نامه یک دانش آموز قدیمی به رئیس جمهور:
آقای رئیس جمهور مشکل ما کثیف بودن رسانه هاست
سلام آقای رئیس جمهور.نمی دانم آیا سوالی که در ابتدای سال تحصیلی از دانش آموزان پرسیدید مربوط به افرادی مانند من که 5 سال پیش دانش آموز بودند میشود یا خیر، .ولی زمانیکه صداقت را در سوالتان دیدم و از طرفی چند جوابی که رسانه ها از قول یک دانش آموز منتشر کردند را مشاهده کردم، بر خود واجب دانستم تا این نامه را بنویسم.
این .نامه مقدمه ندارد، ترسیدم مقدمه بنویسم چون احساس کردم مانند خیلیها، آنقدر محو مقدمه میشوم که «اصل» یادم برود و چه بد دردی است اگر «اصل» را فراموش کنم.
اگر رئیس جمهور بودم برای با اخلاق شدن رسانه ها تلاش میکردم چرا که وقتی رسانه ها آلوده باشند نمیتوانند حقیقت را منتشر کنند و نمیتوانند پل ارتباطی مناسب و دلسوزی بین مردم و مسئولین باشند؛ در این صورت نه مردم از فعالیت های مسئولین با خبر میشوند و نه مسولین از درد مردم آگاهی پیدا خواهند کرد.
آقای احمدی نژاد من اگر جای شما بودم از رسانه دولت این طهارت را شروع میکردم تا برای دیگر رسانه ها الگو شود، رسانه ای که واقع بین باشد و اخلاق را سر لوحه خود قرار دهد.
آقای رئیس جمهورمشکل ما این است که ما هیچ اطمینانی به هیچ رسانه ای نداریم تا نامه ما را بدون حذف یا اضافه به دست شما برسانند.برای این سخنانم دلیل دارم.
وقتی میبینم از احساسات و سادگی ما سوء استفاده میشود.
وقتی میبینم که مسائل آموزشی و تربیتی تنها در زمانی که رنگ بوی سیاسی بگیرد بر روی صفحه اول رسانه ها منتشر میشود
وقتی میبینم اکثر خبرگزاریها، سایتها و روزنامهها به دعوای مسئولین میپردازند.
وقتی میبینم مطالب اخلاقی و اعتقادی جایی در صفحه اول روزنامه و یا خبرگزاریها ندارد.
وقتی میبینم که سیاست و دیانت را جدا کردهاند ولی داعیهدار آمیختگی آن هستند.
وقتی میبینم جمله سیاست ما عین دیانت ما است را به سیاست ما همه دیانت ما است عوض کردهاند.
وقتی میبینم اهالی رسانه به جای پرداختن به سیاستهای کلی و کاربردی نظلام، و به جای مسائل فرهنگی و تربیتی به مسایل درجه 3 یا 4 اشخاص میپردازند و آنها را تیتر اولشان میکنند.
وقتی میبینم با اینکه میدانیم فاصله حق و باطل چهار انگشت است و آبروی مؤمن از کعبه هم حرمتش بیشتر، اما بسیاری از خبرها و تحلیل ها را بدون صحت و سقم و فقط به اعتبار آنکه با اهداف و سلایق رسانه هایشان همسو است منتشر میکنند.
وقتی میبینم که برخی افراد، اعتبار سخنان رهبری مبنی بر اینکه مسائل را اصلی و فرعی کنیم، را فقط یک هفته میدانند و بعد از مدتی کوتاه مسائل فرعی جای مسائل اصلی را میگیرد.
وقتی میبینم که با اینکه رهبرانقلاب مدام بر بیداری اسلامی به عنوان اصلی ترین اتفاقی که در حال رخ دادن است سخن میگویند، اما بازهم تیترهای تفرقه انگیز و جناحی در صفحه اول برخی از رسانهها را منتشر میشود.
وقتی میبینم که منبع خبرهای رسانه های دشمن، رسانه های به ظاهر دلسوز هستند.
وقتی میبینم با اینکه مولا ما را به اخلاق مداری، گسترش معنویت و اعتقادات و پرهیز از غیبت و تهمت در رسانه ها تأکید میکنند، اما خبرهای اخلاقی و معرفتی جایی در صفحه اول رسانه ها ندارد.
وقتی میبینم که اگر خبری راجع به راهکارهای امربه معروف، راهای مبارزه با شیطان، راهای حضور قلب در نماز و... را به روزنامه یا خبرگزاری ارسال کنیم،تازه اگر آشنا داشته باشیم فوق زیادش آن خبر در جزییترین قسمت آن رسانه درج میشود.
وقتی میبینم مسایل خصوصی افراد تیتر اول روزنامهها میشود، اما مطالب اخلاقی و اعتقادی در ستونی کوچک جای میگیرد.
وقتی سخن رهبرمعظم انقلاب را فقط فردایش در روزنامهها یا خبرگزاریها میبینم و از پسفردایش دیگر سخنی از آن مشاهده نمیکنم.
وقتی شهادت امام صادق (ع)رئیس مکتب شیعه به حاشیه میرود و جایی در رسانه ها ندارد.
دیگر چه انتظاری دارم از اینکه نامه من مرا بدون اهداف سیاسی در رسانه هایشان منتشر کنند!
دیگر چه انتظاری دارم تا رسانه ها از معضل اعتیاد، همجنس گرایی، خود ارضایی، افسردگی،نبود نشاط کافی در مدارس حرفی به میان بزنند و یا اگر حرفی در این رابطه باشد با اهداف سیاسی گفته میشود آن هم در گوشه ای که کمتر دیده شود.
آقای احمدی نژاد!
هیچ روزنامه و خبرگزاری تیتر اولشان تاریخ و عبرتهای آن نبود.
هیچ روزنامه و خبرگزاری به زبان من جوان سخنان و عبرتهای آموزنده را برایم بیان نکرد تا نسبت به اسلام مشتاق شوم
هیچ رسانهای از علی(ع) و نهج البلاغهاش، از خطبههای سیاسی و اجتماعیاش از رحمت و مهربانیش چیزی برایم نگفت
گویی هنوز علی غریب است...
ای کاش میدانستیم که با سیاست باید به خدا برسیم نه اینکه خدا وسیلهای باشد تا در فضای سیاسی به جایی برسیم.
ای کاش کمی به این سخن رهبری که فرمودند« گرفتاریهاى بشر، ناشى از دور افتادن از تزکیهى اخلاقى است» فکر میکردیم
ای کاش این سخن رهبری را که فرمودند: «اسلام در مورد تشخیص گناه مىگوید تجسّس نکنید، دنبال نکنید، در پى گناه این و آن نگردید، بیخودى افراد را متّهم و گناهکار نکنید» را شنیده بودیم.
ای کاش مسایل ریز خانوادگی و عیوب اشخاص را به راحتی به نام مصلحت بیان نمیکردیم.
ای کاش میدانستیم که هم اکنون اصلی ترین عامل غلبه بر دشمن «وحدت» است.
ای کاش میدانستیم زمانی که انسان واکسن اخلاق و اعتقادات را به خود تزریق کرد دیگر از خطر انحراف و لغزش در سیاست در امان میماند.
ای کاش میدیدیم کسانی که در تاریخ رفوزه شدهاند مشکل در اعتقادات و اخلاقیات داشتهاند.
ای کاش حداقل معنای سیاست را میفهمیدیم، ای کاش رسانههایمان خبرهای سیاسیشان نشأت گرفته از سیاست علی (ع) و نهجالبلاغه باشد.
ای کاش در محرم، صفر و فاطمیه، تیتر اول روزنامهای از فلسفه و عبرتهای تاریخ و خلقیات ائمه بود، نه اینکه مطالبمان از این ایام تنها بازتاب برگزاری مراسمات باشد.
ای کاش می دانستیم، که اگر همه می دانستند حسین (ع) برای چه شهید شد، فتنهای به پا نمیشد و بین خودیها دعوایی صورت نمیگرفت.
ای کاش درک کنیم که حسین (ع) را منتظرانش کشتهاند....
در پایان حکایتی را به بهانه این مطلب نقل می کنم:
فقیری از مرحوم کاشف الغطاء طلب پول میکند کاشف الغطاء آن لحظه پولی همراه خود نداشته، به فقیر میگوید: هماکنون پولی همراه ندارم. آن فقیر آب دهانش را بر صورت کاشف الغطاء میاندازد. کاشف الغطاء، آب دهان فقیر را با دستانش به صورتش میمالد و میگوید: بهشت بر من واجب شد چرا که آب دهان سیدی به من رسید و متبرک شدم. بعد از این جمله کاشف الغطاء بلند میشود، و در مجلسی که حضور داشت میچرخد تا پولی را برای فقیر جمع کند.
حال ببینید اگر کسی به ما یا به رسانه ما رسانهها توهین و یا انتقادی کند آیا میتوانیم اخلاق اسلامی را رعایت کنیم؟ یا قصد براندازی او را داریم و دنبال فرصتی میگردیم تا او را به زمین بزنیم؟
امضا: دانش آموز دیروز- دانشجوی امروز-حسن عبدالصمد