قلاده های طلا برادر مفهومی شکارچی شنبه
قلاده های طلا برادر مفهومی شکارچی شنبه
فیلمهایی برای آشکار شدن حقیقت
سی امین جشنواره فجر در حالی عصر عصر یک شنبه ۲۳ بهمن پایان پذیرفت که باز هم یک فیلم در ژانر دفاع مقدس توانست با نمایش خوب قابل تامل سیمرغ بهترین فیلم جشنواره فجر را از آن خود کند.آن چنان که روزهای زندگی به کارگردانی پرویز شیخ طادی توانست در چندین بخش ومهمترین آنها جایزه بهترین فیلم را بدست آورد.
دراین میان نکته ای که در کنار درخشش ژانر دفاع مقدس وشیخ طادی باید به آن اشاره کرد اتفاقی است که در مراسم اختتامیه توسط شیخ طادی افتاد واین اتفاق چیزی نبود جز اینکه پرویز شیخ طادی (کارگردان سریالهای تاثیری گذاری مانند پشت پرده مه)سیمرغ بلورین خود به ابولقاسم طالبی اهدا کرد ودراین میان وزیر فرهنگ وارشاد اسلامی این سیمرغ را به شیخ طادی بازگرداند و به او گفت که به پاس قدر دانی از ابولقاسم طالبی به خاطر ساخت فیلم سیاسی «قلاده های طلا» سیمرغ دیگری به او اهدا می شود.
این حرکت پرویز شیخ طادی کارگردان فیلم بحث برانگیز «شکارچی شنبه» که به ماهیت صهیونیست می پردازد در حالی است که فیلم قلاده های طلا پیش از این سیاسی ترین فیلم ایران نام گرفته وبحثهای فراوانی برسر نمایش آن شده بود.
نکته جالبی که دراین میان به نظر مشخص وآشکار به نظر می رسد نگاه مشترک شیخ طادی وابولقاسم طالبی است وپرویز شیخ طادی هم با نگاهی به همین مساله این کار را انجام داده است.در واقع پرویز شیخ طادی که نگاهی مفهومی وهدفمند به دنیای سینما دارد واین موضوع را به طور آشکار با ساخت شکارچی شنبه نشان داده، این بار از فیلمی که به تعبیری می توان آن را ادامه دهنده راه شکارچی شنبه دانست تقدیر کرد تا به دیگران این موضوع را گوشزد کند که سینمای امروز نیاز به فیلمهایی این چنینی دارد تا اقشار عمومی جامعه از توطئه هایی که در کمین ایران اسلامی است آگاه شوند.
در این بین با نگاهی به فیلم قلاده های طلا وشکارچی شنبه به نکات مشترکی دست پیدا می کنیم که دلیل این حرکت شیخ طادی هم در همین اشتراک نهفته است.چرا که هر دو این فیلمها به نوعی به مسئله روز اجتماعی-سیاسی کشور اشاره دارند ،چه فیلم شکارچی شنبه که درباره نقش صهیونیزم در مسائل امروز دنیا وعلی الخصوص ایران صحبت می کند وبرخلاف بسیاری از فیلمهای دیگر که ارزش دیدن ندارند فیلمی پرمحتوا وموضوع دار از کار درآمد وچه فیلم قلاده های طلا که به نوعی باز هم به یکی دیگر از توطئه های صهیونیزم یعنی فتنه سال۸۸ اشاره می کند.این اشتراک موضوعی باعث شده که هر دو این فیلمها به خوبی در کنار هم دیده شوند ودر طرف مقابل جریانات مخالف خارج از کشور هم به همین علت وماهیت روشن گر این فیلمها به شدت برعلیه آنها تهاجم رسانه ای ایجاد کنند.به گونه ای که در زمان اکران شکارچی شنبه بسیاری از رسانه های خارج نشین فارسی زبان تلاش مضاعفی کردند که محتوای فیلم شکارچی شنبه دیده نشود وحتی کار به جایی رسید که برخی از لابی های صاحب نفوذ در دنیا برای بازیگران این فیلم محدودیتهایی در نظر گرفتند.این موضوع درحالی است که بلافاصله پس از انتشار خبر اکران فیلم «قلاده های طلا» بسیاری از رسانه های غربی مانند شکارچی شنبه تهاجم رسانه ای بی وقفه ای برای ندیده شدن آن به وجود آوردند که با توجه به چند روز اخیر این حرکت آنها کاملا شکست خورد،چرا که قلاده های طلا به خوبی دیده شد وپیام آن به همه رسید چه کسانی که این فیلم را دیدند وچه کسانی که این فیلم را تماشا نکردند!
حال با توجه به این سناریو مشترک برای این دوفیلم سوالی که مطرح می شود این است که چه چیزی در محتوای هر دو این فیلمها نهفته است که رسانه های غربی وخارج نشین یک سناریو مشترک را برعلیه آنها پیاده کردند؟
به نظر می رسد که پاسخ این موضوع باید در محتوا وروندی که هر دو این فیلمها آغازگر آن هستند جست وجو کرد.چرا با یک نگاه تحلیلی می توان این موضوع را متوجه شد که این فیلمها علاوه براینکه ماهیتی آشکارکننده نسبت به ابعاد گوناگون تهاجم وتوطئه های غربیها برعلیه ایران دارند،می توانند آغاز گر راهی جدید در سینمای ایران باشند.راهی که در آن کارگردانان با الگو گرفتن از این گونه فیلمها نیاز واقعی امروز جامعه ایران را درک کنند وبا تاسی ازآن فیلمهای تولید کنند که بتواند افکار عمومی را نسبت به جریان سازی های دولتهای معاند غربی ومخالف جمهوری اسلامی آگاه سازد.
دراین میان از این مسئله هم نباید غفلت کرد که ابولقاسم طالبی با ساخت فیلمی مانند «قلاده های طلا»آشکارا نشان داد که مانند شیخ طادی به نیاز روز جامعه ایران وآگاه است وبه همین علت فیلمی مانند قلاده های طلا را تولید کرد که مانند فیلم شیخ طادی به مذاق گروههای صهیونیستی که در حوادث ۸۸ نقش داشتند خوش نیامد.
- ۹۰/۱۱/۲۵