ای کاش بلند صلوات میفرستادم!
ای کاش بلند صلوات میفرستادم!
اپیزود اول:
ساعت 7 صبح در اتوبوس سوار میشوی.خیلی ها که هنوز چشمانشان خواب را طلب میکند و دوست دارند ادامه خواب دیشبشان را ببیند حوصله ایستادن در اتوبوس را ندارند برای همین به سرعت بر روی صندلی ها مینشینند تا حداقل 10 دقیقه بیشتر از وقتشان را در خواب گذرانده باشند.
در میان این بی تفاوتی ها پیرمردی سرزنده که بوی نان بربریش فضای اتوبوس را پر کرده به رسم گذشته به محض حرکت کردن اتوبوس میگوید: اول صبح است دهانت را خوشبو کن با صلوات بر محمد و آل محمد....
برخی جوانان که گویی اولین بارشان بود ان صحنه را میدیدند با تعجب پیرمرد را نگاه میکردند.
برخی دیگر صدای بوق های خیابان را بیشتر از صدای پیرمرد میشنفتند.
و برخی دیگر از همان اول در دلشان صلوات فرستادند تا خدای نکرده اعتقاداتشان به بیرون سرایت نکند.
و اندکی دیگر فقط اللهم را بلند فرستاند و وقتی سکوت دیگران را دیدند از ادامه صلوات با صدای بلند صرف نظر کردند..
و همچنان صدای پیرمرد بدون ذره ای لرزش تا وعجل فرجهم ادامه پیدا کرد.
اپیزود دوم:
یک ماه بعد:
ساعت 8 صبح، رادیوی اتوبوس: با سلام و صلوات بر آل محمد اخبار بامدادی رابه محضر هموطنانم میرسانم:
فیلمساز آمریکایی با انتشار فیلمی توهین آمیز و غیر اخلاقی بر علیه پیامبر اسلام(ص) قلب مسلمانان جهان را جریحه دار کرد...
بعد از اتمام این خبر پیرمردی که چهرهاش از شدت ناراحتی سرخ شده بود با صدای بلند در اتوبوس گفت: برای نابودی دشمنان اسلام و عزت مسلمین مسلمات صلوات...
اینباراکثریت افراد اتوبوس صلوات بلندی فرستادند....
منبع:من و مولام
- ۹۱/۰۶/۲۷