باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

ماهواره ببینید، اما برنامه 90 را نبینید

| سه شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۰، ۰۲:۰۷ ب.ظ | ۱۷ نظر

نگاهی به برنامه۹۰:

 چرا  بیت المال خرج ترویج غیبت، تهمت و فحاشی میشود؟ 

 

در قدیم یک رسم بیرحمانه‌ای مرسوم بود که دو دلال دو خروس می‌آوردند و آنها را عصبی میکردند تا آنها را به جان یکدیگر بیاندازند.بعد خود کنار می‌ایستادند تا این دو خروس با یکدیگر بجنگد و یکی، دیگری را از پا درآورد تا صاحب خروس پیروز، پولی را به جیب بزند.

نمیدانم چرا هر وقت برنامه 90 را می‌بینم یاد این واقعه کثیف می‌افتم. زمانی که عادل فردوسی پور به فردی زنگ میزند و میگوید که فلانی در مصاحبه درباره شما این را گفته است.بعد آن فرد کلی فحش نثار او میکند . بعد به آن فرد متهم زنگ میزند و میگوید نظر شما راجع به حرف های ایشان چیست؟

 بعد از آن چند میلیون آدم پای گیرنده های خود شاهد دعوا و جر بحث دو نفری باشند که عملشان هیچ ربطی هم به ما ندارد.

و کمی آنطرف تر عادل فردوسی پور را میبینیم که دارد زیر لب میخنند و خوشحال است که همکنون  نقطه اوج و جذاب برنامه اش است.

و ما بینندگان هم نقش کسانی را داریم که در دل شب شاهد  دعوای دو خروس هستیم ، هر چند چیزی  عاید ما نمیشود اما متاسفانه از دعوای آنان لذت میبریم.

حال میخواهم از فوتبالی بگویم که بوی برنامه 90 را میدهد.

برنامه‌ای که افتخارش بردن آبروی افراد است.

برنامه‌ای که به خود حق میدهد  در زندگی خصوصی افراد هم ورود پیدا کند.

برنامه‌ای که از همه چیز حرف میزند غیر از فوتبال.

برنامه‌ای که مجریش خود را کارشناس تمام مسائلی مانند: کارگاه بودن،پزشک تخصصی،مشاور دینی، فیلمسازی و کارگردانی. کارشناس مسائل خصوصی و خانوادگی، امور مالی و حسابداری و.. میداند!

برنامه‌ای که گذشت مردانگی را باید فقط در تاریخ آن پیدا کنیم.

برنامه‌ای که داعیه دار جدایی با سیاست است اما در عمل نانش با سیاست می‌چرخد.

برنامه‌ای که اهدای جوائز کارگردان برتر فیلم فجر به فرزند شهید احمدی روشن را خلاف عقل  میداند.

برنامه‌ای که تنها توپ را میشناسد.

برنامه‌ای که برایش مهم نیست توپ های دشمن به کجا اصابت می‌کند.

برنامه‌ای که دید و افقش تنها محدود به یک زمین چمن است.

برنامه‌ای که اخلاق را در بی اخلاقی میداند.

فوتبالی که فوتبالیست هایشان تنها آرزویشان بازی کردن در لیگ های اروپایی است.

فوتبالی که قرار دادهای نجومیشان از جان، مال، و آبروی دوست و دشمن مهمتر است.

فوتبالی که از بی آبرو کردن  این آن نان خود را در می‌آورد.

بازهم برایم سوال است که چرا برنامه 90از سیمای جمهوری اسلامی پخش میشود؟

شاید مسئولین بگویند خوب چند میلیون نفر بجای نشستن پای  ماهواره ، برنامه نود را نگاه میکنند.

حال باید بپرسیم که دیدن فیلم های مبتذل ضرر و قبحش بیشتر است یا دیدن و شنیدن غیبت و تهمت نمامی دعوا راه انداختن؟

مگر در دین ما نیامده که (الغیبة أشدّ من الزّنا)، زشتی غیبت بسیار شدیبتر از زنا است؟

مگر در دین ما نیامده که آبروی افراد حرمتش از خانه خدا هم بالاتر است؟

خوب مگر غیر این است که در برنامه 90 پشت سر بسیاری ازافراد صحبت می‌کنند؟ که اگر هم حقیقت باشد غیبت و اگر هم خلاف واقع باشد تهمت محسوب میشود.

مگر غیر از این است که زمانیکه فردی حرفی را در عصابنیت زده را چوب چماغی میکنند تا دو نفر را به جان یکدیگر بیندازند.

مگر در دین ما نیامده که فردی خدمت پیامبر رسید و عرض کرد: در فلان خانه دو نفر در حال زنا هستند، حضرت به امیر المومنین(ع) فرمودند که برود تا حقیقت را دریابد. حضرت علی (ع) به آن محل رفتند و چشم خود را بسته نگه داشتند. وقتی به پیش پیامبر رسیدند، رسول خدا پرسید: قضیه از چه قرار بود؟ علی (ع)به خاطر آنکه آبروی آن فرد زنا کار ریخته نشود، فرمود: من که چیزی ندیدم.

یا مگر در نهج البلاغه نخواندیم که « هر گاه کسی را به هنگام گناه دیدی فردایش او را به چشم یک گنه کار نبیین، شاید سحر گاهان توبه کرده باشد»

مگر در فقه و قانون اساسی ما نیامده برای اثبات گناهی قبیحی مثل زنا نیاز به 4 مرد عادل بالغ است که عین واقعه را از نزدیک دیده باشند.امری که احتمال وقوع اثبات آن نزدیک به صفر است، و باز هم شرط گذاشته که باید این 4 نفر همزمان شهادت دهند.و اگر به جای 4  نفر، 3 نفر  شهادت صحیح را هم بدهند، هر سه نفر را به خاطر بردن آبروی آن فرد شلاق میزنند که چرا قبل از اثبات آن را بیان کردی.

حال چگونه است که در برنامه ای با چند میلیون بیننده،  با آبروی فردی بازی میشود؟ ویا  به نسبتی به افراد داده میشود، حال صحیح باشد یا نادرست؟

 این چه دلیل و توجیهی دارد پول بیت المال را خرج ترویج گناه‌هایی مثل غیبت و تهمت نمامی فحاشی کنیم؟  

 

حسن عبدالصمد

سهم شما فقط یک گناه!

| دوشنبه, ۱ اسفند ۱۳۹۰، ۱۰:۳۵ ق.ظ | ۵ نظر
[تصویر: 05340607073268882416.jpg]

داشتم میرفتم عروسی.../تکرار

| شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۰، ۰۶:۴۰ ب.ظ | ۱۱ نظر

داشتم میرفتم عروسی...

امروز عروسی پسر برادرم است و من محیای حضور در عروسی. لباسهایی را که از قبل خریده بودم می پوشم و قصد رفتن به آن طرف خیابان می کنم... ماشینی با سرعت به سمتم می آید.صدای مهیبی میشنوم….

 نمی دانم چرا این بار سر از مترو در آوردم! با خودم می گویم خب با مترو بروم عروسی چه اشکالی دارد؟! روی صندلی های ایستگاه نشسته ام تا قطار بیاید ولی کمتر افرادی روی صندلی های ایستگاه می نشینند ! برایم سؤال بود که چرا این افراد روی صندلی های ایستگاه که خالی هستند نمی نشینند ولی وقتی درب قطار باز می شود به سرعت و با ولعی خاص روی صندلی ها می نشینند؟! مگر این صندلی ها چه خاصیتی دارند که اینقدر مردم حرص می زنند؟! راستش خودم هم جزء همین افراد بودم ! با باز شدن درب قطار به طرفین روی صندلی نشستم و طوری به ایستاده ها القا کردم که من پیروز شدم و شما بچه شهرستانیها براتون زوده سر بچه تهروینها رو کلاه بزارید! این احساس غرور دوامی نداشت! پیرمردی جلوی من ایستاد بود. خسته بود و می خواستم جایم را به او بدهم ولی با خودم گفتم من خسته ترم و در ضمن این قدیمیها روغن حیوانی خوردن ولی ما جوانها شیر خشک! پس  حتما اون طاقتش از من بیشتره! بزار وایسه! سربازی که کنارم نشسته بود بلند شد و جایش را به پیرمرد داد تا بلکه من که روبروی پیرمرد بودم خجالت بکشم ولی من سرافراز و سربلند سرم را بالا نگه داشتم و خجالت نکشیدم!

از فال فروش ها به شدت بدم می آمد ولی نمی دانم چرا از دختر بچه ای که فال می فروخت فالی خریدم، حوصله ندارم فال را باز کنم می گذارم برای بعد..

دوست داشتم بیشتر در مترو باشم چون نشستن پشت ماشین پنجاه  میلیونیم خسته ام کرده بود. در این افکارم بودم که بلندگوی قطار گفت: مسافرین محترم ایستگاه پایانی می باشد. لطفاً قطار را ترک نمایید! مثل اینکه در ایستگاه حرم مطهر (بهشت زهرا) همه باید از قطار پیاده می شدند و اگر کسی از این قطار زندگی پیاده نشود به اجبار پیاده اش می کنند. وقتی از مترو بیرون آمدم صدای گل فروش ها را می شنیدم که از مردم می خواستند برای شادی امواتشان گلی بخرند تا امواتشان خوشحال شوند و عذابشان کمتر باشد!

کمی جلوتر رفتم. صدای لا اله الا الله را شنیدم. جنازه ای را تشیع می کردند. چهار نفر زیر جنازه را گرفته بودند. دلم برای آن مرده سوخت و من هم رفتم زیر جنازه را گرفتم. جنازه را به غسالخانه بردند و من ناخودآگاه به آنجا رفتم. مرده را که شخص جوانی بود روی سنگ غسالخانه انداختند و شروع کردند به شستنش.

بدن حس نداشت و محکم به این طرف و آن طرف پرت می شد. صدای شکستن استخوانهایش آزارم می داد. از صورتش خون می آمد. شستنش تمام شد. فردی آمد و همه افرادی را که داخل غسالخانه بودند بیرون کرد ولی به من چیزی نگفت. ترسیدم !به سرعت سمت در دویدم تا در را قفل نکند ولی صدایم را نمی شنید. مثل این که گوشهایش خیلی سنگین بود ولی کور نبود! از جنازه می ترسیدم. از شیشه غسالخانه آن مرده را دیدم. شک کردم. ولی دیگر کاری ازدستم بر نمی آمد چون آن جنازه خودم بودم. با خودم گفتم ای کاش زندگی بدون گناهی داشتم ولی حیف که دیگرحسرت خوردن فایده ای ندارد. ای کاش قبل از مرگم یکبار به غسالخانه می آمدم. یک درصد هم احتمال نمی دادم در جوانی بمیرم! چه آرزوهای بیهوده ای داشتم که اصلاً به دردم نخورد! ای کاش می دانستم که روزانه صدها جوان بدون هیچ بیماری قبلی به طور اتفاقی از دنیا می روند و خوش به حال جوانان با ایمان.... شاید شمایی که داری این داستان را می خوانی نفر بعدی باشی...!

از دنیا هیچ چیز ندارم. فقط آن فالی که روحم  از فال فروش گرفت، بگذار بازش کنم ببینم چه نوشته:

عمر بگذشت به بی حاصلی وبوالهوسی                         ای پسر جام میم ده که به پیری برسی

بال بگشا و صفیر از شجر طوبی زن                             حیف باشد چوتو مرغی که اسیر قفسی

 

 والان چند روزی است که کسی بر سر قبرم نمی آید و قبرم هر شب 5 فریاد می زند.1

من خانه تنهایی هستم با خودتان مونس بیاورید. یعنی نماز شب.

من خانه تاریکی هستم با خودتان چراغ بیاورید. یعنیتلاوت قرآن.

من خانه خاکی هستم با خودتان فرش بیاورید. یعنی عمل صالح.

من خانه گزندگان هستم با خودتان پادزهر بیاورید. یعنی صدقه.

من خانه فقرم هستم با خودتان گنج بیاورید. یعنی کلمه لا اله الا الله-    محمدً رسول الله-     علیً ولی الله

 

 

قلاده های طلا برادر مفهومی شکارچی شنبه

| سه شنبه, ۲۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۹:۵۷ ق.ظ | ۱۱ نظر

قلاده های طلا برادر مفهومی شکارچی شنبه

فیلمهایی برای آشکار شدن حقیقت

سی امین جشنواره فجر در حالی عصر عصر یک شنبه ۲۳ بهمن پایان پذیرفت که باز هم یک فیلم در ژانر دفاع مقدس توانست با نمایش خوب قابل تامل  سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر را از آن خود کند.آن چنان که روزهای زندگی به کارگردانی پرویز شیخ طادی توانست در چندین بخش ومهمترین آنها جایزه بهترین فیلم را بدست آورد.

دراین میان نکته ای که در کنار درخشش ژانر دفاع مقدس وشیخ طادی باید به آن اشاره کرد اتفاقی است که در مراسم اختتامیه توسط شیخ طادی افتاد واین اتفاق چیزی نبود جز اینکه پرویز شیخ طادی (کارگردان سریالهای تاثیری گذاری مانند  پشت پرده مه)سیمرغ بلورین خود به ابولقاسم طالبی اهدا کرد ودراین میان وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی این سیمرغ را به شیخ طادی  بازگرداند و به او گفت  که به پاس قدر دانی از ابولقاسم طالبی به خاطر ساخت فیلم سیاسی «قلاده های طلا» سیمرغ دیگری به او اهدا می شود.

به ادامه مطلب مراجعه نمائیید

کنکور امر به معروف و نهی از منکر/سوال13

| دوشنبه, ۲۴ بهمن ۱۳۹۰، ۰۸:۵۸ ق.ظ | ۷ نظر

سوال۱۳/اگر متوجه بشوید که به دلیل کمبود قند قرار است این کالا تا چند روز آینده گران بشود؛ شما چکار میکنید؟

الف)سریع میرم سکه‌های طلام را میفروشم و قند میخرم تا وقتی گرون شد اونا رو بفروشم.

ب)بیخیال میگم خوب گرون بشه به منچه

ج) همه جا این خبر رو پخش میکنم  که شنیدی میخواد قند گرون بشه!

د) سعی میکنم کمتر قند مصرف کنم تا قحطی به وجود نیاد

 .......................................

 

(ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرف‌زدگى هستیم. من بارها این را عرض کرده‌ام، باز هم عرض میکنم؛ این خطر است در راه ما. مصرف‌زدگى را باید کم کنیم، حرص به متاع و کالاى دنیا را باید کم کنیم. تا یک شایعه‌اى درست میشود که فلان چیز کم است، مردم هجوم مى‌آورند براى اینکه بیشتر آن را جمع کنند، که نبادا دچار کمبود آن شوند؛ در حالى که آن شى‌ء ممکن است جزو چیزهاى لازم زندگى هم نباشد. خب، اگر آن جنس کم هم نیست، همین هجوم مردم آن را کم میکند. ما به این مسئله توجه نمیکنیم. این یکى از ضعفهاى ماست؛ ما این ضعف را باید برطرف کنیم.)

بیانات امام خامنه ای در نماز جمعه ۱۴/۱۱/۹۰


ادامه سوالات کنکور را در  اینجا بخوانید

خط کش هایی که رهبری در نماز جمعه هدیه دادند چه بود؟

سخنان مقام معظم رهبری در 15/11/90در نماز جمعه تهران بیانگر موضوعات بسیار مهم و کلیدی بود.نکاتی که بسیاری از مسائل غبار آلود را زدود. نکاتی که به مثابه خط کشی شاخص، برای پیدا کردن راه از بیراهه بود. نکاتی که به راحتی می‌توان تشخیص داد که چه فرد یا گروهی مطابق و چه کسانی مخالف آن در حال حرکت هستند.

رهبر معظم انقلاب در بیاناتشان نقاط ضعف و قوت انقلاب را با صداقت وصف نشدنی عنوان کردند.در این توصیفات رفتار و عملکرد افراد و گروه‌هایی زیر سوال رفت که دائماً در تلاش بوده و هستند که به نکات زیر پایبند نباشند:

همان‌کسانی که هیچ گاه در میان سخنان یا رسانه یشان حرفی از پیشرفتهای علمی ایران نبود!

همان‌کسانی که اختلافات حزبی و فرعی را بر دستاوردهای نظام ترجیح دادند!

همان‌هایی که می‌گفتند مردم و صراط مستقیم از هدفهای اصلی خود منحرف شده اند!

همان‌هایی که خدمات کیفی و کمی انقلاب اسلامی را ندیدند!

همان‌کسانی که هنوز نمی‌دانند نانو فناوری چیست، چرا که مسائل فرعی گوش آنان را پر کرده است!

همان‌هایی که رهبر از آنها گله کرد .و فرمود:«من واقعا متاسف میشوم وقتی میبینم این گزارش های روشن و خوب آنچنان که باید و شاید به مردم داده نمیشود که مردم خوشحال بشوند ،بفهمند در کشور چه اتفاقی دارد می‌افتد»

همان‌هایی که می‌گفتند نتوانستیم ارزش ها را به نسل دوم و سوم انتقال دهیم!

همان‌هایی که می‌گفتند ایران نتوانسته است بر کشورهای دنیا و منطقه اثر گذار باشند!

همان‌هایی که از تحریم می‌ترسیدند و مدام فریاد تسامح و تساهل را میزدند!

همان‌هایی که که دنیا طلب شدند و دچار اسراف و مصرف زدگی در زندگی فردی و اجتماعی خود گردیدند.

همان‌هایی که ضرورتی برای پیشرفت اخلاقی و تزکیه نفس در کنار یشرفت علمی ندیدند!

همان‌هایی که احساس نمی‌کنند که وظیفه آنهاست که مشکلات و ضعف ها را بر طرف کنند!

همان‌هایی که تقصیرها را به گردن یکدیگر می‌اندازند و متواضعانه اشتباهات خود را به گردن نمی‌گیرند!

همان‌هایی که از ارزشهای اصولی غافل شدند و به مسائل فرعی پرداختند!

همان‌هایی که مدام به فکر مچ گیری از یکدیگر بودند و ضرورتی بر اتحاد و همدلی نمیدیدند!

همان‌هایی که جهاد اقتصادی را فقط بنرو تکرار کردند و فعالیتی در این راستا انجام ندادند‌!

همان‌هایی که می‌گفتند مردم دیگر طرفدار اسلام نیستند!

همان‌هایی که در انتخابات پیروزی حزب خود را بر حضور گسترده مردم ترجیح دادند!

همان‌هایی که مسائل کوچک را بزرگ میکنند و سعی می‌کنند القا کنند که در ایران بحران جدی وجود دارد!

همان‌هایی که قانون را فصل الخطاب نمیدانند!

همان هایی که آب به آسیاب دشمن میریزندو در تبلیغات خود القای اختلاف و نا امیدی میکنند!

و...

این نکات را همانند خط کشی ،بر روی خود قرار میدهیم وسپس خود، مسئولین و گروه‌های مختلف را، فارق از هرگونه لباس یا سمتی ارزیابی می‌نمائیم تا بدانیم چه قدر درعمل به مولا نزدیک هستیم. 

 حسن عبدالصمد

کدام رسانه‌ها نانشان در ایجاد اختلاف است؟

| چهارشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۳:۰۴ ب.ظ | ۳۰ نظر

 

بازخوانی بیانات مقام معظم رهبری:

کدام رسانه‌ها نانشان در ایجاد اختلاف است؟

 

برای کسانی که با اهالی رسانه سر و کار دارند و یا گذری بر روزنامه‌ها و سایت‌های‌ خبری می‌اندازند این موضوع به خوبی روشن است که  اکثرا قریب به اتفاق آنان، سیاست‌های حزبی و شخصی خود را دنبال می‌کنند.

در این میان بسیاری از رسانه ها به جای معرفی خود، تخریب دیگر احزاب و یا اشخاص را جز برنامه های خود قرار داده‌اند، به طوری که به راحتی میتوان فهمید که فلان رسانه ها علیه دولت، فلان رسانه ها علیه مجلس، و فلان رسانه ها علیه قوه قضائیه و...مطلب مینویسند برخی تند و برخی ملایم.

شاید اگر از اکثر این رسانه ها علت را جویا شوی با این سخن روبرو شویم که ما از منبع موثق خبر داریم که فلانی چه فساد و مشکلاتی را دارد و وظیفه ما روشنگری است؛ و اگر به آنها بگوئیم که مگر رهبری نفرمودند که نسبت به مسئولین ایجاد بدبینی نکنید در جواب میگویند: رهبری در جایگاه رهبری گفته اند و وظیفه ما به عنوان یک رسانه و یک تریبون دار چیز دیگری است!

حال به سخنان رهبری گوش فرا دهیم که چندین بار بر این نکته تاکید فرمودند که: «یک سؤالی هم در خلال صحبت بود، من این را گاهی بیرون هم شنفته‌ام. می گویند آیا ما هم باید مثل رهبری موضع بگیریم یا نه؟ خوب، رهبری یک تکلیفی دارد، ما یک تکلیف دیگر داریم. ببینید، مبادا کسی تصور کند که رهبری یک نظری دارد که برخلاف آنچه که به عنوان نظر رسمی مطرح می شود، در خفا به بعضی از خواص و خلصین، آن نظر را منتقل می کند که اجراء کنند؛ مطلقا چنین چیزی نیست. اگر کسی چنین تصور کند، تصور خطائی است؛ اگر نسبت بدهد، گناه کبیره‌ای انجام داده. نظرات و مواضع رهبری همینی است که صریحا اعلام می شود؛ همینی است که من صریحا اعلام می کنم.»(بیانات مقام معظم رهبری در دیدار با دانشجویان03/06/89)

حال اگر برخی از خواص که داعیه دار ولایت مداری هستند خلاف آنچه را که رهبری فرموده است را میگویند و دنبال میکنند برایمان سوال پیش می‌آید که سخنان صریح رهبری را باید عمل کنیم و یا سخنانی را که به عنوان مواضع رهبری از سوی برخی از خواص مطرح می‌شود را ملاک حق و باطل  قرار دهیم؟

خوشبختانه رهبر معظم انقلاب سوالی را بی جواب نگذاشته اند و شاخص و کدهای تمام مسائل کشور را در خلال سخنانشان بیان نمودند،از جمله کدهایی که یاد آوری آن در این روزها بسیار احساس میشود این جملات بسیار مهم مولا است که در دیدار با بسیجیان در سال 88 ایراد فرمودند:

«اولویت، آن چیزى است که امروز به آن میگویند جنگ نرم؛ یعنى جنگ به وسیله‌ى ابزارهاى فرهنگى، به وسیله‌ى نفوذ، به وسیله‌ى دروغ، به وسیله‌ى شایعه‌پراکنى؛ با ابزارهاى پیشرفته‌اى که امروز وجود دارد، ابزارهاى ارتباطى‌اى که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سى سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنى ایجاد تردید در دلها و ذهنهاى مردم.
 یکى از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم را در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بددل کنند، اختلاف ایجاد کنند؛ یک بهانه‌اى پیدا کنند، با این بهانه بین مردم ایجاد اختلاف کنند؛ مثل همین قضایاى بعد از انتخابات امسال که دیدید یک بهانه‌اى درست کردند، بین مردم ایجاد اختلافى کردند. خوشبختانه مردم ما بابصیرتند. اینجور کارى در کشورهاى دیگر اوضاع کشور را بکلى عوض کرد؛ در جاهاى دیگر، تردیدافکنى در دلهاى مردم نسبت به یکدیگر؛ یک بهانه‌اى مثل بهانه‌ى انتخابات را پیش بکشند، ایجاد تردید کنند، دلها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در میانه، عناصر دست‌آموزِ مغرضِ معاند را به کارهاى خلاف وادار کنند و مسئولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کى بود، چى بود، چه شد. این جزو طرحهاى اساسى است. اینجور کارى را دنبال میکنند.

اصرار بنده بر این است که آحاد مردم، ملت ایران، جریانات مختلف سیاسى، همه در مقابل آن افراد معدودى که با اصل این انقلاب مخالفند، با اصل استقلال کشور مخالفند، هدفشان دودستى تقدیم کردن کشور به آمریکا و به استکبار است، با یکدیگر یکى باشند. دشمن از اینگونه عناصر در داخل ملتها دارد؛ در داخل ملت ما هم اینجور کسانى هستند، معدودى از این قبیل پیدا میشوند. متن ملت، آحاد مردم، این توده‌ى عظیم مردمى - از خواص تا عامه‌ى مردم - اینها را باید از آن عناصر معدود خودفروخته جدا کرد؛ نباید اشتباه اتفاق بیفتد. من مى‌بینم در بعضى از اظهارات، در بعضى از حرفها، فضا آنچنان مغشوش میشود که افراد سردرگم میشوند؛ مردم نسبت به همدیگر، نسبت به نخبگانشان، نسبت به مسئولانشان بدبین میشوند؛ این درست نیست.


 حالا بعضى‌ها - چه مطبوعات، چه بعضى از عناصر گوناگون - توصیه‌پذیر نیستند؛ آنها از ما توصیه نمیخواهند؛ معلوم نیست سیاستهاى بعضى از این دستگاه‌ها و مطبوعات و رسانه‌ها را کى معین میکند و کجا معین میشود - نانشان در ایجاد اختلاف است - اما آن کسانى که مصالح کشور را میخواهند، مایلند حقائق را غالب کنند، من توصیه‌ام به آنها این است که از این اختلافات جزئى و غیر اصولى صرف نظر کنند. شایعه‌سازى و شایعه‌پراکنى درست نیست. انسان مى‌بیند صریحاً و علناً به مسئولین کشور - کسانى که بارهاى کشور را بر دوش دارند - تهمت میزنند، نسبت به اینها شایعه‌سازى میکنند؛ فرق هم نمیکند، چه رئیس جمهور باشد، چه رئیس مجلس باشد، چه رئیس مجمع تشخیص مصلحت باشد، چه رئیس قوه‌ى قضائیه باشد؛ اینها مسئولین کشورند. مسئولین کشور کسانى هستند که زمام یک کارى به اینها سپرده است؛ مردم باید به اینها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نباید شایعه‌پراکنى کرد؛ دشمن این را میخواهد. دشمن میخواهد شایعه‌پراکنى کند؛ میخواهد دلها را نسبت به یکدیگر، نسبت به مسئولین بدبین کند.


 دیدید شما در اوائل همین حوادث بعد از انتخابات - این فتنه‌ى بعد از انتخابات - اولین کارى که شد، تردیدافکنى در کار مسئولین رسمى کشور بود؛ در کار شوراى نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردیدافکنى‌ها خیلى مضر است؛ دشمن این را میخواهد. جوانان بسیجى باید ایمان را، بصیرت را، انگیزه را، رعایت موازین و معیارها را، اینها همه را با هم ملاحظه کنند.

کسانى هم که با اشاره‌ى دشمن، با تشویق دشمن، با لبخند دشمن، با کف زدن دشمن برایشان، میخواهند با این نظام، با این قانون اساسى، با این حرکت عظیم مردمى مواجه کنند، سرشان را دارند به سنگ میزنند؛ سر به دیوار میکوبند، کار بیهوده میکنند. مراقب باشید، مواظب باشید، نمیشود هر کسى را بمجرد یک خطائى یا اشتباهى گفت منافق؛ نمیشود هر کسى را بمجرد اینکه یک کلمه حرفى برخلاف آنچه که من و شما فکر میکنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلى باید مراقبت کنید. من تأکیدم به شما جوانان عزیز، فرزندان عزیز خود من، جوانان پرشور این کشور در سرتاسر میهن عزیز، همین است. انگیزه‌ها با شدت، با قوّت، با ایمان کامل، با امید کامل به آینده حفظ بشود؛ اما در تشخیصها و در مصداقهاى مختلف دقت بشود. بى‌دقتى در مصداقها، گاهى اوقات ضررها و لطمات بزرگى خواهد زد.»( 04/09/88 بیانات در دیدار جمع کثیرى از بسیجیان کشور)

اگر این سخنان رهبری را بدون پیش فرض ذهنی چند بار با خود مرور کنیم متوجه میشویم که معیارها و خطوطی که رهبری دنبال میکنند چه چیزی است و راه حق و باطل به راحتی مشحص و نمایان میشود.

به راحتی میتوان متوجه شد که رسانه هایی که خلاف آنچه که رهبری فرمودند یعنی ایجاد بدبینی بین مردم و مسولین تهمت زنی پرداختن به امور جزئی و غیر اصولی، منافق خواندن افرادی که با ما اختلاف نظر دارند، تهمت زدن به مسولین اعم از رئیس جمعور، رئیس مجلس، رئیس مجمع تشخیص‌مصلحت‌ و رئیس قوه قضائیه،  از دایره رسانه‌های توصیه پذیر خارج می‌شوند و جز رسانه هایی قرار میگیرند که نانشان در ایجاد اختلاف است.

حال خودمان قضاوت کنیم که کدام رسانه  در خط رهبری حرکت می‌کند و کدام رسانه ها نانشان در ایجاد اختلاف است؟   

 حسن عبدالصمد

مدارک حمله به خانه حضرت زهرا(سلام الله علیها)

| چهارشنبه, ۵ بهمن ۱۳۹۰، ۰۷:۳۵ ق.ظ | ۲ نظر
دوستان خوبم در گروه فرهنگی امیدواران به مناسبت روزهای اخیر که مصادف است با ایام حمله به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و شهادت حضرت محسن، مطالبی را در رد شبعاتی که این زمینه به اصل  واقعه وارد شده است را پاسخ داده اند.

آتش به خانه وحی

جهت مشاهده مطلب  اینجا را کلیک کنید.

بدون عینک «آمریکا» چه رنگیه؟

| پنجشنبه, ۲۲ دی ۱۳۹۰، ۰۲:۲۴ ب.ظ | ۴۸ نظر

نگاهی به جهره واقعی آمریکا

بدون عینک «آمریکا» چه رنگیه؟ 

چقدر خنده داره که آمریکایی ها گمان می‌کنند با ترور یکی از دانشمندان هسته ای میتوانند از پیشرفت ایران اسلامی جلوگیری کنند!

چقدر خنده داره که سازمان ملل در رابطه با از انقراض فلان حشره بیانیه صادر میکنه اما در مقابل کشته شدن هزاران زن و کودک بی گناه سکوت را بر فریاد ترجیح می‌دهد!

چقدر خنده داره که کشوری که مدعی حقوق انسان ها است با بیش از 50 هزار برده در کشور خود، رتبه نخست برده داری در جهان را به خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره کشوری که مدعی امنیت شهروندان است سالانه حدود ٣٠ هزار نفر در کشورش بر اثر حوادث مربوط به اسلحه جان خود را از دست می دهند!

چقدر خنده داره در کشوری که ادعای امنیت روانی در جهان است، سالانه ٣٢ هزار خودکشی در کشورش انجام می گیرد!

چقدر خنده داره تنها کشوری که از سلاح هسته ای استفاده کرده است این روزها خود را به عنوان مبارز علیه بمیب هسته ای معرفی می‌کند!

چقدر خنده داره کشوری که مدعی امنیت در جهان است  است بیشترین زندان و بالاترین زندانی را در جهان به خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره درکشوری که مدعی اخلاق در خانواده است، در هر دقیقع 39 فیلم مستهجن تولید میشود!

چقدر خنده داره که کشوری که مدعی گفتگو و دموکراسی است، جزو بزرگترین کشور تولید کننده تسهیلات نظامی به شمار می‌رود!

چقدر خنده داره که کشوری که مدعی آزادی حقوق دیگران است است، رکورددار تجاوز به عنف در جهان است!

چقدر خنده داره آمریکایی که مدعی حقوق خاواده ها است بالاترین نرخ طلاق در جهان را در کارنامه خود دارد!

چقدر خنده داره کشوری که مدعی حقوق کودکان است، بیشترین تجارت تصاویر مستهجن کودکان در فضای اینترنتی را در دست دارد!

چقدر خنده داره کشوری که مدعی احترام به حقوق زنان است با 100000 تجاوز در طول سال، بالاترین میزان تجاوز در بین کشورهای جهان راب خود اختصاص داده است!

چقدر خنده داره که کشوری که مهد دموکراسی است، سالیانه بالغ بر 12 میلیون جرم ثبت می‌شود که بالاترین میزان ثبت شده در میان کشورهای جهان است!

چقدر خنده داره که کشوری که ادعای حقوق بشر در جهان است این افتخارات را در کارنامه خود دارد:

1- شلیک بمب های هسته ای به دو شهرهروشیما و نازاکاکی و کشته شدن هزاران نفر.

2-حمله به عراق.

3-حمله به افغانستان.

4-پشتیبانی اسرائیل برای حمله به غزه  و جنوب لبنان و کشته شدن هزاران کودک و زن بی‌گناه دراین جنگ ها.

5-شکنجه افراد بی‌گناه در زندان ها گوانتامو و ابوغریب.

6-نقض حقوق بشر.

7-سرکوب و زندانی کردن افراد معترض درآمریکا (جنبش وال استریت).

8-قتل عام فرقه داوودیه.

9-حمایت از دیکتاتور های کشور مصر لیبی بحرین عربستان یمن و...

10-حمایت از گروه های تروریستی منافقین (عبدالمالک ریگی)(القاعده).

11-تولید فیلم های ضد اخلاقی برای جوانان جهان که نتیجه آن تزلزل در خانواده ها. افزایش خودکشی افسردگی اعتیاد و...

12-حمایت همه جانبه از رژیم جعلی  اسرائیل.

13-مداخله در کشورهای اسلامی.

14-جنایت نسبت به اقوام بومی در آمریکای لاتین.

15-اقدام به حمله نظامی به پایتخت ایران وبی نتیجه ماندن آن در صحرای طبس.

 16-حمله به هواپیمای ایرانی در خلیج فارس و مدال به فردی شلیک کننده موشک.

17-تهدید ایران به تهاجم نظامی در مقاطع مختلف.

18-تجاوز به حریم هوایی کشورهای مختلف از جمله ایران(پهپاد).

19-تلاش های برای تحریم اقتصادی ایران.

20-تلاش برای انزوای سیاسی ایران در مجامع بین المللی.

21-حمله به کشتی نفتی ایران در سال 67.

22-حمله به ایران و وقوع جنگ هشت ساله و حمایت از دیکتاتور عراق.

23-اقدام به کوتای مخملی در فتنه 88 در ایران.

24-کودتای 28 مرداد سال32 علیه دولت و چپاول سرمایه‌های ایران.

25-حمایت از رژیم دیکتاتوری پهلوی در ایران.

26-مخالفت با دستیابی ایران به انرزی هسته‌ای.

27-تحریم های پی در پی کشورایران.

28-کودتای نوژه.

29-تشکیل ساواک.

30-ترور دانشمندان هسته ای ایران.

و...

چقدر خنده داره که برخی، دل به تبلیغات رسانه‌ای آمریکا بسته‌اند و این واقعیات را نمی‌بینند!

حالا بگید آمریکا چه رنگیه؟

--------------------------------------

نکته: تمامی این آمارها مستند از سوی آمارهای رسمی بین المللی و همچنین مرکز آمار کشور آمریکا گرفته شده است .

اطلاعات بیشتر: http://www.barackobama.ir/files/en/news/2012/1/7/1382_283.pdf

حسن عبدالصمد

اقیانوس دانشمندان ایرانی، تبخیر شدنی نیست

| چهارشنبه, ۲۱ دی ۱۳۹۰، ۱۰:۵۶ ق.ظ | ۱۶ نظر

به بهانه ترور شهید (مصطفی احمدی):

اقیانوس دانشمندان ایرانی، تبخیر شدنی نیست

فرض کنیم که فردی  از دریا دل خوشی ندارد. او می‌خواهد به نوعی انتقام خود را از دریا بگیرد، به همین منظور قطره ای از آب را از دریا بر می‌دارد و در زیر ذربین تبخیر می‌کند تا با خیال خود انتقام خود را از دریا گرفته باشد.

دریغ از اینکه بداند این قطرات آب چیزی از عظمت این دریای عظیم کم نمی‌کند و از طرفی بخار آن قطره‌ تبخیر شده، خود باعث به وجود آمدن ابر و سپس بارش باران و در نتیجه پهناور شدن این دریا میگردد.

شاید این اقدام احمقانه و بیهوده را بتوانیم با ترور دانشمندان ایرانی توسط غرب مقایسه کنیم.

بعد از آنکه دریای پر خروش مردم ظلم ستیز، حکومت طاغوت در ایران را در نطفه خفه کرد، دشمنان این دریای عظیم، تحمل بیداری و خروش این ملت را نداشتند و تصمصم گرفتند تا در مقاطع گوناگون ضربه‌ای به این امت یکپارچه وارد کنند.

 یکی از اقدامات غیر انسانی جهان استکبار، که از همان اوایل انقلاب در دستور کار خود قرار دادند، ترور دانشمندان ایران اسلامی است.ترور علامه مطهری، دکتر بهشتی، دکتر مفتح، سپهبد صیاد شیرازی، دکترعلی محمدی، دکتر شهریاری، شهید تهرانی مقدم و در نهایت شهید مصطفی احمدی  نمونه هایی از جنایت های آمریکا و انگلیس علیه پیشرفت ایران اسلامی است.

آمریکا ازابر قدرت شدن و همچنینن الگو شدن جمهوری اسلامی ایران می‌هراسد و تمام تلاش خود را برای به انزوا کشیدن ایران اسلامی به کار گرفته است  دریغ از آنکه بداند زمزمه‌های بیداری اسلامی در منطقه،  صدای خرد شدن استکبار و نظام سرمایه داری به گوش می‌رسد.

«جاءالحق و زهق الباطل» 

حسن عبدالصمد

خدا پدراین رسانه ها را بیامرزد!

| شنبه, ۱۷ دی ۱۳۹۰، ۱۲:۱۱ ب.ظ | ۱۶ نظر

خدا پدراین رسانه ها را بیامرزد!

 

 

من از رسانه‌ها ممنونم که تمام هم وغمشان، رسیدگی به مشکلات قشر مستضعف می‌باشد.

من از رسانه‌ها ممنونم که به تمام اصول اخلاقی مانند: پرهیز از دروغ، غیبت، تهمت، سایه نمایی، نمامی و.. اهتمام می‌ورزند.

من از رسانه‌ها ممنونم که هیچ گاه با آبروی افراد بازی نمی‌کنند و به صرف (گمانه زنی ها) و (شندین از منابع آگاه و مطلع)، خبری را منتشر نمی‌نمایند.

من از رسانه‌ها ممنونم که سخنان هیچ شخصیتی را تحریف نمی‌کنند و بدون هیچ کم و کاستی، تمام سخنان یک مسئول را منتشر می‌نمایند.

من از رسانه ممنونم که هیچ گاه با بازی با تیترهایشان نخواستند مرا بفریبند.

من از رسانه‌ها ممنونم که همیشه سعی دارند تا در صفحه اولشان، از چگونگی نزدیک شدن به خدا و راههای دوری از شیطان به ما بگویند.

من از رسانه‌ها ممنونم که همیشه در صفحه اولشان از غربت امام زمان(عج) و وظایف منتظران می‌نویسند.

من از رسانه‌ها ممنونم که سعی دارند تا بین مردم و مسئولین و همچنین مسئولین با یکدیگر، وحدت و همدلی برقرار کنند.

من از مدیران رسانه‌ها ممنونم که حداقل هفته‌ای یک‌مرتبه برای خبرنگاران خود، کلاس‌های عقاید و اخلاق برگزار می‌کنند.

من از رسانه‌ها ممنونم که نه  فقط در زمانی که منافع سیاسیشان می‌طلبد، بلکه همیشه به دنبال برطرف کردن مشکلات جوانان هستند.

من از رسانه‌ها ممنونم که مطالبات رهبری را همیشه و به صورت مداوم پیگیری می‌کنند، نه آنکه سخنان مولا را تنها فردای آن روز منتشر نمایند.

من از رسانه‌ها ممنونم که مسائل مهم اساسی، مانند بیداری اسلامی و جهاد اقتصادی را جزء اولویت‌های خود قرار داده‌اند و از پرداختن به مسائل حاشیه‌ای و فرعی  اجتناب می ورزند.

من از رسانه‌ها ممنونم که همیشه تاریخ را برای من زنده کرده اند و نشان دادند که خواص تاریخ چرا رفوزه شدند؛ طلحه و زبیرها، ابوموسی اشعری‌ها، ابن ملجم‌ها، توابین و شمرها چه کسانی بودند.

من از رسانه‌ها ممنونم که اختلافات داخلی مسئولین را به مردم نمی کشانند و سعی دارند مشکلات مسئولان را بین خودشان حل و فصل کنند.

من از رسانه‌ها ممنونم که همیشه دقت کرده‌اند مطالبشان، مورد سوء استفاده دشمنان قرار نگیرد و خدای ناکرده مطلبی را منتشرنکنند که فردایش تیتر رسانه‌های بیگانه بشود.

من از رسانه‌ها ممنونم که صدای یک شهروند را به گوش دیگران می‌رسانند.

...................

نکته:البته این مطلب به منظور نادیده گرفتن زحمات برخی از رسانه‌های دلسوز و انقلابی نیست.

 

حسن عبدالصمد

 

 

طنز

چه کنیم که ثبت نام کنندگان برای کاندیداتوری افزایش پیدا کنند

مزاحمین نوامیس، کودکان و رقاص ها هم می‌توانند کاندید شوند!

 

 

با خبر شدیم که بچه‌های اون ور آبی کلی فکر کردن که چطوری از همین الان حضور مردم رو تو انتخابات کمتر کنن.

بعد از کلی فشار به مغزشون یکیشون گفت: آهان من فهمیدم! تبلیغ می‌کنیم که افرادی که ثبت نام کردن برای انتخابات، نسبت به دوره قبل30  درصد کاهش داشته. یعنی افراد زیادی نیمرن ثبت نام کنن برای کانداتوری در نتیجه ما تحریم می‌کنیم و...

وسط حرفاش بود که یکی از دوستاش گفت: خوب شرایط کاندیداتوری سخت تر شده. دوره های پیش یکی از شروط این بود که مدرک لیسانس داشته باشند اما الان فقط فوق لیسانس ودکترا رو قبول میکنن. این که عیب نیست. باید یه بهانه دیگه ای انتخاب کنیم...

تو همین بحث بودن که یهو سردبیر سایت داد زد: پس چی شد این خبر!!

اینها هم دستپاچه این خبر رو واسه سردبیر فرستادن و از اون جایی که سردبیر مثل همیشه فقط تیتر خبر رو با حالت مستی میخونه خبر رو رو خروجی قرار میده.

 

جوونهای ایرانی هم با دیدن این خبر کلی خندشون میگیره و برای اینکه بیشتر بخندن قسمتی از بیانیه ضدانقلاب‌ها برای انتخابات مجلس رو دور هم میخونن:

 

« انتخابات از نظر ما خیلی چیز مهمیه و از اونجایی که ما همیشه موافق آزادی بدون هیچ قید بند بودیم، برای همین هم این قانون‌ها رو برای ثبت نام کننده‌گان وضع می‌کنیم:

1- پایبند نبودن به هیچ چیز. همه افراد سابقه دار (قاتلان دلسوز، مفسدان اقتصادی محترم، متجاوزین به نوامیس مردم، همجنس گرایان با شعور و معتادان با معرفت)همه این افراد می‌توانند به عنوان کاندید، ثبت نام کنن و اگر هم در زندان به سر می‌برند، ستاد برگزاری انتخابات، قرار وثیقه را برای آنان در نظر می‌گیرد.

2- همه اقشارجامعه،(از رفتگرهای شهرداری تا کفاش، نقاش، رقاص، بشاش؛ هم می‌توانند در این  انتخابات کاندید شوند.

3- تمامی مقاطع تحصیلی(تنها معیار صحبت کردن می‌باشد) از مهدکودک تا دکترا؛ ضمناً برای مراعات حال کودکان، مهدکودک‌های متقاضی می‌توانند، لسیت کودکان کاندید را از طریق ایمیل و یا حتی پیامک برای ما ارسال نمایند.

4-شرط سنی هم وجود نداره (از مادرانی که کودکان خود را در شکم دارند تا پیرزنان خانه سالمندان، همگی می‌توانند در انتخابات شرکت کنند.(وسیله ایاب و ذهاب هم برای خانه سالمندان موجود است)

به این ترتیب میزان ثبت نام کنندگان دوره گذشته نسبت به دوره جدید 120 برابر افزایش پیدا می‌کند! هوراااا

در همین فاصله، حزب (تخریب طلبان) اعلام موجودیت و اعضای خود را معرفی می‌کند:

لیست اعضای جبهه تخریب طلبان فراری:

کمیسیون اقتصادی: مسئول املاک صداقت نو(بیژن قالتاق)

کمیسیون بهداشت: اقدس آمپول زن (لیسانس مامایی، مورد تائید خانم‌های محله)

کمیسیون ورزشی: جان تری(کاپیتان اسبق تیم ملی انگلیس.دارای دیپلم افتخار در فساد اخلاقی و مالی)

کمیسیون فرهنگی: آقا کیومرث (رئیس فال فروشان مترو)

کمیسیون اجتماعی: چنگیزسیبیل، (بلیط فروش محله خالم اینا)

کمیسیون بین الملل: (دوشنبه،کارگر افغانی، متتخصص در ملات، دائم سفر)

کمیسیون کشاورزی: (خدمات چی، گاو داری پرویز و شرکاء)

کمیسیون امنیت: (پسر خاله عبدالمالک ریگی دل رحم)

کمیسیون انرژی: فری بادبزن (دست فروش سر کوچمون)

 

تا کنون این گروها حمایت خود را از (جبهه تخریب طلبان فراری)اعلام کرده‌اند :
جمعیت طلبکاران انقلاب، انجمن حمایت از سلطنت طلبان، حزب جمهوری فقط ایرانی، بنیاد حمایت از مردم مظلوم اسرائیل، سایت‌های خبری سکوت نیوز،حزب باد نیوز، بی‌بصیرت آنلاین، فقط بکوب نیوز، و اهالی روستای فتنه آباد و تفرقه‌شهر در استان، ایرانی ایرانی نخر.

 

 

بررسی مرز بین تخریب و انتقاد در کلام رهبری

عده‌ای تخریب می‌کنند، اسمش را می‌گذارند انتقاد!

وقتى شما طلا را میبرید پیش یک زرگر که نقادى کند، او میگوید که آقا! این عیارش بیست است؛ یعنى عیار بیست را قبول میکند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلاى خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادى اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهى کرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اینکه چیزى نیست! این اسمش نقادى نیست.

 

 

در دین مبین اسلام بر لزوم نقد و انتقاد سازنده تأکید فراوانی شده است. به طوری که مسلمانان باید نسبت به مشکلات جامعه حساسیت داشته باشند و در صدد رفع آن مشکلات باشند.

روایت معروف «المؤمن مراه المؤمن» به خوبی گویای این واقعیت است. امام صادق(ع) فرموده است: «محبوب‌ترین برادرانم نزد من کسی است که عیب‌هایم را به من هدیه کند.» امام علی(ع) نیز در این بحث می‌فرمایند: «باید برگزیده‌ترین مردم نزد تو آن کسی باشد که عیب تو را به تو هدیه کند و در پیکار با نفست تو را یاری رساند.» بنابراین آنچه در آیات و روایات بر آن تأکید شده است ارائه نقد سازنده و نشان دادن عیب به منظور اصلاح و رفع آن می‌باشد.

در همین آیات و روایات با تخریب و نقد گزنده، به شدت مخالفت شده است. بر همین اساس چه در قرآن و چه در احادیث معصومین(ع) به افرادی که از مردم و مسئولین عیب‌جویی، و آنان را تخریب می‌کنند به شدت حمله شده است. خداوند متعال در قرآن کریم می‌فرمایند: «وای بر هر غیبت‌‌کننده غیبت‌‌جویی» (همزه/ 1).

در این آیه شریفه، «همزه» در لغت به معنای کسی است که به‌ناحق بر دیگران بسیار خرده می‌گیرد و آنچه را عیب نیست از آنان عیب می‌گیرد. این واژه در اصل به معنای شکستن است، بنابراین کسی که از دیگری عیب‌جوی و خرده‌گیری می‌کند، با این کار خود، گویی او را می‌شکند و شخصیت او را خرد می‌کند. «همزه» به معنای عیب نیز است. پیامبر اسلام(ص) فرموده است: «بدترین مردمان کسانی هستند که سخن‌چینی می‌کند و میان دوستان جدایی می‌افکند و کسانی که برای بی‌گناه عیب می‌تراشند.»

با توجه به این آیات و روایات متوجه می‌شویم که دین مبین اسلام‌ حامی و مدافع نقد و انتقاد پویا و سازنده می‌باشد و با تخریب به شدت مخالف است و این عمل غیراخلاقی را تهدیدی برای وحدت و اتحاد تلقی می‌کند.

 

*شاخص های نقد سازنده چیست؟

در روزهای اخیر  با توجه به نزدیک شدن ایام انتخابات، در رسانه ها‌ گروهی شاهد اظهار نظرهای تند برخی از احزاب و گروه‌ها علیه یکدیگر هستیم. عده‌ای برای حزب و گروه خود خطوط قرمز هایی مشخص کرده‌اند و هر کسی را که تشخیص دهند وارد مجموعه خود و هر کسی را که تشخیص دهند مورد انتقاد و یا تخریب قرار می‌دهند.

اکثر این احزاب و گروها بر لزوم پیروی از ولی فقیه و قانون اساسی متفق‌القول هستند. اما آیا تمام این احزاب پایبندی خود را بر این اصول به اثبات رسانده‌اند؟

بدون شک یکی از دلایل برای اثبات این مدعا توجه و پیروی از فرامین رهبری بدون هیچ گونه افراط و تفریط است.

شاید بتوان علت تعدد احزاب و جریانات مختلف در کشور را افراط و تفریط در سیاسیت گذاری ها و همچنین برداشت‌های شخصی از قوانین و سخنان مقام معظم رهبری دانست.

تمامی کارشناسان بر این امر اتفاق نظر دارند که برای شناخت نخبه ممتاز از نخبه مردود می‌توان به اظهارات و عمل کرد او در مقابل با جریانات و موج‌های رسانه‌ای توسل جست.

متأسفانه برخی از افراد در داخل که داری وجهه سیاسی و علمی در کشور هستند، گاهی اوقات اسیر برخی از موج های رسانه‌ای هدایت شده از سوی دشمنان غربی می‌شوند و در زیر چتر انتقاد به تخریب و له کردن چهره رقیب و یا جریان مخالف خود می‌پردازند و  از رسانه‌ای شدن اظهارات خود هیچ ابایی ندارند.

این افراد فارغ از اینکه مطلع باشند که سخنان آنان دقیقاً همان اهداف دشمن است، توسط برخی از رسانه،های دیگر تحریک می‌شوند و آگاه یا نآگاهانه در پازل دشمن نقشی را بازی می‌کنند.

حال این سوال برای مخاطب به وجود می‌آید که  از چه طریقی باید تفاوت انتقاد سازنده و تخریب را شناسایی کند؟

 بدون شک یکی از مهمتیرین شاخص های یک فرد با صلاحیت و قابل اعتماد، مسئله وحدت و تقوا در کلام و در عملکرد اشخاص است.

از این رو برای روشن شدن این صفات و تفاوت نقد و تخریب به شاخص و کدهایی که مقام معظم رهبری در مقاطع زمانی مختلف و حساس، ایراد فرمودند اشاره ای می‌نمائیم:

 

* انتقاد به معناى تضعیف نیست

«البته معناى این حرف آن نیست که ما بگوییم هیچ‏کس حق ندارد از دولت انتقاد کند؛ چون انتقاد به معناى تضعیف نیست. انتقاد اگر دلسوزانه و منصفانه باشد، کمک هم مى‏کند. اگر انتقادى دلسوزانه هم نبود، بالاخره دانسته مى‏شود. در مقابل حرکت دولت، اگر یک وقت عیبجویىِ غیرمنصفانه‏اى هم بشود، نخواهد توانست افکار عمومى و واقعیّتهاى بیرونى را تحت تأثیر قرار دهد. بنابراین من نمى‏خواهم انتقاد را منع کنم؛ اما تخریب را چرا. تخریب به‏هیچ‏وجه مصلحت نیست. با هیچ توجیهى کسى نمى‏تواند خود را قانع نماید که دولت را تخریب کند.»

(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در دیدار اعضاى هیأت دولت، به مناسبت هفته 04/06/81)

 

* بعضی‌ها طورى انتقاد مى‏کنند که تخریب است

 

«من البته هیچ‏وقت جلوِ انتقاد را نگرفته‏ام و کسى را منع نکرده‏ام. انتقاد صحیح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما این انتقاد بایستى به تخریب نینجامد. بعضیها طورى انتقاد مى‏کنند که تخریب است؛ این مصلحت نیست. کسى که مسؤولیت سنگینى در کشور بر دوشش هست و از او توقّع داریم که فلان کار را بکند - اقتصاد را درست کند و... - اگر ما او را تقویت نکنیم؛ اگر یک وقت ضعفى هم پیدا شد، آن را نپوشانیم؛ آیا مى‏توانیم چنین توقّعى داشته باشیم؟ باز هم مى‏توانیم امیدوار باشیم که آنچه که ما مى‏خواهیم، انجام خواهد گرفت و آنچه که وظیفه اوست، انجام مى‏گیرد؟ به نظر من، وظیفه همه است که به مسؤولان کشور کمک کنند و آنها را یارى نمایند.»

(پاسخ‌هاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجویان در دانشگاه صنعتى شریف‏ 01/09/78)

 

*اهانت و تخریب جزء رسوم زشت برخی از کشورهای غربی

«آن کسانى هم که دستى در تبلیغات دارند، فضاى سیاسى کشور را آشفته نکنند؛ بدگویى از این، اهانت به آن، معارضه‌ى جناحهاى سیاسى با هم. مردم چه تقصیرى کرده‌اند که بایستى ذهن آنها به خاطر انگیزه‌هاى مختلف سیاسىِ اشخاص و گروهها و جناحها و مجموعه‌ها، آشفته و مغشوش شود. اینها بگذارند فضاى انتخابات سالم باشد. البته هرکس حق دارد از خود و نامزد انتخاباتى خود دفاع و حمایت کند؛ این مانعى ندارد. تبلیغات در حد متعارف و بدون اسراف و زیاده‌روى، خیلى خوب است؛ اما اهانت، تخریب و بدگویى - این‌کارهایى که جزو رسوم زشتِ بعضى از کشورهاى غربى است - را کنار بگذارند» (خطبه‌‌هاى نماز عید سعید فطر02/08/85)

 

* بعضى از این مطبوعاتى که امروز هستند، پایگاه‌هاى دشمنند

«متأسّفانه امروز مى‏بینم همان دشمنى که به‏وسیله تبلیغات خود، همّتش این بود که افکار عمومى یک کشور را به سمتى متوجّه کند، به‏جاى رادیوها آمده در داخل کشور ما پایگاه زده است! بعضى از این مطبوعاتى که امروز هستند، پایگاههاى دشمنند؛ همان کارى را مى‏کنند که رادیو و تلویزیونهاى بى.بى.سى و امریکا و رژیم صهیونیستى مى‏خواهند بکنند!

من نه با آزادى مطبوعات مخالفم، نه با تنوّع مطبوعات. اگر به‏جاى بیست عنوان روزنامه، دویست عنوان روزنامه در این کشور در بیاید، بنده خوشحالتر هم خواهم بود و از این‏که روزنامه‏هاى کشور زیاد شوند، هیچ احساس بدى ندارم. اگر مطبوعات، آن‏طورى که در قانون اساسى هست، مایه روشنگرى باشند؛ مصالح کشور را رعایت کنند، به نفع مردم قلم بزنند، به نفع دین قلم بزنند، هرچه بیشتر باشند، بهتر است. اما امروز مطبوعاتى پیدا مى‏شوند که همه همّتشان، تشویش افکار عمومى و ایجاد اختلاف و بدبینى در مردم و خوانندگانشان نسبت نظام است! ده عنوان، پانزده عنوان‏روزنامه، گویا از یک مرکز هدایت مى‏شوند؛ با تیترهاى شبیه به هم در قضایاى مختلف. قضایاى کوچک را بزرگ مى‏کنند و تیترهایى مى‏زنند که هرکس این تیترها را مى‏بیند، خیال مى‏کند که همه چیز در کشور از دست رفته است! اینها امید را در جوانان مى‏میرانند؛ روح اعتماد به مسؤولان را در آحاد مردم کشور تضعیف مى‏کنند و نهادهاى اصلى کشور را مورد اهانت و توهین قرار مى‏دهند!

من مى‏دانم که در بسیارى از این مطبوعات، آدمهاى خوب و مؤمنى مشغول کارند - چه کسانى که قلم مى‏زنند، چه کسانى که اداره مى‏کنند - اما در لابلاى همینها اثرِ انگشت «عبداللَّه‏بن‏ابى‏ها» را مى‏بینم: تفرقه‏افکنیها، اختلاف‏افکنیها، تشنج آفرینیها، تشویش افکار عمومى، نا امید کردنها، یأس پراکنیها، چهره‏سازى عناصر وابسته و مرید دشمن، از نظر انداختن عناصر مفید و مؤمن و مخلص و دلسوز! البته این کارها به جایى هم نخواهد رسید؛ خداى متعال رسوا مى‏کند.»  بیانات بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار با جوانان در مصلّاى بزرگ تهران‏01/02/79)

 

*مسائل اختلافی را در در مجامع تخصصی بیان کنید

«هر کس حرفی و طرحی درباره آینده کشور و حل مسائلی همچون تورم و گرانی دارد آنرا به ویژه در مجامع تخصصی بیان کند اما این مسائل نباید با تخریب مسئولان و دولت همراه شود همچون روند موجود در برخی کشورهای غربی، به بهانه دمکراسی، موجب تضعیف و تخریب مسئولان شود. فضای باز و آزادیهای جاری، امکان اظهار نظر را درباره هر مسئله ای برای همه فراهم آورده است اما نباید دچار بی انصافی شد و با هدف تخریب دیگران به اظهار نظر پرداخت.

همه جناحها و مسئولان و اشخاص باید مراقب گفتار و رفتار خود باشند و نخبگان و سیاسیون بهتر است این واقعیت را در نظر داشته باشند که مردم نیز از این اخلاق ناراضی هستند و به دور از حرفهای مخرب، آگاهانه تصمیم می گیرند.»

 (نماز جمعه تهران با امامت ولی امر مسلمین در دانشگاه تهران اقا 29/06/87)

 

* امید را در دلهاى مردم متزلزل نکنید

«توقّع دوم این است: نظامى را که قبول دارند، تضعیف نکنند. نمى‏گوییم به فلان وزیر یا فلان مسؤول یا فلان بنیاد یا فلان نهاد انقلابى، اعتراض نکنید. اگر اعتراض و انتقاد در حدّ معقولى باشد، چه مانعى دارد؟! به قول آقایان دولتیها «سازنده» هم هست. بر سرِ انتقاد، بحثى نداریم. بحث بر سرِ نظام است. از آن‏جا که پایه هر نظام و هر زندگىِ فردى بر امید است، پس امید را در دلهاى مردم متزلزل نکنید. این، یکى از سفارشهاى ماست. به گونه‏اى حرف نزنید که پیر و جوان و زن و مرد، افق آینده خود را تیره و مه آلود ببینند. چرا این کار را مى‏کنید؟! ایران که افق مه آلود و تیره‏اى ندارد! این ملت، ملتى است که با همه مشکلات بزرگ در طول قرنها دست و پنجه نرم کرده و بر همه آنها، ولو بعد از گذشت مدتها، فائق آمده است. پس افق تیره‏اى در کشور نداریم.»

(بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار مدیران و مسؤولان مطبوعات کشور 12/02/75)

 

* بعضیها طورى انتقاد مى‏کنند که تخریب است

 

«من البته هیچ‏وقت جلوِ انتقاد را نگرفته‏ام و کسى را منع نکرده‏ام. انتقاد صحیح و دلسوزانه ضررى ندارد؛ اما این انتقاد بایستى به تخریب نینجامد. بعضیها طورى انتقاد مى‏کنند که تخریب است؛ این مصلحت نیست. کسى که مسؤولیت سنگینى در کشور بر دوشش هست و از او توقّع داریم که فلان کار را بکند - اقتصاد را درست کند و... - اگر ما او را تقویت نکنیم؛ اگر یک وقت ضعفى هم پیدا شد، آن را نپوشانیم؛ آیا مى‏توانیم چنین توقّعى داشته باشیم؟ باز هم مى‏توانیم امیدوار باشیم که آنچه که ما مى‏خواهیم، انجام خواهد گرفت و آنچه که وظیفه اوست، انجام مى‏گیرد؟ به نظر من، وظیفه همه است که به مسؤولان کشور کمک کنند و آنها را یارى نمایند.»

(پاسخ‌هاى رهبر معظم انقلاب اسلامى به پرسشهاى دانشجویان در دانشگاه صنعتى شریف‏ 01/09/78)

 

* نامزد مورد علاقه‌ خودتان را تمجید کنید، اما دیگران را تخریب نکنید

«از طرف علاقه‌مندان به نامزدهاى انتخاباتى گوناگون، بداخلاقیهاى انتخاباتى، شایسته‌ى ملت ما نیست؛ تهمت زدن آدمهاى مؤمن را، مصونیت‌دار از لحاظ اسلامى و شرعى را؛ در معرض هتک آبرو قرار دادن در شبنامه‌ها، در مطبوعات، در پایگاههاى اینترنتى و غیره، اینها اصلاً مصلحت نیست. من به طور جد از همه‌ى کسانى که نسبت به نامزدهاى مختلف علاقه‌مندى‌اى دارند، درخواست میکنم، اصرار میکنم که این علاقه‌مندى خودتان را از راه تخریب دیگران، اهانت به دیگران، متهم کردن دیگران نشان ندهید. هرچه میخواهید، از نامزد مورد علاقه‌ى خودتان تمجید کنید، تعریف کنید؛ اما دیگران را تخریب نکنید. این علامت بدى است. بعضى جاها در دنیا معمول است اسرار خانوادگى یکدیگر را برملا میکنند، عکسهاى پنهانى از هم میگیرند، افشا میکنند.»

(بیانات در اجتماع عظیم مردم یزد 12/10/86)

 

* به خاطر علاقه به نامزدانتخاباتی خود ، نامزد دیگر را تخریب نکنید

«به همه‏ى برادران و خواهران و همه‏ى ملت عزیز ایران سفارش مى‏کنم که فضاى انتخابات را، هم گرم و هم سالم نگه دارند. کسانى که به یک نامزد انتخاباتى علاقه‏مندند، مراقب باشند به خاطر علاقه‏ى به او، نامزد دیگر را تخریب نکنند؛ این بین مردم اختلاف و نقار ایجاد مى‏کند؛ علاوه بر این‏که تخریب اساساً کار درستى نیست و فایده‌ای هم ندارد. کسى که با تخریب یک نامزد انتخاباتى مى‏خواهد آراء او را کم کند، به مقصود خودش دست پیدا نمى‏کند؛ هم یک کار غلط و خلاف منطق و در موارد بسیارى خلاف شرع انجام مى‏گیرد، هم فایده‌ای گیر او نمى‏آید. فضا را سالم نگه دارید. شما از نامزدِ خودتان حمایت کنید، دیگران هم از نامزدِ خودشان حمایت کنند و به او رأى دهند. در پیدا کردن نامزد مورد نظر دقت کنید. به کسى گرایش پیدا کنید که به دین مردم، به انقلاب مردم، به دنیاى مردم، به معیشت مردم، به آینده‏ى مردم و به عزت مردم اهمیت مى‏دهد. بحمداللَّه میدان براى آزمودن و دیدن و شناختن باز است؛ ملت ما هم هشیار است.»

(بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامى‏ در مراسم شانزدهمین سالگرد ارتحال امام خمینى (ره) 14/03/84)

 

* تخریب، فضاى انتخابات را خراب می‌کند

«بعضى فضاى انتخابات را خراب میکنند؛ تخریب کردن، اهانت کردن و خُرد کردن شخصیتهاى گوناگون، همه بر خلاف اقتضاى سلامت انتخابات است. هم مطبوعات، هم رادیو و تلویزیون، هم کسانى که به ابزارهاى گوناگون ارتباط جمعى دیگرى مجهز هستند - رایانه‌ها و شیوه‌هاى رایانه‌اى - هم کسانى که یک منبرى براى سخن گفتن دارند؛ مثل خطباى جمعه و نمایندگان مجلس شوراى اسلامى؛ همه توجه داشته باشند که «تخریب، فضاى انتخابات را خراب میکند». شما از آن کسى که به او علاقه‌مندید، دفاع کنید؛ هیچ مانعى ندارد؛ اما به آن کسى که رقیب اوست، مطلقا حمله نکنید؛ تخریب نکنید. این تخریب و این حرف‌زدنها و اهانت کردنها، نه حجیت دارد براى مستمعان، و نه جایز است؛ به خاطر اینکه فضا را خراب میکند.»

(بیانات‌ در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى‌ 18/07/85)

 

* عده‌ای تخریب می‌کنند، اسمش را می‌گذارند انتقاد!

«به انتقادها هم توجه کنید؛ البته بعد هم عرض خواهم کرد. انتقاد با تخریب فرق دارد. متأسفانه خیلیها تخریب می‌کنند، ولى اسمش را می‌گذارند انتقاد. آن جایى که واقعاً انتقاد است و کسانى با نظر خیرخواهانه، نقاط مثبتِ کارى را توجه می‌کنند و نقاط اشکالش را هم ذکر می‌کنند، اینها را با سعه‌ى صدر گوش بدهید؛ نه این که همه جا قبول کنید - چون ممکن است آن منتقد اشتباه کرده باشد - اما گوش کنید تا آن جائى که واقعاً درست است از شما فوت نشود. اینها چیزهایى است که قبلها عرض کرده‌ایم؛ حالا هم تأکید میکنیم. به بعضیها توجه شده، بعضى را هم باید بیشتر توجه بکنید.

یک مسئله هم - که مسئله‌ى آخر باشد که عرض میکنیم - مسئله‌ى انتقاد و تخریب است. مرز انتقاد و تخریب چیست؟ تخریب بکنند و اسمش را بگذارند انتقاد؛ یا از ما انتقاد بشود و ما تلقىِ تخریب از آن داشته باشیم. خب، باید مشخص بشود تخریب کدام است و انتقاد کدام است. معناى انتقاد آن ارزشیابىِ منصفانه‌اى است که یک آدم کارشناس میکند؛ نقادى همین است دیگر. وقتى شما طلا را میبرید پیش یک زرگر که نقادى کند، او میگوید که آقا! این عیارش بیست است؛ یعنى عیار بیست را قبول میکند؛ حالا از بیست و چهار عیار - که طلاى خالص است - چهار عیار کم است. این شد نقادى. البته زرگر هم هست و وسیله‌ى نقادى را هم دارد. اما اگر چنانچه طلا را بردید مثلاً پیش یک آهنگر و او یک نگاهى کرد و آن را انداخت و گفت: آقا! اینکه چیزى نیست! این اسمش نقادى نیست. اولاً اصل طلا بودن این، انکار شده. خب، بالاخره مرد حسابى! حالا عیار بیست و چهار ندارد، عیار بیست که دارد؛ این را قبول کن! ثانیاً: شما که اهل این کار و آشناى این کار نیستى!»

( بیانات در دیدار رئیس‌جمهوری و اعضاى هیئت دولت 02/06/87)

 

*انتقاد خدمت است و تخریب خیانت

«آدم متأسفانه مى‌بیند چیزهایى که به نام انتقاد از دولت و نقادى دولت، امروز گفته می‌شود، شکل همین تخریب را دارد: یعنى انکار امتیازات، قبول نکردن برجستگیها و کارهاى خوب، و درشت کردن و برجسته کردن ضعفها. خب بله، ضعف هست. هر دولتى بالاخره ضعف دارد؛ انسانها ضعف دارند دیگر؛ ضعفها را بگویند، قوّتها را بگویند. جمع‌بندىِ کار یک دولت، آن وقتى است که ضعفها و قوّتها را منصفانه پهلوى همدیگر قرار بدهند؛ آن وقت میشود جمع‌بندى کرد.

انتقاد خوب است، تخریب بد است؛ انتقاد خدمت است، تخریب خیانت است؛ نه خیانت به دولت، بلکه خیانت به نظام و خیانت به کشور است. نباید تخریب بکنند، انتقاد بکنند.»

(بیانات در دیدار رئیس‌جمهوری و اعضاى هیئت دولت 02/06/87)

 

*با تخریب، جدول دشمن را کامل نکنید

«در انتقادها، مرز میان انتقاد سازنده و تخریب رعایت شود و سخنان به گونه ای نباشد که جدول دشمن را کامل کند و زمینه گسترش بدبینی در جامعه را فراهم آورد. »

(دیدار جمعی از اساتید دانشگاه‌ها با رهبر انقلاب 02/06/90)

 

 

* انتقاد، نق‌نق نیست

«انتقاد» که دوستان ذکر مى‌کنند و به تعبیر این دوستمان مى‌گویند انتقادگرى «نق نقو» تلقى نشود؛ نه، انتقاد، نق‌نق نیست؛ انتقاد - معناى لغوى انتقاد را نمى‌خواهیم بگوییم- یعنى همان عیب‌جویى. منظور از انتقادى که ممکن است نق‌نقو بودن از آن تلقى شود؛ یعنى عیب‌جویى کردن. دو نوع عیب‌جویى ممکن است؛ الان من و شما روبه‌روى هم نشسته‌ایم، خیلى آزادانه مى‌توانیم از هم عیب‌جویى کنیم؛ شما هم از من عیب‌جویى کنید، من هم از شما عیب‌جویى کنم. منتها این عیب‌جویى دو نوع است؛ یک وقت عیب‌جویى جنبه‌ى تحقیر، اهانت، طرف را به خاک سیاه نشاندن، از طرف انتقام گرفتن و چهره‌ى او را در نظر دیگران زشت کردن است و این کار در هیچ عرف نجیبانه‌اى - نمى‌گویم اسلامى - ممدوح نیست. یک وقت هم نه، هدف از انتقاد، دلسوزى است، تکمیل است، برطرف کردن عیب است و آیینه‌وار نمودن عیب شخص یا نظام یا مدیر یا مردم به خود آنهاست و این ممدوح است. ممکن است این هم به نظر شنونده تلخ باشد؛ اما این تلخى، تلخى گوارایى است. این هیچ ایرادى ندارد. حالا من ادعا مى‌کنم از نظر دستگاه هم ایرادى ندارد؛ اگر شما در این تردیدى دارید، من به شما صادقانه مى‌گویم، لااقل از نظر شخص من، هیچ ایرادى ندارد. ببینید! این هدف و این جهتگیرى در کیفیت کار معلوم مى‌شود؛ یعنى اینکه ما توقع داشته باشیم یک جورى انتقاد کنیم که آن جهتگیرىِ اول در آن وجود داشته باشد، اما مردم یا مخاطبین خیال کنند که ما داریم دلسوزى مى‌کنیم، این هم نمى‌شود. همین‌طور که چند نفر از دوستان گفتید، مخاطبین ما هوشمندند و مى‌فهمند»

بیانات در دیدار جمعى از کارگردانان سینما و تلویزیون‌ 22/03/85

 

* انتقاد در واقع هدیه کردن عیوب آنها به خود آنهاست

«وحدت کلمه را حفظ کنید. یکى از بدترین کارها این است که مسؤولان موظف نظام، به وسیله‌ى اشخاص دیگر - صرفا به خاطر این‌که تریبونى در اختیارشان قرار گرفته - مورد تخریب واقع شوند. انتقاد کردن غیر از تخریب کردن است. انتقاد، خوب و نعمت است. اگر دولت یا مسؤولان دیگر، مورد انتقاد قرار نگیرند، عیوب خودشان را نمى‌فهمند. انتقاد در واقع هدیه کردن عیوب آنها به خود آنهاست. ممکن است گاهى انتقاد درست باشد، ممکن هم هست نادرست باشد؛ اما انتقاد کردن غیر از تخریب کردن است. نه قوه‌ى مجریه و دولت را تخریب کنید؛ نه قوه‌ى قضاییه را تخریب کنید؛ نه قوه‌ى مقننه را تخریب کنید؛ بخصوص کسانى که خودشان جزو این مجموعه هستند؛ تخریب آنها یک عیب مضاعف است. باید یکپارچه باشید؛ کمااین‌که هدف و خاستگاه فکرى شما یکى است. این معنى ندارد که اگر کمبود و ضعفى در کار دولت و در بخشى ایجاد شد، کلیت دولت مورد اهانت قرار گیرد و یا اگر کسى به یک حکم قضایى اعتمادى ندارد، قوه‌ى قضاییه را تخریب کند. بدترین رفتار با قوه‌ى قضاییه‌ى یک کشور همین است که کسى به خاطر نپسندیدن صدور و اجراى حکمى از صدها و هزاران حکم، بنا کند کل قوه‌ى قضاییه و دادگسترى کشور را زیر سؤال بردن و مورد اهانت قرار دادن. یکى هم یک حکم دیگر را قبول ندارد، دیگرى هم حکم سومى را قبول ندارد؛ این‌که مجوز اهانت نمى‌شود. اهانت کردن و تخریب کردن و زیر سؤال ناشایست بردن قوه‌ى مقننه - چه مجلس و چه شوراى نگهبان که جزو قوه‌ى مقننه است - برخلاف مصالح ملت و ناسپاسى نسبت به رأى ملت است. همه باید مراقب باشند.» (بیانات پس از مراسم تنفیذ حکم ریاست جمهورى سید محمد خاتمى 11/05/1380)

 

* تضعیف دیگری خلاف رضای خداست

«باید کوشش کنید در تأیید، نه کوشش کنید در انتقاد. انتقاد سالم باید بکنید، این هم در پیشرفت مسائل مؤثر است. انتقاد سالم و راهنمایی دولت در همه کارهایی که می‏خواهد انجام بدهد، اینها از اموری است که لازم است. اما اینکه خدای نخواسته، یک وقت برای اینکه اثبات کنید مطلب خودتان را راجع به دولت، بخواهید کارشکنی بکنید، دولت را به شکست وادار کنید، ملت را تضعیف کنید، دولت را تضعیف کنید، اسلام را به شکست برسانید، این یک مطلبی است که الزاماً باید جلوش گرفته بشود و من امیدوارم این جور نباشد....

در نطقهای قبل از دستور و در صحبتهایی که وقتی معرفی می‏کنند وزرا را هتاکی نکنند این از شأن آقایان دور است. نباید یکی دیگری را تضعیف کند، همدیگر را تضعیف کنند، نه آنهایی که در اکثریت هستند، نه آنهایی که در اقلیت هستند، نه آنهایی که ممتنع هستند، هیچ‏کدام نباید این کار را بکنند، برای اینکه این خلاف رضای خداست، خلاف شرع است.»

امام خمینی(ره)

* شاخص های یک انتقاد سازنده

با توجه به این رهنمودها اگر بخواهیم شاخص‌هایی را برای یک انتقاد سازنده و مصلح مطرح کنیم ، باید به موارد زیر اشاره کنیم:

1. دیدن ویزگی‌های مثبت در کنار ویزگی های منفی(انصاف) 

2. انتقاد از سر دلسوزی و در جهت اصلاح باشد

3. انتقاد به نحوی باشد که اذهان عمومی را نسبت به مسولین ناامید نکند

4. انتقاد، خوارک رسانه‌های بیگانه نشود.

5. انتقاد تا حد ممکن به خود شخص و یا در محافل تخصصی گفته شود و از رسانه‌ای کردن آن پرهیز شود.

6. منتقد بر شرایط آگاهی و اشراف داشته باشد

7. انتقاد به عملکرد، نه به خود شخص باشد

8. انتقاد همراه با پیشنهاد و راهکار باشد

 

با این اوصاف هر کسی که وارد میدان انتقاد می‌شود باید دقیقا به این ویزگی‌ها اهتمام بورزد تاانتقاد او اثر داشته باشد.

حال باید دید که مسئولین در اظهارنظرهای خود و رسانه‌ها در قبال انتشار و نحوه پرداختن به سخنان افراد تا چه میزان به این اصول پایبند هستند.

 

حسن عبدالصمد

 

رسانه‌‌هایی که تنها به فکر جذب مخاطب هستند

متأسفانه در برخی از رسانه‌های کشور وظیفه یک رسانه خوب تنها انعکاس بدون دخل و تصرف خبر مطرح می‌شود و به این فکر نمی‌شود که بازتاب سخن فلان مسئول و پخش آن در افکار عمومی، چه تبعاتی را به دنبال دارد.

 

این روزها هر چه به ایام انتخابات نزدیکتر می‌شویم اظهار نظرهای مسئولان و افرادی که سخنشان در جامعه اثرگذار است بیش از گذشته منعکس می‌شود.

در این میان سخنان برخی افراد بلافاصله در خبرگزاری‌ها و جراید منتشر می‌شود و افکارعمومی را به سمت جهت‌گیری های خاص هدایت میکند.

از همین باب اهمیت این نکته که این افراد باید تا چه حد در کلام و اظهارات خود مراقبت داشته باشند بسیار مشهود و غیر قابل انکار است اما وقتی در اول صبح نگاهی  به روزنامه‌های کشور می‌اندازیم تنها باید در صفحه اول شاهد دعوای دو شخص، دو گروه ،دو جبهه یا  دوجناح باشیم.

فردی درباره فردی دیگر درست یا غلط اظهار نظری کرده و آن رسانه بدون اینکه بداند این مطلب دردی از مردم و مسئولان دوا میکند یا خیر آن را منتشر می‌نماید.

از طرفی دیگر رسانه ها هم در مقابل سخنان افراد وظایفی بر عهده دارند. متأسفانه در برخی از رسانه‌های کشور وظیفه یک رسانه خوب تنها انعکاس بدون هیچ دخل و تصرف خبر مطرح می‌شود و به این فکر نمی‌شود که بازتاب سخن این مسئول در رسانه و کشیدن این موضوع به مردم، چه تبعاتی را به دنبال دارد.

آیا این سوال برای یک رسانه مطرح است که اگر این اتهامی که فلان شخص به دیگری زد و من منتشرش کردم، اگر خلاف واقع باشد چه جوابی را باید در پیشگاه الهی داشته باشم؟ آیا یک رسانه قبل از انتشار خبر یا تحلیلش، به وحت ملی هم فکر می‌کند؟ آیا یک رسانه این اعتماد به نفس را دارد که مطالب اخلاقی فرهنگی را جزء خبرهای دسته اول خود منتشر کند؟

براستی آخرین بار کدام خبرگزاری و یا روزنامه ای را دیده‌اید که در صفحه اول خود از امام زمان(عج) و وظایف منتظر واقعی  تیتر زده باشد؟ از خطبه های علی (ع) گفته باشد؟ از عبرت های تاریخ گفته باشد؟ کدام خبرگزاری و روزنامه را سراغ دارید که هم‌اکنون در حال فرو نشاندن آتش اختلافات است؟ کدام خبرگزاری و روزنامه را سراغ دارید که هم‌اکنون در حال ایجاد وحدت بین مردم با مسولان و یا مسولان با یکدیگر هستند؟

کدام خبرگزاری و روزنامه را سراغ دارید که در تیتر اولش بازگو کردن و علاج مشکلات رایج جامعه مثل رواج غیبت و تهمت اباحی گری و... را درج کرده باشد؟.

اما در میان تمام سوالات مطرح شده نگاهی فرمایشات مقام معظم رهبری می‌تواند تا حدی نگاه آینده رسانه‌ها را تحت تاثیر قرار دهد. رهبر معظم انقلاب خطاب به رسانه ها می‌فرمایند: "مسؤولان، فرزانگان، دلسوزان و کسانى که با افکار عمومى مواجهند، نباید بگذارند که دستهاى بدخواه بیاید و میکروبهاى اختلاف را در فضاى ذهنى تزریق کند. چه فایده‏اى براى مردم دارد؟! چه کمکى به مردم است که شعارهاى اختلاف‏آمیز و شعارهاى تفرقه‏انگیز در میانشان رواج پیدا کند؟! نیاز واقعى مردم، اینها نیست؛ نیاز واقعى مردم چیز دیگرى است. اختلاف‏افکنى، ایجاد دغدغه و دلهره میان مسؤولان و میان مردم، خدمتى به مردم نمى‏کند. این انقلاب و این نظام اسلامى و این ملت بزرگ، از عوامل حقیقى اقتدار و بقاء برخوردارند". «مشروح بیانات مقام معظم رهبرى در جمع مردم استان اردبیل‏1379/05/03».

"بعضی‌ها هم همّشان این است که بنشینند و ذهن و چشم و دست و قلم و زبان مصرف کنند، براى اینکه آتش اختلافى بیفروزند و به اسم مسائل خطّى و حزبى و گروهى و جناحى، دو دسته را به جان هم بیندازند! این کارها را باید رها کنند... نگرانى آن‌جاست که به‌جاى پرداختن به مسائل واقعى زندگى مردم، به مسائل سیاسى با نامهاى جعلى و گوناگون بپردازند و با اختلاف‌افکنى و متشنّج کردن فضاى سیاسى کشور، دشمن را خشنود کنند؛ اینها بد است. بنده به همه‌ى کسانى‌که در هدایت افکار عمومى و ارائه‌ى راه درست نقش دارند، نصیحت مى‌کنم که وظیفه‌ى الهى و وظیفه‌ى اسلامى خودشان را بدانند؛ وظیفه‌ى در مقابل این ملت و این کشور را بدانند"«بیانات مقام معظم رهبرى در دیدار اقشار مختلف مردم‏1378/12/11».

شاید بسیاری از مردم به جزئیات و حربه‌های تیترنویسی در رسانه‌ها آگاهی نداشته باشند اما اگر همین مردم در جلسه‌ای که فلان مسول سخنرانی کرده باشد حضور پیدا کرده باشند و فردایش انعکاس سخن آن فرد را در رسانه ببیند، ناگزیر به بی‌توجهی برخی از رسانه‌ها پی می‌برند.

اهالی رسانه به خوبی می‌دانند که گاهی سخن یک فردی را می‌شود طوری تیتر زد که دقیقاً معنای خلاف مراد گوینده را بدهد. این یک واقیت است که اکثر رسانه ها با توجه به سلایق حزبی و گروهی خود تیترهایی را انتخاب می‌کنند و حتی برخی از این طریق قصد کاسبی برای افزایش مخاطب خود را در پیش گرفته اند.

این جسارت تا حدی پیش رفته است که در برخی از موارد شاهد آن هستیم که این خبط بزرگ در مورد سخنان رهبر معظم انقلاب به کار گرفته می‌شود. این مسئله تا جایی پیش می‌رود که رهبر انقلاب هم در فردای روز سخنرانی خود نسبت به انعکاس نادرست سخنانش انتقاد و گله  میکند.

برای نمونه رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در جمع مردم  فارس سخنان خود را با نقطه عطفی در القای آرامش به فضای ملتهب ایجاد شده توسط برخی جریان‌ها و رسانه‌ها در چند روز اخیر مطرح می‌کنند اما متأسفانه بعد از سخنان آرامش بخش ایشان برخی سایت‌ها، خبرگزاری‌ها و روزنامه‌های داخلی آگاهانه و یا ناآگاهانه به گونه‌ای سخنان رهبر فرزانه انقلاب را منتشر کردند که گویی بیانات ایشان درباره جلوگیری از انحراف در آرمان‌های ملت ایران، مربوط به ماجرای مربوطه است.

پرداختن بدون تحلیل و برجسته کردن این بخش از سخنان رهبری که "تا زنده هستم نخواهم گذاشت انحرافی در حرکت ملت ایران ایجاد شود" بدون اشاره به مابقی گفتارهای معظم‌له سبب شد تا در فردای آن روز رهبر معظم انقلاب در دیدار وزیر کشور و جمعی از فرماندهان نیروی انتظامی مطرح کنند: متأسفانه برخوردی که برخی روزنامه ها با این سخنان کردند، بجای القای آرامش در کشور، القای دوگانگی و دعوا را می‌کرد. نباید به گونه ای صحبت و یا مطلبی نوشته شود که القای تنش و درگیری در جامعه باشد زیرا این موضوع، خلاف شرایط کنونی کشور است.

از آن روز چند ماه می‌گذرد. حال باید پرسید که آیا رسانه‌های داخلی همان خط و مشی گذشته را دنبال نمی‌کنند؟ آیا انتقاد رهبری از آنان شامل، وضعیت کنونی آنان نمیشود؟

اینجا سوالی در ذهن مخاطب صورت می‌گیرد که فلان رسانه‌ای که مدعی پیروی از خط امام و رهبری است، چرا سخن رهبری را سمعاً و طاعتاً گوش نمیدهد و به جای عذرخواهی و جبران اشتباهات مکرر، عملکرد رسانه‌اش را توجیه می‌کند؟

در نکات بالا قصد نگارنده که خود نیز از اهالی رسانه است ایجاد تلنگری در فضای ارتباطاتی کشور بوده تا با نزدیک شدن به انتخابات مجلس حرکتی در جهت مقاصد دشمنان نظام صورت نگیرد.

در راستای بهره‌مندی از یک راهبردی ایده‌آل تنها ایده‌ای که می توان از آن یاد کرد یادآوری کلید‌واژه‌هایی است که رهبر انقلاب در بازه های زمانی مختلف به آن اشاره کرده‌اند.

شاید خواندن این سخنان بتواند معیاری برای سنجش عملکرد رسانه‌ها باشد.


"یکى از کارهائى که لازمه‌ى تقواى ماست، فرو نشاندن آتش است. این شعله‌ور شدن آتش - مراد، همین آتشهاى اختلافاتى است که بین مجموعه‌ها هست، بین گروه‌ها هست، بین دستگاه‌ها هست - در حکم آتش سوزان است. سعى همه باید این باشد که اطفاء کنند. نباید بر روى آتش بنزین پاشید، نباید آتشها را مشتعل کرد. اینکه ما مکرر در مکرر توصیه میکنیم به دوستان، به مسئولین، به کسانى که تریبون دارند، به کسانى که حرفشان یا به طور عموم یا در بخشى از فضاى کشور منعکس می‌شود، که گفته‌ها را، زبانها را، اظهارات را، تعبیرات را کنترل و مراقبت کنند، به خاطر این است. گاهى اوقات یک تعبیرى نه فقط ضد اطفاء نائره است، بلکه مشتعل کردن هرچه بیشتر نائره است؛ اطفاء نیست، بلکه ضد اطفاء است .بیانات در دیدار مسئولان نظام جمهورى اسلامى ایران"1390/05/16.

ایشان در سخنانی دیگر می‌فرمایند: "اتحاد و اتفاقى که رمز همه‌ى پیشرفتها و پیروزیهاست، امروز بیشتر از همه براى این کشور لازم است. مسئولین کشور هم واقعا دارند زحمت میکشند، حقیقتا دارند زحمت میکشند. دولت، مسئولین، مدیران بخشهاى مختلف، تلاش میکنند. اگر کسى ایراد و انتقادى هم دارد، نباید آن را جورى مطرح کند که این مدیرى که در تلاش هست براى اینکه کار را بهتر انجام دهد، او را تضعیف کند. اختلافات غالبا از هوسهاى نفسانى بر میخیزد. اگر کسى بگوید این عمل من که اختلاف‌انگیز بود، تفرقه‌انگیز بود، براى خداست، این را باور نکنید. تفرقه‌ى بین مؤمنین کار خدائى نیست، براى هدف خدائى انجام نمیگیرد؛ کار شیطانى است؛ کار شیطانى است. ایجاد بغضاء و کینه بین مؤمنین، فضاى اختلاف را به وجود آوردن، این کار شیطان است، کار خدائى نیست. کار خدائى همدلى است. یک نفر یک کارى دارد، مسئولیتى را بر عهده گرفته، دیگران باید کمک کنند تا کار را خوب انجام دهد. اگر ضعفى داشت، به او تذکر دهند؛ اما نگذارند او تضعیف شود. این کسى که این علم را بر دوش کشیده، بلند کرده، همه باید کمکش کنند؛ یکى عرقش را پاک میکند، یکى بادش میزند. اگر دیدند که در نگه داشتن علم دارد اشتباه میکند، راهش این نیست که یک مشتى هم به پشتش بزنند، خود او و علم را سرنگون کنند. راهش این است که کمکش کنند این اشکال برطرف شود؛ این نکته را باید همه توجه کنند، بخصوص کسانى که در عرصه‌ى سیاست و در عرصه‌ى فرهنگ و در عرصه‌ى رسانه و در عرصه‌هاى گوناگون نقش و حضورى دارند) بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت (علیهم‌السّلام "

حسن عبدالصمد

دو پیامک و پیغام برای شب یلدا

| سه شنبه, ۲۹ آذر ۱۳۹۰، ۱۰:۴۲ ق.ظ | ۶ نظر

دو پیامک و پیغام برای شب یلدا

* ما چله نشین شب یلدا حسینیم

ماتم زدگان غم عظمای حسینیم

ما غرق عزای پسر فاطمه هستیم

 ما تا به سحر محو تماشای حسینیم

.....................................................................................................................................

 *نمیگذارم در طولانی ترین شب سال چشم هایم به تاریکی عادت کنند، پس شب یلدایم را با یاد تو نورانی می‌کنم (الهم عجل لولیک الفرج)

علی اصغر های قرن 21

| شنبه, ۲۶ آذر ۱۳۹۰، ۰۶:۴۱ ق.ظ | ۲۷ نظر

 

علی اصغر های قرن 21

           

 پدر به سرعت از تاکسی پیاد می‌شود، گل و شیرینی را به زمین می‌اندازد و دوان دوان به سمت به خانه‌اش می‌دود. گازهای سمی همه جا را فرا گرفته است.چشمش به بدن بی حس همسر و و چشمان بسته و معصوم فرزندش می‌افتد...

 

اپیزود اول:

فرمانده‌اش به او دستور می‌دهد تا به مردم شلیک کند، اما جواد این کار را انجام نمی‌دهد. فرمانده‌اش او را تهدید می‌کند که اگر شلیک نکند او را به زندان خواهد فرستاد. ولی جواد باز هم شلیک نمی‌کند چرا که نقطه‌ای که فرمانده به او گفته بود تا شلیک کند، کودکی بود که در آغوش مادرش خوابیده بود.

جواد سه ماه است که در زندان به سر می‌برد. او در روز عاشورا متوجه می‌شود که همسر باردارش دختری را به دنیا آورده است. خیلی تلاش می‌کند تا هنگام بدنیا آمدن فرزندنش کنار همسرش باشد، اما مدت زندان او تا 5 روز دیگر ادامه داشت. جواد لحظه شماری می‌کند تا این پنج روز هم به پایان برسد و چهره میوه دلش را از نزدیک مشاهده کند. روز موعد فرا می‌رسد. وسایلش را داخل کیفش می‌گذارد و به سمت خانه می‌رود.

 

اپیزود دوم:

مادر آن شب نتوانست بخوابد چرا که مشتاقانه منتظر همسرش بود تا اشتیاق پدری را بعد از دیدن دخترش ببیند. فردا صبح صدای شلیک گلوله‌ها فضای محله «بلاد القدیم» را پر می‌کند. مادر از خانه بیرون نمی‌آید تا مبادا فرزندش آسیبی ببیند. اما نیروهای آل خلیفه با شلیک گاز های سمی فضای خانه را آلوده می‌کنند.

گازها هر لحظه بیشتر بیشتر می‌شود. مادر سراسیمه و نگران پارچه‌ای را روی صورت ساجده 5 روزه می‌اندازد تا این گازها کمتر به او آسیب برساند، اما شدت گاز های سمی به حدی است که دیگر خود مادر هم دچار سرفه های شدید می‌شود. مادر اشک می‌ریزد و دعا می‌خواند. صدای گریه‌های ساجده گاهی قطع می‌شود، مادر ترسیده بود، مادر فریاد می‌زد، کودک 5 ساله تاب این گازهای سمی را نداشت.

ساجده چشمانش را به مادر می‌دوزد و آرام آن را می‌بندد، مادر سراسیمه سرش را بر روی قلب کودک می‌گذراد، صدای تپش‌های ریز و تند قلب ساجده را نمی‌شنود، مادر از حال می‌رود.

 

دو ساعت بعد:

پدربا جعبه‌ای شیرنی و یک دسته گل سوار بر تاکسی می‌شود تا زودتر به خانه بیاید. جواد در طول مسیر مدام به این فکر می‌کند که دخترش بیشتر شبیه به خودش میباشد یا شبیه  یه همسرش. کمی نزدیک که می‌شود از لا به لای تجمع مردم، دودی را در اطراف خانه خود مشاهده می‌کند؛ دلش شور میزند.

به سرعت از تاکسی پیاد می‌شود، گل و شیرینی را به زمین می‌اندازد و دوان دوان به سمت به خانه‌اش می‌دود. دود همه جا را فرا گرفته است. پدر با سختی وارد خانه می‌شود.

چشمش به بدن بی حس همسر و و چشمان بسته و معصوم فرزندش می‌افتد...

 

فردای آن روز:

مادربه همرا پدر با اشک هایشان ساجده عزیزشان را غسل میکنند و کفن کوچکی را به دور میوه عمرشان می‌پیچند.

پدر و مادرساجده قبل از به خاک سپردن ساجده، بالای سر فرزندشان می‌نشینند و زیارت عاشورا میخوانند...اسلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین...

 

کل یوم عاشورا:

این داستان واقعی، روایتی است از حمله نیروهای آل خلیفه به شیعیان بی گناه  بحرینی‌.

ساجده فیصل  5 روز بعد از به دنیا آمدنش در 15 محرم سال1390، بر اثر گازهای سمی نیروهای آل خلیفه به شهادت می‌رسد.تا نشان دهد که هنوز عاشورا جاری است و نبرد یزدیان و حسینیان زمان هر روز تکرار می‌شود.

او به شهادت رسید تا به جهانیان بگوید که حقوق بشر از نگاه غرب، تنها به انقراض رسیدن فلان حشره و یا کشته شدن سگ حاکمان غربی واکنش و بیانیه صادر می‌کند و در مقابل کشته شدن هزاران کودک فلسطینی، عراقی، افغانی، بحرینی و دیگر مناطق جهان، سکوت را بر فریاد ترجیح می‌دهد و خم ابرو نمی‌آورد.

او به شهادت رسید تا نشان دهد که فدائیان علی اصغر در قرن 21، زیر بار ذلت دشمنان استعمارگر نمی‌روند و تا آخرین قطره خون برای پیروزی حق بر باطل تلاش می‌کنند.

«الهم عجل لولیک الفرج»      

حسن عبدالصمد

نشریه تک برگی برای ایام محرم

| دوشنبه, ۱۴ آذر ۱۳۹۰، ۰۸:۴۱ ق.ظ | ۳۸ نظر

 

درد و دل امام زمان(عج) با امام حسین (ع 

 

حسین جان
مهدی ام مهدی خسته
دلم از بی وفایی ها شکسته

   حسین جان
کاش من جای تو بودم
چو یارانت بُدم گِرد وجودت   
شما گفتی ولی آنها نرفتند
مرا یاران همه ، یک یک برفتند


حسین جان
سال ها در انتظارم
هنوز حسرت به یاران تو دارم
    
حسین جان
قطعه قطعه جسم اکبر(ع)
سر افتاده ی علی اصغر(ع)   
دو کتف خونی و مشک ابالفضل(ع)
کنارعلقمه اشک ابالفضل(ع)
صدای ناله ی جانسوز زهرا(س)
فرار کودکان در دشت وصحرا 
هر آنچه عمه ام زینب(س) کشیده
بود هر صبح و شام در پیش دیده 
ز قلبم میزند بیرون شراره
چه کاری سخت تر از انتظاره
  
حسین جان
از شما شرمنده هستم
گناه امّتم بسته دو دستم   
چه قدر دیگر بگویم من به امّت
دعا باشد کلید قفل غیبت ...
حسین جان امّتم بر تو بگریند

نمیدانند که خود با من چه کردند  
هزارو یکصدو هفتادو پنج سال
چه میداند کسی دارم چه احوال
توی کرب و بلای این زمونه
کسی وقت عمل باقی نمی مونه   
توی کرب و بلای این زمونه
چه قدر تیر گنه سویم روونه   
توی کرب و بلای این زمونه
ندارم زینبی حرفم رسونه
شما با آن مصیبت ها که دیدی
به امید ظهورم پر کشیدی
خدا داند چه قدر در انتظاری
ز خون باری چشمم بی قراری

حسین جان
کاش بودند عاشقانی
زبانی نه، حقیقی یاورانی. 
گناهان را به اشک خود بشویند
ظهورم را بخواهند از خداوند   
اگر شیعه وفا میکرد به بیعت
نبود تاخیر به روی عصرغیبت 

 ................................

صفحه دوم

هر که حسین(ع) را دوست دارد بخواند...

می‌خواهم از یک اتفاقی که مسیر زندگی‌ام را تغییر داد سخن بگویم. مثل هر سال، روزعاشورا که می‌شد صدای دسته‌های زنجیر زنی فضای خیابان‌های شهرمان را پر می‌کرد و من هم همرا با دوستانم با لباس مشکی در این مراسم به عزاداری مشغول می‌شدیم.

با روضه های مداح بسیار گریه می‌کردیم. همیشه با خود می‌گفتم چطور می‌شود که مردم آن زمان آنقدر گستاخ و بی وفا باشند و چنین جنایاتی را بر پسر فاطمه مرتکب شوند.

همیشه آنها لعن و نفرین می‌کردم و با خود می‌گفتم ای کاش من در آن زمان بودم و به یاری امام حسین (ع) می‌پرداختم.

یک روز از همان روزها وقتی برای رفتن به هیئت سوار بر اتوبوسی شده بودم چشمم به جملاتی از کتابی افتاد که یک آقایی داشت آن کتاب را مطالعه می‌کرد.آن جمله این بود

((چطور می‌توانیم ادعا کنیم که امام حسینی هستیم در حالی که خود آن حضرت می فرمایند: اگر زمان حضرت مهدی(عج) را درک می کردم تمام ایام عمرم را به او خدمت می کردم))

چیزی که من اصلا در این ایام به فکر آن نبودم. اصلا یادی از امام زمان نمیکردم.

واقعا برای تعجیل در ظهور چه اقداماتی را انجام داده ام؟ هیچ!!!

از خودم بدم می‌آمد که این همه ادعا می‌کنم که اگر در زمان امام حسین(ع) بودم به یاری اش می‌شتافتم ولی اکنون دریغ از یک کار کوچک برای زمینه سازی ظهور حسین زمان.

از خودم بدم می‌آمد که چرا یک عمر در هئیت ها می‌گفتم که چرا مردم آن زمان به حرف مولایشان گوش نمی‌دادند اما خود من به سخن و رهنمود های نائب حسین زمان (امام خامنه‌ای) توجهی نمی‌کنم.

یادم نمیرود که همین چند وقت پیش وقتی مقداری از پولم را گم کرده بودم به جاهای مختلف اطلاعیه زدم جایزه هم برای یابنده و تحویل دهنده معین کردم.

ای کاش حداقل به اندازه قسمتی از اموالم به دنبال مولایم می‌گشتم. یعنی آنقدر بی معرفت شده ام که حتی ....

وقتتان را نگیرم. فقط این را فهمیدم که اکنون فریاد ((هل من ناصرینصرنی)) امام حسین(ع) در روز عاشورا اکنون از سوی امام زمان(ع) بلند می‌شود.

ما چه کرده ایم؟

 ما در این زمان در کجای تاریخ ایستاده ایم؟

 در سپاه حسین زمان یا در سپاه یزدیان زمان؟

راستی یادم رفت بگویم در ابتدای آن کتاب نوشته بود که (شمر)یکی از یاران جنگاور حضرت علی (ع) در جنگ صفین بوده است اما همین شمر در کربلا....

همین الان پیامکی برایم آمد:                                                          

 

((به گوش باشید، حسین را منتظرانش به شهادت رساندند))                                                                  

عبرت های عاشورا

| شنبه, ۱۲ آذر ۱۳۹۰، ۱۲:۱۶ ب.ظ | ۱ نظر

                     تحلیل بخشی از سخنان رهبری پیرامون بسیج
معیار بسیجی بودن کار خیر است نه کارت بسیج

 

با این تعریف یعنی اگر یک فرد به فرض مثال زباله ای را از روی زمین بردارد و به سطل زباله بیندازد باید او را بسیجی بداینم. چرا که با این کار خیر قدمی را برای رضای خداوند متعال برداشته است. حال می‌خواهد این فرد فرم بسیج را پر کرده باشد یا خیر.

 

به این قسمت از بیانات رهبر معظم انقلاب خوب توجه کنیم:

« بسیج، جمع فداکارى از مردمند، براى مردم؛ تشکیل یک مجموعه‌اى در حرکت عظیم یک ملت مجاهد. حضور در دفاع، حضور در علم، حضور در هنر، حضور در سازندگى، حضور در سیاست، در فرهنگ، در کمک به مستضعفان، در کمک به درماندگان، در تولید، در فناورى، در پیشبرد مسائل گوناگون کشور، در ورزش، در درخششهاى بین‌المللى، در هر کار خیر؛ این حرکت بسیج است؛ حرکتى مردمى، براى مردم، در دل مردم، از خود مردم، از همه‌ى قشرها، زنان، مردان، جوانان، پیران، نوجوانان، از اصناف گوناگون؛ یعنى تشکیل یک مجموعه‌ى حزب‌الله واقعى»

در ابتدای سخن مولا اشاره می‌کنند که بسیج برای مردم، این عبارت به نوعی بیانگر این است که باید از هر اقدامی که وانمود کند بسیج متعلق به گروه خاصی است اجتناب نمود. شاید بتوان گفت که باید تمام مردم ایران را بسیجی معرفی کنیم  و برای آنان برنامه ای مشخص نمائییم  نه اینکه دایره برنامه ریزی های ما برای بسیج، تنها برای عده ای خاص باشد.

رهبر معظم انقلاب در ادامه به حضور بسیجیان یعنی همان «مردم» در زمینه های مختلف اشاره می‌کنند. در این بیانات اولین حضوری که ایشان به آن اشاره کردند، حضور دردفاع  بود.

حال با خود بیندیشیم که آیا منظور از حضور در دفاع به معنای آمادگی نظامی است؟ یا نه به منظور حضور آمادگی در مقابله با جنگ نرم؟

جواب این سوال را می‌توانیم با رجوع به سخنان گذشته معظم له در دیدار های خود با بسیجیان دریافت کنیم؛ همکنون هیچ تحلیلگری نمی‌تواند وجود حمله همه جانبه دشمن در تهاجم فرهنگی را نادیده بگیرد و از طرفی احتمال  حمله نظامی به کشور ایران، تقریبا بسیار بسیار کم است.  پس شاید مقصود رهبر معظم انقلاب از حضور در دفاع، به معنای  حضور و آمادگی در جنگ فرهنگی دشمن می‌باشد.

حضور به معنای در میدان بودن و دفاع به معنای مقابله کردن است.

یعنی یک بسیجی اگر در میدان جنگ نرم نباشد و با لوازم و نحوه مقابله با آن آشنایی لازم را نداشته باشد، نمیتوان او را به عنوان یک بسیجی معرفی کرد.

رهبر معظم انقلاب حضور در علم،  هنر، ورزش، فناوری،  تولید، سازندگی، سیاسیت، فرهنگ، کمک به درماندگان  و درنهایت هر کار خیر را، از لوازم و ویژگی های بسیج برشمردند.

ایشان با این جملات به خضوص جمله انتهایی که می فرمایند «در هر کار خیر»، به نوعی دایره بسیج و بسیجیان را بسیار گسترده می‌نمایند، یعنی هر فردی هر کار خیری را انجام دهد باید کار او را بسیجی وار بدانیم.

با این تعریف یعنی اگر یک فرد به فرض مثال زباله ای را از روی زمین بردارد و به سطل زباله بیندازد باید او را بسیجی بداینم. چرا که با این کار خیر قدمی را برای رضای خداوند متعال برداشته است. حال می‌خواهد این فرد فرم بسیج را پر کرده باشد یا خیر.

این تعبیر مقام معظم رهبری جریان را به سمتی می‌برد که هر کسی کار خیری انجام دهد ناخود آگاه حرکت او به عنوان یک حرکت بسیجی قلمداد می‌شود؛ در این جا می‌توانیم به جان کلام مولا در جذب حداکثری پی ببریم.

متأسفانه برخی افراد ذهن ها را به سمتی برده‌اند که بسیج را در افرادی خاص با چهره هایی خاص محدود کرده‌اند و مردم وقتی بخواهند در مورد بسیج قضاوت کنند عملکرد چند بسیجی را شاخص قرار می‌دهند در حالی که باید جریان را به سمتی برد که هر کار خیری توسط هر شخصی فارغ از اسم و رسم و جایگاه صورت بگیرد آن کارخیر همان فرهنگ بسیجی قلمداد و آن فرد به عنوان یک بسیجی شناخته شود.

یعنی بسیج را باید فارغ از اشخاص ابتدا به عنوان یک فرهنگ معرفی کنیم. مانند کلمه اسلام.

آیا اگر افرادی که اسمشان را مسلمان گذاشته‌اند کار بدی مرتکب شدند نتیجه این میشود که اسلام پسندیده نیست؟!

ما باید اسلام را با قرآن و سنت بشناسیم . و هر کس پیرو این دو امر بود مسلمان شناخته می‌شود.

در تعریف بسیج هم باید این طرز تفکر اجرایی شود تا اگر روزی چند بسیجی نما عملی ناپسند را مرتکب شدند به نام بسیج تمام نشود بلکه آن فرد ناخود اگاه از دایره بسیج بیرون رود.

به نوعی می‌توان گفت معیار بسیجی بودن تنها عمل و کار خیر است. نه داشتن و یا نداشتن کارت بسیج و نه عادی یا فعال  بودن آن.

چه بسا فردی تا کنون  پایش را پایگاه بسیج هم نگذاشته باشد ولی یک بسیجی نمونه ای باشد که رهبر معظم انقلاب از او خرسند باشد.

و چه بسا فرد یا مسئولی که سال‌ها در کسوت بسیج بوده و شناخته شده باشد ولی از بسیج تنها اسمش را به یدک بکشد.

 

به امید تشکیل یک مجموعه حزب اللهی واقعی در سرار کشور و سپس در سرار دنیا...

 حسن عبدالصمد

آیا ما بسیجی هستیم؟

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی، در اجتماع با شکوه هزاران نفر از اقشار نمونه ی بسیج سراسر کشور در سال 90 بسیار ریز بینانه پرده‌ای دیگر از حقایق عاشورا را که کمتر به آن توجه میشود را بازگو کردند.

ایشان در ابتدای بیانات خود تناسب میان هویت بسیج با هویت محرم و عاشورا را اشاره کردند و فرمودند: «همه‌ى تاریخ، همه‌ى عالم، مسئله‌ى عاشورا و حسین‌بن‌على (علیه‌السّلام) و اصحاب وفادار او را با این خصوصیت شناخته‌اند؛ فداکارى، ایثار در راه خدا و در راه تحقق اهداف الهى؛ لیکن مسئله‌ى عاشورا فقط این نیست. بله، برجسته‌ترین و نمایانترین خصوصیت عاشورا، همین فداکارى و شهادت است؛ ولى در ماجراى عاشورا حقایق دیگرى هم وجود دارد. از آغاز حرکت از مدینه، بذر معرفت پاشیده شد - این یکى از خصوصیات حادثه‌ى عاشوراست - بذر بصیرت پاشیده شد. اگر مردمى، امتى از بصیرت برخوردار نباشند، حقایق گوناگون، کار آنها را اصلاح نخواهد کرد؛ گره از مشکلات آنها گشوده نخواهد شد. بنابراین اخلاص، موقع‌شناسى، پاشیدن بذر یک حرکت فزاینده‌ى تاریخى، از خصوصیات مهم عاشوراست»

رهبر معظم انقلاب برای این عبارت از کلمه «بذر» استفاده کردند، بذر در اصطلاح به معنای کاشتن دانه گیاه است.همه می‌دانیم که  یکی از ویژگی‌های مهم در بذرپاشی «صبر» است؛ مطمئناً‌ کسی که بذر را می‌افشاند در  همان زمان انتظار کاشت محصول را ندارد.

 یقیناً امام حسین(ع) بذر معرفت وبصیرت را در آن روز در میان همه بذرافشانی کردند اما تنها 72 تن از یاران، ایشان را یاری نمودند، 72 فردی که هر کدام قبل و بعد از شهادتشان مانند درخت تنومندی اسلام را جاودانه و آبیاری کردند.


آقا در ادامه فرمودند «اگر مردمى، امتى از بصیرت برخوردار نباشند، حقایق گوناگون، کار آنها را اصلاح نخواهد کرد؛ گره از مشکلات آنها گشوده نخواهد شد»، یعنی گاهی اوقات ممکن است ملتی دارای خصوصیت فداکاری وایثار باشد اما فاقد معرفت وبصیرت باشند، اینجا می‌توان گفت که گره مشکلات آنها گشوده نخواهد شد.

شاید لازم باشد اشاره‌ای داشته باشیم به سخنان آیت‌الله ضیاء‌آبادی که سه ضلع عبادت و بندگی را معرفت«شناخت»، محبت، و اطاعت دانستند.

این استاد اخلاق‌ در سخنانشان فرمودند: در ابتدا باید معرفت یعنی شناخت کافی را بدست آورد وتا بذر محبت در دل انسان رشد پیدا کند و در انتها باید این معرفت و محبت به اطاعت منجر شود و الا این محبت و معرفت به تنهایی انسان را به جایی نمیرساند

دقیقاً‌ همان اتفاقی که در حادثه عاشورا افتاد برگرفته از این امر بود. افرادی که بعد از شهادت امام حسین(ع) به گریه و فغان پرداختند اما چون از بصیرت و معرفت تهی بودند محبتشان به اطاعتشان منجر نشد و اینچنین شد که مردم کوفه تا سال‌های سال بی‌وفا شناخته شوند.

 در شرایط کنونی بسیاری از نخبگان و خواص جامعه محبت پیغمبر خدا، امام حسین(ع)‌ و رهبر معظم انقلاب را در دل خود دارند، اما به راستی چند درصد ازهمین افراد دارای اطاعت پذیری بی‌چون و چرا هستند؟

چند درصد از خواص را می‌شناسیم که سخنان رهبر معظم انقلاب را مو به مو مرور کنند و به دنبال کدهای باشند که ایشان برای سعادت انسان معرفی می‌نمایند؟

 چرا رسانه‌های ما به جایی تحلیل دقیق سخنان رهبری، اکثراً‌ تنها خبر بیانات را منتشر می‌کنند و با توجه به اهداف سیاسی و حزبی خودشان تیترها را مشخص می نمایند؟


چند بسیجی می‌شناسیم که پس از اتمام سخنان آقا، متن بیانات را چندین بار مرور کنند و موشکافانه جان دل کلام مولا را در حد خود متوجه شوند و بر روی قلم به تحریر در آورند؟

رهبر معظم انقلاب در ادامه فرمودند:« اخلاص، موقع شناسی پاشیدن بذر یک حرکت فزاینده تاریخی از خصوصیات مهم عاشورا است»، بسیاری از افراد دارای روحیه فداکاری در راه خدا هستند اما اخلاص ندارند این خلاء برای انسان دشورای‌های را به وجود می‌آورد.

 برای مثال فرض کنیم بعداز سال‌ها تلاش و بی‌خوابی‌های بی‌وقفه کتابی را منتشر نمایم، منتهی در چاپ این کتاب به جای اسم نویسنده یعنی اسم خودمان، اسم شخص دیگری را بر روی آن درج می‌نمایند و چاپ می‌کنند. آیا ناراحت می‌شویم؟ اگر ناراحت شدیم بدانیم که در نوشتن این کتاب اخلاص نداشته‌ایم؛ اگر این کتاب را برای خدا نوشته‌ایم دیگر نباید ناراحت این موضوع باشیم که این کتاب با نام چه کسی منتشر شده است چرا که هدف از نوشتن این کتاب یا مقاله، روشنگری است حال با اسم خودمان باشد یا اسم شخص دیگری. به راستی چند درصد از خواص و مسئولین‌ما اینگونه هستند؟


دومین ویژگی‌ که رهبر معظم انقلاب به آن اشاره کردند موقعیت شناسی بود، موقعیت شناسی به معنای عمل به هنگام و به وقت است.

 افرادی در مسائل مختلف فرهنگی، اجتماعی و به خصوص سیاسی در جایی که باید موضع گیری کنند سکوت می‌کنند و درجایی که سکوت کنند به قول خودشان دست به افشاگری می‌زنند، این امر امروزه در بسیاری از خواص مشهود است.

 برای مثال وقتی رهبر معظم انقلاب خطری را گوشزد می‌کند وعلناً از یک امری اعلام خطر می‌نمایند و یا از عملکرد یک شخص یا گروهی دفاع می‌کند، عده‌ای به جای همقدم شدن با آقا با توجیه‌گری، سکوت می‌کنند و یا در جایی رهبر معظم انقلاب عده‌ای را به سکوت دعوت می‌کنند، افرادی با این توجیه که مولا نمی‌تواند حقایق را برای عموم باز کند، پای را جلوتر از آقا می‌گذارند. این افراط و تفریط زخم دیرینه‌ای است که از آغاز نبوت پیامبر(ص) و همچنین در عمر سی ساله انقلاب اسلامی ایران بسیار مشهود است.

رهبر معظم انقلاب در ادامه این جملات می‌فرمایند« امام حسین(ع) برای اعلای کلمه حق و برای نجات خلق همه داشته‌های خود را به میدان آوردند»،  همه داشته‌ها می‌تواند شامل مال، جان، ناموس و آبروی یک فرد باشد، به راستی چند درصد از خواص حاضرند مال خود را که کمترین نوع این داشته‌ها است را تماماً‌ فدای اسلام کنند.

 فرض کنیم حقوق یک کارمند به دلایلی عقب بیافتد آیا این کارمند طوری تربیت شده است که چند ماه برای خدا کار کند و با همان انگیز و شوق برسر کار خود باقی بماند؟

 مهمتر از جان و مال آبروی افراد است؛ متأسفانه برخی از افراد مطرح زمانی که کسی بر علیه‌شان صحبت می‌کنند حاضرند آبروی اسلام و انقلاب را ببرند اما از آبروی نداشته خود دفاع می‌کنند.

(تحلیل پاراگراف اول سخنان آقا در سالروز تشکیل بسیج در سال90)

ادامه دارد...

حسن عبدالصمد

کنکور امر به معروف و نهی از منکر/ سوال 12

| جمعه, ۲۰ آبان ۱۳۹۰، ۰۷:۵۶ ب.ظ | ۶۵ نظر
سوال۱۲/ متوجه میشوید در گوشی یکی از دوستان یا اقوامتان فیلم های مستهجن وجود دارد، چه اقدامی انجام می دهید؟

 

 

 

الف) بهش میگم فیلم جدید و باحال داری برام بلوتوث کنی!

ب) به منچه، هر کسی رو تو قبر خودش میزارن

ج)میرم به دوستان یا اقوام دیگه میگم که با فلانی نگردید، آخه تو گوشی موبایلش فیلم های خاک بر سری داره.

د)بهش میگم حیف نیست این فیلم ها رو نگاه میکنی؟

و) بدون هیچ حرفی رابطم رو باهاش کم میکنم.

ه)بهش میگم بلوتوثشو روشن کنه تا چند تا کلیپ صوتی و تصویری مذهی و تاثیر گذار براش بفرستم

 

عید اصلی ما ایرانیان چه عیدی است؟

| سه شنبه, ۱۷ آبان ۱۳۹۰، ۰۱:۱۴ ب.ظ | ۲۲ نظر
دید و بازدید، دادن عیدی، خرید لباس نو، خانه تکانی و...را باید در کدام عید به عنوان عید اصلی اجرا کرد؟ چرا؟

 

عید نوروز؟

عید غدیر؟

عید قربان؟

یا عید فطر؟

چرا و چگونه؟

شما در این رابطه چه اقدامی کرده اید و چه اقداماتی را پیشنهاد میکنید؟

 

کنکور امر به معروف و نهی از منکر/سوال11

| جمعه, ۱۳ آبان ۱۳۹۰، ۰۶:۲۱ ب.ظ | ۲۴ نظر
سوال11/  از درب منزل بیرون می ایید چشمتان به همسایه روبرویی می خورد که دارد اتوموبیلش را با شلنگ آب میشوید و آب زیادی را مصرف می کند، شما چه اقدامی انجام می دهید؟

 

Image Detail

الف) به منچه، قبض آبشو خودش پرداخت میکنه دیگه.

ب) تو دلم میگم چقدر آدم بی فرهنگیه داره آبو اسراف می کنه و بعدش راهمو میگیرمو میرم.

ج) بهش میگم،عباس آقا کمک نمی خوای؟(بعدش میرم کمکش میکنم و تو کمک کردن، ماشین رو بدون اسراف آب میشورم)

د) فرداش ماشین خودمومیارم و تو کوچه با یک سطل آب و دستمال خوب میشورم.

ه) میرم بهش میگم: خوب نیست اینقدر آب رو اسراف میکنیدا!

خودتان قضاوت کنید...

| سه شنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۰، ۰۷:۵۱ ق.ظ | ۲۷ نظر

خودتان قضاوت کنید...

این تصاویر مربوط به مراسم ارتحال امام خمینی است:

سی سال بعد بزرگداشت مراسم ارتحال امام:

و یار همنشین او...

و اینک استقبال مردم از مولایشان

 

 

حالا مراسم تدفین قذافی را در  اینجا ببینید

 و خودتان قضاوت کنید

(رسیدن دو دریا به یکدیگر)

| شنبه, ۷ آبان ۱۳۹۰، ۰۵:۵۱ ق.ظ | ۱۹ نظر

آنقدر شاعرانه بودکه خدا اسمش را بگذارد (رسیدن دو دریا به یکدیگر)

سالروز ازدواج حضرت علی ع و حضرت زهرا س مبارک

 

* بیانات مقام معظم رهبری پیرامون حضرت زهرا س

   ما را چه شده است؟!!!

 خداى متعال، زهراى اطهر(س) - این بنده برگزیده - را آزمود. دستگاه خداى متعال، دستگاه حساب و کتاب است، آنچه مى‏بخشد، با حساب و کتاب مى‏بخشد. او، گذشت و ایثار و معرفت و فداشدن این بنده خاص خود را در راه اهداف الهى مى‏داند، لذا او را مرکز فیوضات خود قرار مى‏دهد. ما باید این راه را برویم. ما هم باید گذشت کنیم، ایثار کنیم، اطاعت خدا کنیم، عبادت کنیم. مگر نمى‏گوییم که «حتى تورم قدماها»، این قدر در محراب عبادت خدا ایستاد! ما هم باید در محراب عبادت بایستیم، ما هم باید ذ کر خدا بگوییم، ما هم باید محبت الهى را در دلمان روز به روز زیاد کنیم. مگر نمى‏گوییم که با حال ناتوانى به مسجد رفت تا حقى را احقاق کند، ما هم باید در همه حالات تلاش کنیم تا حق را احقاق کنیم، ما هم باید از کسى نترسیم. مگر نمى‏گوییم که یک تنه در مقابل جامعه بزرگ زمان خود ایستاد، ما هم باید همچنان که همسر بزرگوارش(ع) فرمود: «لاتستوحشوا فى طریق الهدى لقلة اهله»؛ از کم‏بودن تعدادمان در مقابل دنیاى ظلم و استکبار نترسیم و تلاش کنیم. مگر نمى‏گوییم که آن بزرگوار کارى کرد که سوره دهر درباره او و شوهر و فرزندانش نازل شد؛ ایثار نسبت به فقرا و کمک به محرومان، به قیمت گرسنگى‏کشیدن خود؛ «و یوثرون على انفسهم ولو کان بهم خصاصة»، ما هم باید همین کارها را بکنیم. این نمى‏شود که ما از محبت فاطمه زهرا(س) دَم بزنیم، در حالى که آن بزرگوار براى خاطر گرسنگان، نان را از گلوى خود و عزیزانش مثل حسن و حسین - علیهما السلام - و پدر بزرگوارشان(ع) برید و به آن فقیر داد؛ نه یک روز، نه دو روز، سه روز! ما مى‏گوییم پیرو چنین کسى هستیم، ولى ما نه فقط نان را از گلوى خود نمى‏بریم که به فقرا بدهیم، (بلکه) اگر بتوانیم، نان را از گلوى فقرا هم مى‏بریم!

 این روایاتى که در کافى شریف و بعضى از کتب دیگر در باب علامات شیعه هست، ناظر به همین است، یعنى شیعه بایستى آن طورى عمل کند. ما باید زندگى آن‏ها را در زندگى خود - ولو به صورت ضعیف - نمایش بدهیم. ما و از ما بزرگترها کجا، آن آستان بلند کجا! معلوم است که ما حتى به حدود دوردست او هم نمى‏رسیم، اما باید تشبه کنیم. نمى‏شود در نقطه مقابل زندگى اهل بیت(ع) حرکت کنیم، ولى ادعا کنیم که ما جزو موالیان اهل بیتیم! ما باید شایستگى خود را ثابت کنیم. مگر نمى‏گوییم که جهیزیه آن بزرگوار چیزهایى بود که انسان با شنیدن آن‏ها اشکش جارى مى‏شود؟! مگر نمى‏گوییم که این زن والامقام، براى دنیا و زیور دنیا هیچ ارزشى قائل نبود؟! مگر مى‏شود که روزبه روز تشریفات و تجمل‏گرایى و زر و زیور و چیزهاى پوچ زندگى را بیشتر کنیم و مهریه دخترانمان را زیادتر نماییم!5/10/1370

ازدواج فاطمه زهرا

  «بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمه زهرا(علیهاالسلام) باشد؛ ازدواج با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بی نظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان، و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بی محتوای ظاهری.» 26/10/1368

همسرداری فاطمه

 «امیر المؤمنین (علیه السلام) یک وقتی درباره فاطمه زهرا (علیهاالسلام) فرمود: «ما اغضبتنی و لا خرجت من امری»؛ یک بار این زن در طول دوران زناشویی مرا به خشم نیاورد، یک بار از دستور من سرپیچی نکرد.

فاطمه زهرا (علیهاالسلام) با آن عظمت و جلالت، در محیط خانه یک همسر است؛ یک زن است همان طور که اسلام می گوید. [و] در محیط علم یک دانشمند والاست.» 25/9/1371

این رسمش نبود

| جمعه, ۲۹ مهر ۱۳۹۰، ۰۸:۵۱ ب.ظ | ۴۲ نظر

این رسمش نبود

آخه چرا؟!

مگه هر موقع هر چیزی می خواستی بهت ندادم؟

مگه تو زندگی واست کم گذاشته بودم؟

مگه هر موقع گرسنه شدی واست غذا آماده نکردم؟

مگه هر موقع احساس تنهایی کردی من سنگ صبورت نبودم؟

مگه اون موقع که ناراحت بودی من نبودم که آرومت کردم؟

مگه هر موقع مریض شدی خودم پرستاریتو نکردم؟

یادت میاد اون شب، داشتی تصادف میکردی، کی بود که کمکت کرد؟

یادت میاد اون روز آبروت داشت جلوی مردم می رفت من اومدم نذاشتم آبروت بره؟

یادت میاد اون روز تو شهر گم شده بودی من اومدم پیدات کردم؟

مگه اون زمانی که پیشم بودی بهت بد گذشت؟

مگه من  در قبال کارهام تا حالا چیزی ازت خواستم؟

من که جز خوشبختی و آرامشت چیزی نمیخواستم؟

چرا داری از پیشم میری؟

اصلا کجا داری میری؟

مگه جایی رو داری که میری؟

نمیگی دلم برات تنگ میشه؟

اگه تو منو دوست نداری ولی من خیلی عشقاتم،

 به خاطر اون نون نمکی که با هم خوردیم نرو؟

چرا داری به حرف اون گوش میدی؟

مگه نمیدونی هر کی با اون گشته بدبخت و پشیمون شده؟

مگه نمیدونی که اون دلش واسه هیچ کشی نمیسوزه؟

مگه نمیدونی چقدر آدم ها رو بدبخت کرده؟

نرو؟

واقعاً میخوای بری؟ باشه برو...ولی این رسمش نبود. فقط هیچ موقع منو فراموش نکن و بدون من همیشه دوستت دارم. هر موقع هم خواستی بیا پیشم فقط میترسم  وقتی بیای که دیگه دیر شده باشه...

امضا: خدا

(دوستت دارم ای بنده)

 

 ( متن بالا شرح حال زمانی است که یک انسان قصد یک گناهی را می‌کند)

 .......................................

شاهد مثال:

*خدا به حضرت داوود وحی کرد: به جوانان بنی­اسرائیل بگو: چرا خود را به دیگری مشغول می­دارید، حال آنکه من مشتاق شما هستم؟ این جفا چیست؟ اگر آنان که از من رویگردان شده­اند می­دانستند که چگونه در انتظارشان هستم و چه مهری نسبت به آنان دارم و چه قدر مشتاقم که معصیتشان را ترک کنند، از اشتیاق من می­مردند و در راه محبتم بند از بندشان جدا می­شد. این اراده من است درباره کسانی که از من رویگردان شده­اند. پس اراده­ام درباره روی­آورندگان به من چگونه است؟!

*هر کس مرا بخواند اجابت کنم ، و هر کس از من چیزى بخواهد به او عطا کنم ، و هر کس که در راه من احسان کند، تشکّر کنم ، و آنکه مرا معصیت کند، پرده پوشى کنم ، و هر کس به جانب من بیاید او را ثابت قدم بدارم و هر کس مرا بشناسد او را براى کارهاى پسندیده برگزینم و هر که مرا دوست بدارد او را به (بلا) مبتلى کنم و هر آنکه را من دوستش داشته باشم او را مى کشم (توفیق شهادت در راه خود به او نصیب کنم ) و هر که را من بکشم دیه او را به عهده مى گیرم و دیه هر کس که به عهده من باشد، وصال خود را دیه او قرار مى دهم

امام صادق علیه السلام فرمود:خداوند به موسى علیه السلام وحى فرمود:دروغ مى گوید آن کس که گمان برد مرا دوست دارد امّا چون شب فرا رسد چشم از عبادت من فرو بندد. مگر نه این است که هر دلداده اى دوست دارد با دلدار خود خلوت کند؟!

*سوره فرقان آیه 27 تا 29 : و روزی که ستمکار دستهای خود را میگزد و میگوید: ای کاش با پیامبر راهی برمیگرفتم. ای وای کاش فلانی را دوست خود نگرفته بودم. او بود که مرا به گمراهی کشانید پس از آنکه قرآن به من رسیده بود، و شیطان همواره فروگذارنده انسان است.سوره حج آیه4: بر شیطان مقرر شده که هر کس او را به دوستی بگیرد، قطعا او را گمراه میسازد و به عذاب آتش میکشاند. 

 

وال استریت و سپاه قدس

| چهارشنبه, ۲۷ مهر ۱۳۹۰، ۰۴:۱۰ ب.ظ | ۱۴ نظر

 

اینها که ایستاده اند در وال استریت
و داد می زنند 99 درصد ما

اینها هم از سپاه قدس اند؟!

یازده سپتامبر هم لابد
کار سپاه قدس بود!
و کسری بودجه امریکا

سقوط ارزش آقای اوباما...
حتّی گرسنگی سومالی
سقوط بورس لندن
کوررنگی سازمان ملل
و سونامی هایی که در راه اند...
تمام شان کار سپاه قدس است!
دمپایی یی که رد شد روزی

از کنار گوش آقای بوش
کار سپاه قدس بود!
و مردمی که می جنگند در لیبی
تمام شان عضو سپاه قدس اند!
جوانان میدان التحریر
زنان بحرینی

که خواب شاه عربستان را آشفته کرده اند
یک شعبه از سپاه قدس اند

اسناد ویکی لیکس

ترور مالکم ایکس هم لابد کار سپاه قدس بود


با این همه
عالی جناب اوباما!
حکایتی ست که می گوید

هیچ شیری
موش مرده نمی گیرد
لااقل می گفتی گاوی،
بوفالویی
پرزیدنت صهیونیستی...
شما که در هالیوودتان
گنجشک را با هواپیما عوض می کنید
آدمها را با روبات
غول هایی می سازید
که هرچه تیر می خورند نمی میرند
شما که می توانید از یک موش مرده
یک شیّاد بسازید
و هر لحظه از دوربین هایتان

یک فاحشه بیرون بیاورید

می توانید از ترکیب کوکائین و کوکاکولا

جاسوس بسازید

اماّ

ما هم بیکار نبودیم
گیرم به طنز در نطنز
یا به جد در نجد
عشق را غنی سازی کردیم با عقل
پیوند زدیم شعر را با فریاد

عالی جناب اوباما !

با همان دماغ پینوکیویی ات
از زیر دشداشه ی شیخ نفت
بیرون بیا لطفا ...
حالا نوبت توست
یا حبیبی...
تکان نخور که منفجر خواهی شد
در زیر کلاه کوچک شیمون پرز!
- انفجار پشت انفجار-
تکان نخور آقای پرز!
که متّصل شده با فیبر نوری
به دمت

بچه های سرراهی بالاترین...

و متصل شده اند به تو
جرسی ها و چرسی ها
با تمام تخس هایی

که پستان مادرشان را گاز گرفته اند

که متصل شده اند به تو جیرجیرک ها و قورباغه ها

و متصل شده است به تو خبرگزاری بی بی سی
با تمام نوه ها و نتیجه هایش
تکان نخورید!
تمام تان در محاصره ی سپاه قدس اید!
لبخند بزنید
قطعنامه صادر کنید
و شکلک در بیاورید
شما در مقابل دوربین مخفی مردم قرار دارید...

علیرضا قزوه

من از رفتن آقا به کرمانشاه ناراحتم!

| شنبه, ۲۳ مهر ۱۳۹۰، ۰۶:۲۳ ق.ظ | ۴۲ نظر

من از رفتن آقا به کرمانشاه ناراحتم!

   
تهرانی ها نگرانند،می‌ترسند که با رفتن آقا زمین فرصت را غنیمت بشمارد و کار خودش را بکند.

من ناراحتم، از رفتن ایشان به کرمانشاه ناراحتم. چرا؟!

چون می ترسم! از تهرانی که ضد زلزله ندارد باید رفت!

می گویند که خداوند به واسطه ی حضور علماست که خطرها و بلایا را از شهرها دور می کند.

می ترسم! نه تنها من که خیلی ها می ترسند. می ترسند که با رفتنشان، زمین فرصت را غنیمت بشمارد(!) و کار خودش را بکند.

ماشاء الله اینقدر مردم تهران زیادند و به همین میزان هم وفور گناه است که دفع خطر همه ی این گناهان، تنها با حضور آقا ممکن است.

می ترسم! زلزله یک ۱۰ روزی بیزحمت امان بده تا دوباره آقا بیایند!

یک تهرانی

هر زیبایی، دیدنیست؟

| چهارشنبه, ۲۰ مهر ۱۳۹۰، ۰۴:۴۳ ب.ظ | ۳۱ نظر
  

    چه اشکالی دارد که انسان به چهره جنس مخالف، نگاه کند و لذت ببرد ؟            

جواب: دیدن هر چیز به ظاهر زیبا برای ما خوشایند و سودمند نیست مثلا نگاه مستقیم به خورشید با آن همه روشنایی و زیبایی نه تنها سودی ندارد بلکه باعث کوری یا ضعف بینایی می شود.

نگاه به حسن جمال جنس مخالف هم ضررهایی دارد که به طور خلاصه اشاره می کنم:

می بینی، می خواهی، به وصالش نمی رسی، دچار افسردگی می شوی

یا امام رضا ادرکنی

| شنبه, ۱۶ مهر ۱۳۹۰، ۰۳:۴۲ ب.ظ | ۳۰ نظر

فلج می شود

کنار ضریحتان

چرخ های ویلچر...