یا غیاث المستغیثین
مسمار سخن میگوید
(از حضرت ولی عصر(عج) بابت نوشتن این مطلب پوزش میخواهم)
مسمار:میخ در
ای کاش میتوانستم با کسی درد دل کنم،دردهای پر سوزم را به چه کسی بگویم.
دردهایی که 1422 سال است با آنها زندگی کرده ام. دردهایی که نمیدانم تا کی ادامه خواهد داشت.
بگذارید در ابتدا از لحظات خوش زندگیم بگویم، زمانی که عزیزترین افراد من را لمس میکردند.زمانی که دستان خوشبو و پر مهر اهل بیت پیامبر بر روی من نوازش میشد.
هنوز صدای رسول خدا در گوشم است که هر بار برای رفتن به مسجد از جلوی من عبور میکرد آیه تطهیر را بلند میخواند تا همگان بدانند اهالی این خانه از هر عیب و نقصی مبرا هستند.
هنوز صدای رسول خدا در گوشم است که میفرمود فاطمه پاره تن من است هر کس او را بیازارد من را آزرده است و هر کس او را خوشنود کند من را خشنود کرده است.
هنوز صدای جبرئیل در گوشم است که در حدیث کسا فرمود: (اى فرشتگان من و اى ساکنان آسمانهایم براستى که من نیافریدم آسمان بنا شده و نه زمین گسترده و نه ماه تابان و نه مهر درخشان و نه فلک چرخان و نه دریاى روان و نه کشتى در جریان را مگر بخاطر دوستى این پنج تن اینان که در زیر کسایند.
سپس جبرئیل امین عرض کرد: پروردگارا کیانند در زیر کساء؟ خداوند فرمود: آنان خاندان نبوت و رسالتند آنان فاطمه است و پدرش و شوهر و دو فرزندش)
هنوز صدای لالایی های زهرا برای زینب در گوشم است.
هنوز صدای زهرا(س) خطاب به حسنینن را که میفرمود(سلام اى فرزند من و اى نور دیده ام و میوه دلم)
هنوز صدای مناجات های شبانه علی و زهرا را در گوش خود دارم.
این صداها همیشه آرامم میکند.اما بگذار از صداهایی بگویم که هر بار در گوشم طنین انداز میشود میخواهم ذوب شوم و نباشم.
صداهایی که منِ آهن را به درد و ناله وادار میکند.
صدای زخم زبان های زنان مدینه به زهرا
صدای سلام های بی جواب علی در مدینه
صدای آن ملعون که داد میزد(علی را بیرون بیاورید و گرنه این خانه را با اهلش به آتش میکشانم)
صدای لگدی که به در زده شد
صدای اصابت من پهلوی مادر
صدای خرد شدن پهلوی مادر
صدای آهی که زهرا از درد کشید
صدای آهی که زهرا از مظلومیت همسرش کشید
صدای آهی که زهرا از شهید شدن محشنش کشید
صدای ضربه های غلاف شمشیر به بازوی زهرا
صدای به زمین کشیده شدن علی
صدای شلاق های مغیره بر فاطمه
صدای گریه ناله های زینب و حسنین
صدای مرگبار سکوت اهالی مدینه
صدای هلهله زنان مدینه
چند روز بعد...
صدای ناله اسماء از سکوت همیشگی زهرا
صدای بغض نشکسته علی
صدای ضربه های سر علی به در دیوار
صدای...
و صداهایی که نمیتوانم بیان کنم
صداهایی که من نشنیدم و فقط علی و زهرا میشنیدند
آه...دارم ذوب میشوم.چه کسی حال من را میداند.
نمیدانم چرا خدا نمیگذارد من تمام شوم
شاید میخواهد در روز ظهور فرزند فاطمه، شهادت بدهم که بر سر این خانواده چه ظلم هایی که نکردند.
الهم العن اول ظالم ظم حق محمد و آل محمد و آخر تابع علی ذالک
التماس دعا
..............................................
بعد نوشت: دوسال بود که میخواستم این متن را بنویسم اما نمیتوانستم، خدا من را ببخشد