سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعودی
آنچه پیش رو دارید اقتباس از سخنرانی حجت الاسلام والمسلمین مسعودی در اولین گردهمایی مبلغان هجرت بلند مدت استان
خراسان است . در این سخنرانی پس از بیان مقدمه ای درباره اهمیت تعقل و تفکر در تبلیغ، نکاتی درباره بایدهای تبلیغ مورد بحث
قرار گرفته است .
× × ×
از وجود مقدس مولای متقیان حدیثی نقل می شود که «هبط جبرئیل علی آدم علیه السلام فقال یا آدم انی امرت ان اخیرک واحدة
من ثلاث فاخترها و دع اثنتین . فقال له آدم: یا جبرئیل و ما الثلاث؟ فقال: العقل و الحیاء و الدین . فقال آدم: انی قد اخترت العقل .
فقال جبرئیل للحیاء والدین انصرفا و دعاه، فقالا یا جبرئیل انا امرنا ان نکون مع العقل حیث کان; (1) جبرئیل بر حضرت آدم علیه
السلام نازل شد و فرمود: ای آدم! من مامور شده ام که تو را بین یکی از سه چیز مخیر کنم، پس آن را انتخاب کرده و دو تای دیگر
را رها کن . آدم علیه السلام به او فرمود: ای جبرئیل! آن سه کدامند؟ فرمود: عقل و حیا و دین . آدم فرمود: من عقل را اختیار کردم .
سپس جبرئیل به حیا و دین گفت: [به جایگاه خود] برگردید و او را واگذارید [. ولی] آنها گفتند: ای جبرئیل! ما مامور شده ایم که
هر کجا که عقل باشد با او همراه باشیم .»
من این حدیث بسیار ارزشمند را درآمد و مقدمه عرایضم قرار می دهم . به نظر می رسد عقلی که در این حدیث مورد نظر است،
عقل و عقلانیت به عنوان ابزاری در مقابل وحیانیت نیست، چنانکه امروز عقل به عنوان یکی از مبانی و پایه های مکتب انسان گرایی
در مقابل مکتب الهی مطرح می شود . بلکه ظاهرا منظور از عقل، عقل دینی، عقل راهبردی و عقل فطری است . چنین عقلی اگر
وجود داشت دین و سلامت اخلاقی و عفت و حیا نیز خواهد بود . عقلی که به انسان می آموزد که در زندگی چگونه عمل کند تا
دینداری او تضعیف نگشته و حیا و عفت عمومی وی نیز خدشه دار نشود .
ممکن است این ضعف در وجود من روحانی هم باشد و تفکر بایسته دینی نداشته باشم . ضعف تفکر و هوشمندی اختصاص به
انسانهای غیر متدین یا غیر روحانی یا انسانهایی که با علم و ایمان و اندیشه مرتبط نیستند ندارد . مرحوم استاد مطهری رحمه الله
در کتابهایشان داستانی را آورده اند که بسیار زیباست . ایشان می فرمایند: من از قم با اتوبوس به مشهد می آمدم . اتوبوس برای
صرف شام و نماز توقف کرد، به آقای راننده گفتم چقدر برای نماز وقت داریم و چه مدت توقف خواهیم داشت؟ راننده با عصبانیت
گفت: آخوند برو، حالا یک کاریش می کنیم .
فهمیدم ایشان از آن ضد آخوندهای جدی است . چیزی نگفتم، رفتم وضو بگیرم و نماز بخوانم دیدم این آقای راننده هم آمد و در
آن شرایط قبل از انقلاب که معمولا نماز نمی خواندند، نماز خیلی خوبی خواند . برای من خیلی عجیب بود که ایشان این قدر با من
برخورد تند کرد و از آن طرف این قدر نماز زیبا خواند .
راننده برای اینکه خوابش نبرد دو تا جوان دانشجو را صدا کرد تا با هم حرف بزنند . در ضمن صحبت، ماجرای خود را برای ایشان
بازگو کرد و گفت: پدر من مرید سرسخت یک آقای روحانی بود که بسیار ساده لوح بود و در عین حال هر حرفی که آن روحانی
می زد پدر من بی چون و چرا اطاعت می کرد . از جمله به پدر من گفت: مبادا بچه خود را بگذاری درس بخواند . این مدارس، مراکز
شیطان است، انسان را شیطان می کند، انسان را فاسد می کند . مطلقا نگذار بچه ات سواد یاد بگیرد . پدر من نیز نگذاشت من
سواد یاد بگیرم و الآن سواد ندارم و شاگرد شوفر هستم، در حالی که تمام بستگانم مهندس و دکتر شده اند .
استاد مطهری، می فرماید: اینجا بود که فهمیدم چرا ایشان ضد روحانی است . آن روحانی دستوری صادر کرده بود که ناشی از
تعقل و تفکر نبوده است .
انسان مؤمن باید خوب بیندیشد و در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی خویش تفکر کند . یکی از بزرگترین مشکلات زندگی افراد
مؤمن و متعهد، مشکلات مربوط به فرزندان ایشان است . افراد زیادی را می شناسم که خودشان مؤمن هستند ولی بچه هایشان
مشکل دارند . البته برخی از این مشکلات به شرایط زمانه برمی گردد، اما بخشی از آن نیز به خود ما مؤمنان مربوط است .
بسیاری از مشکلات و انحرافات موجود ناشی از این است که ما خوب فکر نمی کنیم و از تعقل خویش بهره نمی گیریم . بنابراین
جبرئیل فرمود اگر عقل را انتخاب کردی دو موقعیت دیگر یعنی دین و اخلاق، نیز به وجود خواهد آمد .
ما نیز بایستی در تبلیغ خویش عاقلانه رفتار کنیم، یعنی باید از اصول و روشهایی که پذیرفته شده و علمی است بهره ببریم و اگر
بهره نبردیم ممکن است تبلیغ برای خدا باشد اما متفکرانه و عاقلانه نخواهد بود و نتیجه آن نیز اندک است .
امروز به طور کلی در مقوله تبلیغ، آموزش، تعلیم و تعلم، از دو مسئله عمده استفاده می شود: یکی قوانین حوزه تبلیغ، تعلیم و
تربیت و دیگری فضاهای حاکم بر مقوله تبلیغ . ما باید به این دو امر بسیار توجه کنیم، زیرا دیگران به این دو مقوله توجه زیادی
دارند .
قوانین حوزه تبلیغ
1 - آگاهی دهی و معرفت بخشی:
شاید بگوئید ما جز معرفت دهی کار دیگری نمی کنیم . برای مثال در قالب کلاس، نماز، پس از نماز و قبل از نماز، مدام در حال
آگاهی دادن هستیم، ولی من عرض می کنم که بخشی از آگاهی دهی، علمی است ولی بیشتر آن عملی می باشد . یعنی اگر شما
مطلبی را بیان کنید و مخاطب آن را در رفتار و کردار شما مشاهده نکند، چنین مخاطبی از نظر علمی جاهل است نه عالم .
2 - توجه به موقعیت مخاطب:
ما باید مخاطبان خود را طبقه بندی کنیم . برای آقایان یکسری قوانین خاص رفتاری وجود دارد و برای خانمها قوانین دیگر .
برای آقایان مباحث معرفتی به گونه ای طرح می شود و برای خانمها به گونه ای دیگر . در مقام تبلیغ و آموزش باید دقیقا به
جنسیت مخاطب توجه کنیم . مخاطبان ما از نظر سن نیز باید طبقه بندی شوند و ادبیات تبلیغ وابسته به شرایط، جنس و سن
مخاطبان باشد .
اینجانب به خاطر دارد که در ایام کودکی، یکی از متدینین تهران که از دوستان خانوادگی ما بشمار می آمد، به مشهد مشرف
می شد و دوست داشت زیارت خوب و دلخواهی انجام دهد . و نیز علاقه داشت من را نیز با تربیت دینی و مذهبی آشنا کند . او
دست مرا می گرفت و صبح پیاده به حرم مطهر می برد و می گفت: به هر کاری که من می کنم نگاه کن تا با ایمان شوی و گمراه
نگردی . ایشان تا ظهر نماز و دعا می خواند و مجددا من را پیاده به منزل باز می گرداند . نه بستنی، نه شکلات، نه شربت و نه هیچ
لذت و آسایشی . لذا من همیشه آرزو می کردم این دوست مؤمن ما به مشهد نیاید . این خاطره تلخ در ذهن من باقی مانده است .
ایشان فرمول سن را در مورد من پیاده نمی کرد .
ما باید مخاطب شناس باشیم و جنس و سن و موقعیت آنان را در نظر بگیریم و به آن دقیقا توجه داشته باشیم .
گاهی مخاطبین ما در خانواده هایی بزرگ شده اند که با کفر و بی دینی روزگار می گذرانند . من متاسفانه در روستاها نیستم، اما در
فضای دانشگاه این را به وضوح مشاهده می کنم . یکبار بعد از کلاس به دانشجوی خواهری که در ماه رمضان آرایش کرده بود و جلو
کلاس نشسته بود، گفتم: چرا این قدر آرایش کردی و تازه چرا جلو نشستی؟ گفت: حاج آقا ما از شماها شنیده ایم که نظافت از
ایمان است . من فکر کردم کار خوبی کرده ام و به خدا نزدیک شده ام .
کسی که در فضایی بزرگ شده که محرم و نامحرم برایش یکی بوده و با آواز غنا و رقص بزرگ شده، برخورد خاص خود را می طلبد
. این یک محیط است، یک محیط هم خانه یک روحانی است که فضای آن فضای قرآن و نماز و عبادت است . بنابراین ما باید
مخاطب خویش را دقیقا شناسایی کرده و به شرایط او توجه داشته باشیم .
3 - استفاده از محرکهای مناسب:
قویترین محرکها دو چیز است: یکی «تشویق به موقع » و دیگری «تنبیه به موقع » و بایستی توجه داشت که هیچ کدام از این دو
مادی نیست . گاهی دوستان گلایه می کنند که به ما امکانات نمی دهند، من عرض می کنم تشویق و تنبیه اصلا مادی نیست . اوج
تشویق، رابطه محبت و مودت است و اوج تنبیه نبود این رابطه است . باید طوری رفتار کرد که اگر روحانی خوشحال بود روستا
خوشحال باشد و اگر ناراحت بود روستا ناراحت باشد . این تنبیه و تشویق است . نمازخوان کردن افراد با تکیه بر مادیات چندان به
صواب نیست . تنبیه نیز همین گونه است .
قوانین حاکم بر فضاهای آموزشی و تبلیغی
در فضاهای آموزشی از سه قانون باید پیروی کرد:
1 - الگوها:
اگر فراگیر، الگوی مناسب نداشته باشد، تعالیم حوزه تبلیغ و تعلیم و تربیت بی حاصل خواهد بود . کتابی به نام «پا به پای آفتاب »
وجود دارد، این کتاب ارزشمند به زوایای تقریبا خصوصی زندگی حضرت امام رحمه الله وارد شده و خاطراتی است که همسر امام و
دیگر نزدیکان او بیان کرده اند . خانم خدیجه ثقفی همسر محترم حضرت امام رحمه الله می گویند: امام در طول زندگی مشترک
یکبار به من نگفت یک لیوان آب به من بده . این تعلیم و تبلیغ عملی دین است .
در این کشور اگر تقوی، زهد، مدیریت و خلوص رهبری نبود، انقلاب با مشکلات جدی و غیرقابل حلی مواجه می شد . تعدادی از
دوستان من با پاسدارانی که در امر حفاظت از بیت رهبری مشارکت دارند، مرتبطند . آنها می گویند: فلانی! این که شنیده ای تمام
زندگی ایشان در یک وانت خلاصه می شود، دروغ نیست بلکه یک واقعیت است . زمانی که ایشان راجع به زهد و دنیا گریزی صحبت
فرموده بودند، یکی از آقایان - که از قضات سرشناس است - مجموع زندگی خود را لیست کرد، خدمت آقا برد و گفت: زندگی من
این مقدار می ارزد . آقا فرمودند: با توجه به شناختی که از شما دارم، این قلمها زائد است و آن آقای قاضی تبعیت کردند .
یکی از معاونین محترم قوه قضائیه در جواب سؤال من که چرا شما از محافظ استفاده نمی کنید، فرمود: این سؤال را زیاد از من
می پرسند . یکبار کسی همین سؤال را از من پرسید، دستش را گرفتم و با هم به خیابان رفتیم، یک رفته گر به من سلام کرد، گفتم
این اولین محافظ من، بعد یک مغازه دار سلام کرد، گفتم: این هم محافظ دیگر من و . . . وقتی من را پیاده می بینند و مشاهده
می کنند که وضع زندگی من تغییر نکرده است، دوستدار و محافظ من خواهند بود .
ما باید توجه داشته باشیم که دقیقا رفتار ما روحانیت تحت نظر و مطالعه مردم است و ما الگوی رفتاری مردم هستیم .
2 - روشها:
باید توجه داشت که اگر از روشهای مناسبی - که مبتنی بر آخرین دستاوردهای علمی است - برای تبلیغ استفاده نکنیم یقینا تبلیغ،
فاقد کارایی و اثربخشی خواهد بود . برای مثال هنر یکی از این امور است . من و شما دائما صحبت می کنیم و در صحبت خویش از
آیه و حدیث استفاده بسیاری می کنیم، اما کمتر آن را هنرمندانه ارائه می کنیم، درست بر عکس، غربیها با هنر شروع می کنند و
چون بسیار به کار روی کودکان معتقد هستند، از کار خویش نیز نتیجه می گیرند .
استادی در مشهد داریم که حدودا بیست سال در آمریکا بوده است و نماینده برجسته یکی از مکاتب روانشناسی در ایران است .
ایشان می فرمود: در آمریکا به هر استودیوی فیلمسازی که بروید یک روانکاو وجود دارد، ولی در استودیوی کودک، چند روانکاو و
روانشناس هستند .
ما راجع به بخل صحبت می کنیم، اما آنها کارتون می سازند و مقوله بخل و سخاوت را به نمایش می گذارند، مثل کارتون معروف
«اردک پول دار اسکروماج » که در خواب مراحل پس از مرگ خویش را می بیند و بعد از آن سخاوتمند می شود .
در یکی از سمینارهای مسئولین صدا و سیما سؤالی را مطرح نمودند که چرا اساسا در بیشتر این کارتونها مادر گم می شود؟
تعدادی مقاله در پاسخ به این سؤال ارائه شد . از جمله حرفهای مطرح شده در مقالات این بود که سازنده این کارتونها ژاپن است،
اما تهیه کننده آن انگلستان می باشد . یعنی تهیه کننده، کمپانی معروف تبلیغی «رابرت مردوخ » در لندن است .
«رابرت مردوخ » فردی صهیونیست و استرالیایی الاصل است که در لندن زندگی می کند و کمپانیهای عمده تبلیغی جهان متعلق
به اوست . او تهیه کننده این کارتونهاست .
در آن مقاله تحلیل شده بود که بزرگترین مسئله صهیونیسم در حال حاضر مهاجرت یهود است و این که یهودیان حاضر به
مهاجرت به فلسطین نمی باشند، زیرا امنیت و اقتصاد سالم وجود ندارد . او کارتونهایی برای کودکان می سازد که در آنها قهرمان
داستان به دنبال مادر خویش می گردد . تمامی کودکانی که در سرتاسر جهان این کارتونها را می بینند در جریان مراحل رشد
خویش و تا زمانی که بالغ می شوند احساس می کنند که مادری گمشده دارند، در عین این که مادر دارند . از سوی دیگر ما
می دانیم، معروفترین شعار صهیونیسم بین الملل این است که «فلسطین مادر یهودیان است و سرانجام روزی فرزندان این مادر
باید به دامن او بازگردند .» بنابراین یهود و صهیونیست به شدت از مقوله هنر برای تبلیغش استفاده می کند .
در حال حاضر یکی از معروفترین گیتاریستهای دنیا فردی به نام اریک کلاپتون است . او کسی است که بر اثر افراط در خوردن
مشروب کور و نابینا شد، ولی توبه مسیحی کرد و به اصطلاح فرد صالحی شد . از آن به بعد موسیقیهایی که نواخت جزء
معروفترین موزیکهای دنیا است .
آمریکاییها در سال گذشته این شخص را به نیویورک آوردند و از او خواستند که بر روی خرابه های دو برج معروف که در حادثه 11
سپتامبر خراب شده بودند به نام «نیویورک زنده است » گیتار بنوازد . این تصنیف در تمام جهان پخش و معروف شد . آنها می دانند
چگونه باید از بهترین موسیقیها، فیلمها و وسائل، کمک گرفت . اینک این سؤال مطرح است که ما چقدر از این دانشها بهره مند
هستیم و استفاده می بریم .
یکی از بزرگواران روحانی که عضو مجلس پنجم بودند می فرمودند: در منزل ما صحبت از عقد دخترم بود و بزرگان فامیل جمع
بودند و هر کدام نظر می دادند که چگونه عقد و مجلس برگزار شود، نوبت به این رسید که عقد در کجا برگزار شود؟ در باشگاه یا در
حسینیه و . . . دختر کوچک من دست خود را بلند کرد . دختر روحانی، سید، بزرگوار و نماینده وقت مجلس، گفت: پدر! من هم
نظر بدهم؟ گفتم: بگو پدر جان . گفت: به نظر من اگر مجلس عقد خواهرم را در کلیسا بگیریم از همه جا بهتر است .
ایشان گفت: من جلوی بزرگان فامیل شرمنده شدم و بعد از اتمام جلسه از دخترم سؤال کردم که عزیزم من و تو که کلیسا
نرفته ایم، گفت نه، گفتم دوستان تو که مسیحی نیستند، گفت نه، گفتم پس تو از کجا کلیسا را دیده ای؟
گفت: من در هر چه فیلم سینمایی می بینم، عروسیها در کلیساست . لذا گفتم عقد خواهرم را به کلیسا ببرید . یعنی فیلمهای
غربی یک پیامش داستان و سوژه فیلم است، پیام دیگرش القای فرهنگ مسیحی است . اگر من و شما نیز از روشهای مناسب
استفاده نکنیم، تبلیغمان فاقد کارآیی خواهد بود .
3 - فراهم آوردن محیط مناسب:
منظور از محیط مناسب، محیطی است که تعالیم حاکم بر حوزه تبلیغ، تعلیم و تربیت بتواند از آن بهره ببرد . البته این مقوله
وسیعتر از آن است که در این زمان کوتاه پاسخ بگیرد .
پی نوشت:
1) اصول کافی، ج 1، ص 10 .
|