، مردم هجوم مى‌آورند براى اینکه بیشتر آن را جمع کنند، که نبادا دچار کمبود آن شوند؛ در حالى که آن شى‌ء ممکن است جزو چیزهاى لازم زندگى هم نباشد. خب، اگر آن جنس کم هم نیست، همین هجوم مردم آن را کم میکند. ما به این مسئله توجه نمیکنیم. این یکى از ضعفهاى ماست؛ ما این ضعف را باید برطرف کنیم.)خطبه‌های نماز جمعه تهران ۱۴/۱۱/۹۰