برای رضای خدا کمربند ایمنیام را میبندم
برای رضای خدا کمربند ایمنیام را میبندم
میترسم...
میترسم از روزی که در اتومبیلی نشستم، اما کمربند ایمنی خود را نبستم.
میترسم از روزی که با وجود چراغ قرمز عابرین، از خیابان رد شدم.
میترسم از روزی که میدیدم افرادی را که قانون را انجام نمیدهند، اما سکوت کردم.
میترسم از روز جزا، که از من بپرسند چرا در یک جامعه دینی، خلاف قانون انجام دادی و به جامعه ایده آل دینی، از لحاظ نظم و مقررات خدشه وارد کردی.
میترسم از روزی که به خاطر من و امثال من خیلی ها سوء استفاده کردند و گفتند که در جامعه دینی قانون و نظم اهمیتی ندارد.
میترسم از روزی که بفهمم به خاطر بی قانونی من و اطرافیانم، ظهور مولایم را به عقب انداخته ام.
زین پس با وضو و با نیت قربت الی الله، کمربند ایمنی ام را میبندم)(انشالله)
(فَمَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ * وَ مَن یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ )
- ۹۱/۰۲/۰۳
حرفات چقدر بوی حرفای کوفی های سال 61 قمری رو میده
چه بد مردمانی هستیم، سنگ را بسته و سگ را رها کرده ایم!
وَتَوَفَّنَا مُسْلِمِینَ سوره 7 آیه ی126