باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

باید کاری کرد

وبگاه شخصی حسن عبدالصمد

۷ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

این جمله قصار از کیست؟

| يكشنبه, ۳۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۳۵ ق.ظ | ۲۰ نظر

این جمله قصار از کیست؟

«از کسى که بر او خشم گرفته اى ، صفا و صمیمیت مخواه و از کسى که به وى خیانت کرده اى ، وفا مطلب ، و از کسى که به او بدبین شده اى ، انتظار خیرخواهى نداشته باش ، که دل دیگران براى تو همچون دل تو براى آنهاست.»

 

الف) گوته

ب) دکتر شریعتی

ب) دیل گارنگی

د) امام هادی (ع)

.........................................................

۱-گزینه صحیح (د) می‌باشد.

۲-به نظر من بهترین اقدام برای مقابله به هتاکی شاهین نجفی ها، تنها تبلیغ اندیشه های بزرگانمان است.

۳-خدا رو شکر که خداوند دشمنان ما را از احمق ها قرار داد، چرا که فعالیت آنان نه تنها باعث تضعیف تشیع، بلکه باعث این شد که حداقل من بچه شیعه در فضای مجازی بیشتر مطلب راجع به اندیشه های امام هادی (ع) بخوانم، و از طرفی باعث شد که اهل تسنن و ادیان دیگر هم با خود بگویند این امام شیعیان کیست که اینقدر در موردش بحث میشود؟و مجبور میشوند که مطالعاتی را درباره امامانمان داشته باشند.

۴جاء الحق و زهق الباطل

کنکور امر به معروف و نهی از منکر/سوال17

| چهارشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۷:۱۸ ق.ظ | ۱۷ نظر

سوال۱۷:

 متوجه میشوید لامپ های راهرو سختمان محل کار و یا محل سکونت شما پر مصرف است ، چه اقدامی انجام میدادید؟

الف) بی خیال از کنارش رد میشوم

ب) فقط تاسف میخورم که چرا باید لامپ ها پر مصرف باشد

ج) میروم سراغ مدیر ساختما یا مدیر محل کار و به او میگویم که لامپ های کم مصرف تهیه کند.

د) یک لامپ کم مصرف با هزینه شخصی تهیه میکنم و آن را جلوی چشم دیگران در راهرو نصب میکنم.

...............................................................................

 

بعد نوشت:

1- اگر خدای نکرده خواستید امر به معروف کنید یک وقت لامپ چینی نخریدا!!

2- ماین کار رو میتونید در مورد میوه فروش سر کوچتون هم اجرا کنید،یک لامپ کم مصرف بهش هدیه کنید

3- فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره

وقتی رهبری لبخند را ضروری میداند..

| پنجشنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۱:۵۴ ق.ظ | ۲۰ نظر

وقتی رهبری لبخند را ضروری میداند

Image Detail

این جمله از کیست؟

( یکى از ضرورتهاى جامعه، لبخند است)

 

الف) چارلی چاپین                           ب) دکتر شریعتی

ج) فرانسیس بیکن                            د) آیت الله خامنه‌ای

زیاد فکر نکنید، گزینه صحیح (د) است. شاید خیلی از شما خوانندگان جملات  آیت‌الله‌ ‌خامنه‌ای پیرامون لبخند را نشنیده باشید.

وقتی کلیپ صوتی سخنان رهبری راجع به لبخند را از تلفن همراه برادرم شنیدم، برایم خیلی جالب بود که رهبرمسلمین جهان صحبت از شادی و ضرورت داشتن لبخند در جامعه سخن به میان می‌آورد.اما بسیاری از ما شیعیان نسبت به این مهم بی توجه هستیم.

از زمان های  گذشته تا کنون دشمنان اسلام سعی در سیاه نمایی و خشن بودن مسلمانان را داشته اند.این قضیه را میتوان از فیلم‌های دنیای غرب متوجه شد که مدام به مخاطب خود القا میکنند که مسلمانان افرادی عبوس، عصبانی، خشن و غیر لطیف هستند.

حال سخنان بسیار زیبا و دلنشین رهبر معظم انقلاب پیرامون لبخند را میخوانی: 

یکى از مقوله‏هاى بسیار مهم و یقیناً یکى از ضرورتهاى جامعه، لبخند است. لبخند یکى از نیازهاى زندگى انسان است. زندگىِ بى‏شادى و بى‏لبخند، زندگى دوزخى است. زندگى بهشتى، زندگى با لبخند است.

 حضرت على فرمود: «المؤمن بشره فى وجهه و حزنه فى قلبه»؛ اگر غصه‏یى دارید، باید در دلتان نگه دارید؛ مؤمن این‏طورى است. لبخند و شادى مؤمن در چهره‏ى اوست. اصلاً چهره‏ها باید شاد باشد.

اگر با چهره‏ى خودتان مى‏توانید به جامعه شادى بدهید، باید این کار را بکنید. شادى لازم است و باید آن را براى مردم تأمین کرد؛ منتها این کار برنامه‏ریزى مى‏خواهد. مراقب باشید شادى در مردم با لودگى و ابتذال و بى‏بندوبارى همراه نشود؛ از این طریق به مردم شادى داده نشود. همه‏جور مى‏شود به مردم شادى داد؛ از نوع صحیح آن شادى داده شود.

گاهى اوقات یک لطیفه یا یک تعبیرِ بجا مخاطب را شاد و خوشحال مى‏کند؛ گاهى هم ممکن است یک آدم لوده با ده جور ادا درآوردن، نتواند آن‏طور شادى را ایجاد کند. شادى کردن و شادى دادن به مردم، به‏معناى لودگى نیست.

یکى از آقایانى که در صدا و سیما گاهى صحبت مى‏کند و مصاحبه‏هاى خوب و صحبتهاى خوبى دارد - من گاهى گوش کرده‏ام - اصلاً شوخى نمى‏کند؛ اما تعبیرات و کیفیت بیانش طورى است که انسان گاهى بى‏اختیار لبخند به لب مى‏آورد؛ این‏طور خوب است.

بیانات  رهبر انقلاب در دیدار رییس و مدیران سازمان صدا وسیما۱۱/۰۹/۸۹

 

(گاهى یک لبخند شما، از دارو و درمانى که براى این بیمار به کار میرود، ارزشش بیشتر است، اثرش بیشتر است. بیمار دچار آشفتگى است، دچار ناراحتى است - بخصوص بیماران سخت - کمک به او، فقط کمک به جسم او نیست؛ جسم او را با دارو و درمان و تزریق و تدابیر پزشکى بایستى علاج کرد؛ اما روح او با محبت، با لطف، با نوازش، با مهربانى درمان میشود. گاهى این درمان روحى، حتّى جاى درمان جسمى را هم میگیرد؛ این، هم علمى است، هم به تجربه ثابت شده است که شادى روح انسان، شادى عصبى و احساسى انسان، بر روى جسم او تأثیر مثبت میگذارد)

بیانات در دیدار گروه کثیری از پرستاران نمونه کشور۰۱/۰۲/۸۹

صوت کامل بیانات مقام معظم رهبری:

 

خانم های ایرانی همه ملکه هستند

| چهارشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۱۲:۳۵ ب.ظ | ۳۰ نظر

خانم های ایرانی همه ملکه هستند


یک روز یه پسر انگلیسی میاد با طعنه به یک پسر ایرانی میگه:

چرا خانوماتون نمیتونن با مردا دست بدن یا لمسشون کنن؟؟
یعنی مردای ایرانی اینقدر شهوت پرستن که نمیتونن خودشون رو کنترل کنن؟؟
پسره ایرانی لبخندی میزنه و میگه:
ملکه انگلستان میتونه با هر مردی دست بده؟ و هر مردی ملکه انگلستانو لمس کنه؟!
پسره انگلیسی با عصبانیت میگه: ... ... نه!مگه فرد عادیه؟!! فقط افراد خاصی میتون با ایشون در رابطه باشن!!!
پسر ایرانی میگه: خانومای ما همه ملکه هستن!!!


محرمانه: افتخارم اینست که در کشوری زندگی می کنم که پاکدامنی زنانش زبانزد خاص و عام است

کنکور امر به معروف و نهی از منکر/سوال16

| دوشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۵:۲۷ ق.ظ | ۱۹ نظر

مبارزه با گران فروشی

 

سوال۱۶:

برای خرید پنیر به مغازه میروید، فروشنده پنیر را 100 تومان بیشتر از نرخی که بر روی کالا درج شده به شما میفروشد، شما چه اقدامی انجام میدهید؟

 

الف)اصلا قیمتش رو نگاه نمیکنم هر چی فروشنده گفت میگم قبوله

ب) ای بابا 100 تومن که ارزش نداره، اصلا به روی خودم نمیارم که داره گرون میفروشه.

ج) به فروشنده میگم: آقا داری گرون میفروشی ها! بعدش مغازه دار میگه: جنسا گرون شده و...، و من پنیر رو میخرم.

د) به فروشنده میگم:  آقا قیمتی که روش درج شده این نیست! بعدش مغازه دارمیگه همه چی گرون شده و...، و من به مغازه دیگری میروم.

ه) به فروشنده میگم: آقا داری گرون میفروشی ها، و وقتی پافشاری کنه، با شماره 124 تماس میگیرم و تخلفش رو گزارش میدم.

...................................................

شما کدام گزینه را انتخاب میکنید؟و دلیل انتخابتان چیست؟

 

مسمار سخن میگوید

| سه شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۸:۱۶ ق.ظ | ۳۰ نظر

یا غیاث المستغیثین

مسمار سخن میگوید

 

(از حضرت ولی عصر(عج) بابت نوشتن این مطلب پوزش میخواهم)

مسمار:میخ در

ای کاش میتوانستم با کسی درد دل کنم،دردهای پر سوزم را به چه کسی بگویم.

دردهایی که 1422 سال است با آنها زندگی کرده ام. دردهایی که نمیدانم تا کی ادامه خواهد داشت.

بگذارید در ابتدا از لحظات خوش زندگیم بگویم، زمانی که عزیزترین افراد من را لمس میکردند.زمانی که دستان خوشبو و پر مهر اهل بیت پیامبر بر روی من نوازش میشد.

هنوز صدای رسول خدا  در گوشم است که هر بار برای رفتن به مسجد  از جلوی من عبور میکرد آیه تطهیر را بلند میخواند تا همگان بدانند اهالی این خانه از هر عیب و نقصی مبرا هستند.

هنوز صدای رسول خدا در گوشم است که میفرمود فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد من را آزرده است و هر کس او را خوشنود کند من را خشنود کرده است.

هنوز صدای جبرئیل در گوشم است که در حدیث کسا فرمود: (اى فرشتگان من و اى ساکنان آسمانهایم براستى که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریاى روان و نه کشتى در جریان را مگر بخاطر دوستى این پنج تن اینان که در زیر کسایند.

 سپس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟ خداوند فرمود: آنان خاندان نبوت و رسالتند آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش)

هنوز صدای لالایی های زهرا برای زینب در گوشم است.

هنوز صدای زهرا(س) خطاب به حسنینن را که می‌فرمود(سلام اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم)

هنوز صدای مناجات های شبانه علی و زهرا را در گوش خود دارم.

این صداها همیشه آرامم میکند.اما بگذار از صداهایی بگویم که هر بار در گوشم طنین انداز میشود میخواهم ذوب شوم  و نباشم.

صداهایی که منِ آهن را به درد و ناله وادار میکند.

صدای زخم زبان های زنان مدینه به زهرا

صدای سلام های بی جواب علی در مدینه

صدای آن ملعون که داد میزد(علی را بیرون بیاورید و گرنه این خانه را با اهلش به آتش میکشانم)

صدای لگدی که به در زده شد

صدای اصابت من پهلوی مادر

صدای خرد شدن پهلوی مادر

صدای آهی که زهرا از درد کشید

صدای آهی که زهرا از مظلومیت همسرش کشید

صدای آهی که زهرا از شهید شدن محشنش کشید

صدای ضربه های غلاف شمشیر به بازوی زهرا

صدای به زمین کشیده شدن علی

صدای شلاق های مغیره بر فاطمه

صدای گریه ناله های زینب و حسنین

صدای مرگبار سکوت اهالی مدینه

صدای  هلهله زنان مدینه

چند روز بعد...

صدای ناله اسماء از سکوت همیشگی زهرا

صدای بغض نشکسته علی

صدای ضربه های سر علی به در دیوار

 صدای...

و صداهایی که نمیتوانم بیان کنم

صداهایی که من نشنیدم و فقط علی  و زهرا میشنیدند

 آه...دارم ذوب میشوم.چه کسی حال من را میداند.

نمیدانم چرا خدا نمیگذارد من تمام شوم

شاید میخواهد در روز ظهور فرزند فاطمه، شهادت بدهم که بر سر این خانواده چه ظلم هایی که نکردند.

 

الهم العن اول ظالم ظم حق محمد و آل محمد و آخر تابع علی ذالک

التماس دعا

..............................................

بعد نوشت: دوسال بود که میخواستم این متن را بنویسم اما نمیتوانستم، خدا من را ببخشد

 

برای رضای خدا کمربند ایمنی‌ام را میبندم

| يكشنبه, ۳ ارديبهشت ۱۳۹۱، ۰۱:۱۰ ب.ظ | ۱۰ نظر

برای رضای خدا کمربند ایمنی‌ام را میبندم

میترسم...

میترسم از روزی که در اتومبیلی نشستم، اما کمربند ایمنی خود را نبستم.

میترسم از روزی که با وجود چراغ قرمز عابرین، از خیابان رد شدم.

میترسم از روزی که می‌دیدم افرادی را که قانون را انجام نمیدهند، اما سکوت کردم.

میترسم از روز جزا، که از من بپرسند چرا در یک جامعه دینی، خلاف قانون انجام دادی و به جامعه ایده آل دینی، از لحاظ نظم و مقررات خدشه وارد کردی.

میترسم از روزی که به خاطر من و امثال من خیلی ها سوء استفاده کردند و گفتند که در جامعه دینی قانون و نظم اهمیتی ندارد.

میترسم از روزی که بفهمم به خاطر بی قانونی من و اطرافیانم، ظهور مولایم را به عقب انداخته ام.

زین پس با وضو و با نیت قربت الی الله، کمربند ایمنی ام را میبندم)(انشالله)

(فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ )