آنان که به من بدی کردند مرا هوشیار ساختند . آنان که به من انتقاد کردند راه و رسم زندگی را به من آموحتند . آنان که به من بی اعتنایی کردند صبر و تحمل را به من متذکر شدند . آنان که به من خوبی کردند مهر و وفا را به من آموختند ......
پس خدایا به همه اینان که باعث تعالی دنیوی و اخروی من شدند خیر و نیکی دنیا و آخرت عطا بفرما... سلام اخوی.خیلی تصاویر زیبایی هستن.ای کاش کمی خدا رو در زندگیمون شریک کنیم اونوقت .....
جلوه همیشه مراتب فلسفى و حکمتى را به زبان شوخى و فکاهى ادا میکرد. مىگویند وقتى سر به جیب تفکر فرو برده بود و با کسى تکلم نمیکرد و مثل این بود که مشغولیات ذهنى مهمى دارد روز سوم با چهره گشاده و خندان گفت: بالاخره قضیه حل شد! یکى از او پرسید: این مسئله غامض چه بود که ما را چند روز از محضر استاد محروم کرد؟ جلوه گفت: در تمام این مدت فکر مىکردم که آیا مرید خرتر است یا مراد، بالاخره دانستم که مراد گوى سبقت را از میدان خربت برده است زیرا مرید به تصور اینکه در پیش مراد خبرى هست سر تسلیم فرود آورده ولى مراد که خود مىداند درون خرقه چیزى و داخل صندوقش پشیزى نیست باز هم دست از لاف و گزاف بر نمىدارد و خودش را رجل مىپندارد! شاید مقصود جلوه از این نمایش آن بوده که این موضوع را با آب و تاب فراوان به شاگردان بفهماند و براى دیگران به طور یادبود و زبان عامیانه یادگارى فکاهى و در عین حال حکمتى باقى گذارد.
«جلوه که یکی از چهار حکیم بزرگ مکتب طهران است در مدت عمر زن نگرفته مجرد زیست؛ تا اینکه در شب ششم ذیقعده در خانه حاج محمد کاظم ملک التجار واقع در بازار بین مسجد شاه و مسجد جامع طهران در سال هزار و سیصد و چهارده وفات یافت. آن گنجِ حکمت را در ابن بابویه در جوار شیخ صدوق - علیه الرحمة- در دل خاک پنهان کردند .
سلام....خداقوت...جالب بود و پرمعنی.... "دیروزکسی آمده بود نشسته بود کنارم. گریه میکرد. میگفت : « تو را به خدا اروند مواظب داداشیم باش …»...." به روزم یاعلی
ارسال نظر
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.