سوال بپرسید
سؤال: بشر چه نیازی به کتاب آسمانی دارد؟
پاسخ: تمام کارخانجات دنیا برای تولیدات خود دفترچۀ راهنما تهیه می کنند و در کنار محصولات به مشتریان ارائه می دهند. این دفترچه ها مشتریان را راهنمایی می کند که چگونه از آن کالا بهره مند شوند.
نویسنده این دفترچه کیست؟ آیا جز طراح و سازنده، فرد دیگری صلاحیّت نوشتن آن را دارد؟ هرگز!
ما نیز سازنده و آفریدگار داریم که برای راهنمایی ما دفترچه ای به نام قرآن نازل کرده است و دیگری حق قانون گذاری خلاف آن را ندارد؛ زیرا فقط سازنده می داند که چه ساخته و تنها اوست که به تمام زوایا و ابعاد محصول خود آگاه است و راه بهره گیری صحیح و آفات و موانع رشد آن می داند: «الا یَعلم مَن خلق و هو اللّطیفُ اللخَبیر»1
کسانی که به جای قانون خداوند به سراغ قوانین بشری می روند مانند کسانی هستند که دفترچه راهنمای سازندگی را کنار گذاشته و از دیگران نحوه استفاده از آن مطالب را می پرسند.
سؤال: عبادت به چه معناست؟ آیا فقط نماز و روزه عبادت است؟
پاسخ: هر کاری که برای رضای خداوند انجام گیرد، عبادت است گرچه کار عادی باشد.
گوشواره ای که برای دخترمان می خریم اگر به خاطر تشویق کارهای خوب باشد، عبادت است وگرنه یک کار عاطفی است.
استادی که در کتابخانه مطالعه می کند اگر هدفش دریافت حقوق و امتیاز و رسیدن به مادیات و رفاه باشد، آن تحقیق و علم رنگ مادی دارد و اگر آشپزی که برای او غذا درست می کند به تصور آنکه این استاد کار خدایی می کند غذا تهیه کند، کار آن آشپز عبادت است.
آری، انسان می تواند از آشپزخانه و از لابه لای عدس و لپه و سبزی به بهشت رود و از کتابخانه و از لابـه لای کتاب و جزوه
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سوره ملک، آیه 14.
و مقاله از جای دیگری سر درآورد.
سؤال: با دیدن این همه تفاوت ها و ناهنجاریها چگونه نظام را اسلامی بدانیم؟
پاسخ: اولاً معنای نظام اسلامی آن نیست که تمام افراد جامعه اش عادل باشند بلکه نظام اسلامی آن است که قوانین و مدیرانش اسلامی باشند.
مسافرت خوب آن است که ماشین سالم و راننده ماهر باشد تا مسافرین را به مقصد برساند، نه آن که تمام مسافران بی مسئله باشند. هیچ کس در هیچ سفری برای سوار شدن به اتوبوس و قطار و هواپیما، تک تک مسافران را بررسی نمی کند بلکه به سلامتی وسیله و مهارت راننده می اندیشد.
در آیه 102 سوره بقره می خوانیم که در زمان حضرت سلیمان (ع) -پیامبر معصومی که حکومتش هدیه ای الهی بود- گروهی به جای پیروی از آن حضرت، پیرو شیطان بودند: «واتّبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان»
ثانیاً عدالت همه جا به معنای تساوی نیست. پزشک عادل، پزشکی نیست که به همه بیماران یک نوع دارو بدهد.معلم عادل، معلمی نیست که به همه دانش آموزان یک نمره بدهد بلکه این تساوی، کمال بی عدالتی است.
مگر سلول چشم با سلول استخوان پا یکسان است؟! مگر برگ ها، میوه ها، کوه ها، دشت ها، معدن ها، جنگل ها، کرات
آسمانی، کهکشان ها، رنگ ها، نژادها و... یکسانند؟!
آری، تفاوت دو نوع است: گاهی حکیمانه و بر حق است و گاهی تبعیض و ناحق.
اختلافات گاهی براساس ظلم است که باید با تمام قدرت جلوی آن را گرفت. سرمایه هایی را که با زد و بند، کم فروشی، احتکار، توطئه، اختلاس، سرقت، ربا و امثال آن جمع شده است، باید از حلقوم متجاوزان بیرون کشید.
اما گاهی تفاوت و اختلافی که در اثر کار، هنر، تخصص، مدیریت، ابتکار و امثال آن پیدا می شود، چنانچه حقوق واجب الهی آن (خمس و زکات و...) پرداخت شود مانعی ندارد. اگر بخواهیم حق ابتکار و هنر و کار و تخصص را نادیده بگیریم، جامعه راکد می ماند و رشدی ندارد.
سؤال: چرا قرآن، غیبت دیگران را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه کرده است؟
پاسخ: دلائل متعددی برای این تشبیه قرآن بیان شده است: «ایَحِبُّ احدکم أن یأکل لحم أخیه میتاً»1
1- مرده، روح ندارد تا از خود دفاع کند و شخصی هم که مورد غیبت قرار می گیرد، حضور ندارد تا از خود دفاع کند.
2- غیبت، ریختن آبرو است و آبرو که رفت، قابل جبران نیست. همان گونه که گوشت مرده، اگر کنده شود، قابل جبران نیست.
اگر مالی گم شود، قابل جبران است اما آبروکه رفت، دیگر جبرانش شبیه محال است و تفاوتی هم نمی کند که به قصد جدی
باشد یا از روی شوخی و مزاح ؛ زیرا در هر دو صورت، آبروی طرف می ریزد.
3- گوشت به تدریج رشد می کند ولی یکباره خورده می شود، آبرو هم به تدریج پیدا می شود ولی غیبت کننده یک مرتبه آن را می ریزد.
انسان سالها زحمت کشیده تا وجهه و آبرویی کسب کند و شما با غیبت کردن، نتیجه زحمات او را نابود می کنید.
سؤال: امروزه زندگی بدون ارتباط با دیگران امکان پذیر نیست، پس چرا می گوییم: «نه شرقی، نه غربی»؟
پاسخ: مراد از شعار «نه شرقی، نه غربی» آن است که ما در انتخاب راه و شیوه حکومت، به شرق و غرب وابسته نباشیم و نسبت به هیچ ابر قدرتی خود باخته نشویم ؛ زیرا شرق زدگی و غرب زدگی دو بیماری مهلک و نشان دهنده خود باختگی است اما در کسب علم و تجربه و مهارت، ما باید هم شرقی باشیم و هم غربی. در حدیث می خوانیم که پیامبر عزیز اسلامی فرمود: «اطلُبوا العلم و لو بالصِّین»2
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 - سوره ملک، آیه 14.
2- وسائل، ج 27، ص 27.
علم را بیاموزید حتی اگر در چین و دورترین نقطه باشد. همان گونه که گرمازدگی و یخ زدگی بیماری است اما استفاده از حرارت برای پخت و پز و استفاده از یخ در مواردی لازم، مفید است.
آری، از یخ استفاده کنیم اما یخ زده نباشیم. از گرما استفاده کنیم اما گرمازده نباشیم. از شرق و غرب استفاده کنیم اما شرق
زده و غرب زده نباشیم.
سؤال: چرا ارث زن، نصف مرد است؟
پاسخ: حقوق کارگر روز مزد بیشتر از کارمند رسمی است. این به خاطر آن نیست که شخصیّت کارگر از کارمند بیشتر است بلکه به خاطر آن است که برای کارمند، بیمه، بازنشستگی، مرخصی، حق مأموریت، حق مدیریت، حق عائله، سختی کار، بدی آب و هوا و... در نظر گرفته شده است که اگر همه آنها محاسبه شود، حقوق کارمند از کارگر بیشتر می شود.
اسلام، ارث زن را نصف مرد قرار داده ولی در عوض هزینه زندگی را از دوش او برداشته و هزینه های خوراک، پوشاک، مسکن و درمان او را توسط مرد تأمین کرده است.
زن، سهم ارث خود را برای خود حفظ می کند و تمام مخارج زندگی خود را از شوهر می گیرد. به علاوه مهریه ای را هم از او دریافت می کند که اگر مهریه و هزینه زندگی را در کنار سهم ارث بگذاریم، سهم زن بیشتر می شود.
سؤال: چرا زن نمی تواند قاضی شود؟
پاسخ: خداوند زن را برای تربیت نسل آفریده است و تربیت به مهربانی و دلسوزی و عاطفه سرشار نیاز دارد که در وجود زن به ودیعه گذارده شده است. این احساسات و عاطفه، در قضاوت خطرناک است ؛ زیرا قاضی، با افراد خلافکاری برخورد دارد که با اشک و ناله و دروغ و تهدید و تطمیع، سعی در فرار از حکم دارند و اگر قاطعیت و صلابت نباشد ، احساسات ظریف و آسیب پذیر زن باعث می شود تا با اشکی یا تهدیدی، حقوقی جابجا یا نادیده گرفته شود. ناگفته پیداست که قوانین براساس حال عموم افراد وضع می شود نه افراد نادر، تا گفته شود ممکن است بعضی از مردها احساساتی و ظریف باشند و بعضی از زنان با صلابت و قاطع.
به علاوه قضاوت حقی نیست که از زن سلب شده باشد، بلکه مسئولیّتی است که از دوش او برداشته شده و هیچ امتیازی برای مردم محسوب نمی شود.
سؤال: چرا دیه زن، نصف مرد است؟
پاسخ: زن و مرد در شخصیت انسانی یکسان هستند و دیه، قیمت انسان ها نیست بلکه جبران خسارت مالی است، اگر کسی مردی را بکشد، به نان آور خانه لطمه زده و ضربه اقتصادی بیشتری وارد کرده است و به همین دلیل جریمه بیشتری باید بپردازد.
اگر کم و زیادی دیه براساس شخصیت افراد باشد، باید هر کس که یک شخصیت علمی یا معنوی را کشت، قصاص و دیه بیشتری را متحمل شود. در حالی که دیه ساده ترین افراد و برجسته ترین افراد از نظر حقوقی یکسان است.
در مسایل حقوقی، حضرت علی (ع) و ابن ملجم یکسان هستند و به همین خاطر حضرت علی (ع) در مورد قاتل خود فرمود: «فَاضربوه ضَربهُ بضَربه»1 او یک ضربت به من زد، شما هم یک ضربت به او بزنید، نه بیشتر.
اگر دیه و قصاص بر مبنای شخصیت افراد باشد، همه ثروت و پول های دنیا را هم بدهیم، جبران یک ذره از شخصیت حضرت علی بن ابیطالب (ع) نمی شود.
آری، حساب دیه، حساب شخصیت افراد نیست تا خیال کنیم که چون دیه زن نصف مرد است، پس شخصیت او کمتر از مرد است.
سؤال: اگر نماز، انسان را از فحشا و منکر باز می دارد، چرا بعضی نمازگزاران مرتکب خلاف می شوند؟
پاسخ: اولاً تخمه پوک، هیچ گاه سبز نمی شود و نماز بدون حضور قلب، تخمه پوک است. نمازی سبب دوری انسان از مفاسد می شود که با حضور قلب باشد و گرنه حرکت لب و کمر چنین خاصیتی ندارد!
اگر مدرسه و دانشگاه به انسان رشد علمی می دهد به این معنا نیست که هر کس به مدرسه و دانشگاه رفت به آن رشد می
رسد بلکه به این معنـاست کــه مدرسه و دانشگاه بستر رشد است به شرط آنکه با جدّیّت درس بخوانید و آنچه را می خوانید
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- نهج البلاغه، نامه 47.
بفهمید. نماز نیز اگر با اصول و شرایطی که دارد اقامه گردد، مانع فحشا و منکر می شود: «ان الصّلـوه تَنهـی عن الفحشـاء و
المُنکر»1
ثانیاً نمازگزاری که گاهی خلاف می کند، اگر اهل نماز نبود خلافش بیشتر بود ؛ زیرا همین نمازگزار برای صحیح بودن نمازش مجبور است بدن و لباسش پاک باشد، لباس و مکانش از مال مردم نباشد و همین مقدار مراعات احکام و مسائل، سبب دور شدن او از برخی گناهان و منکرات می شود.همان گونه که پوشیدن لباس سفید، انسان را از نشستن روی زمین آلوده باز می دارد.
سؤال: چرا خداوند کارهایی را که ذره ای شرک و ریا در آن باشد، نمی پذیرد؟
پاسخ: خداوند می فرماید: «أنا خیر شریک فمن عمل لی و لغیری فهو لمن عمله غیری»2 من بهترین شریک هستم، اگر کسی عملی را انجام بدهد که هدفش هم من و هم غیر من باشد، من سهم خود را به آن شریکی که برای من پنداشته واگذار
می کنم تا پاداش خود را از او بگیرد.
آری، هر کس و هر چیز را در کنار خدا قرار دادن، توهین به مقام الهی است.
اگر کسی به شما بگوید من شما و سنگ را دوست دارم، این توهین به شماست.
اگر بگوید از غذایی که تهیه کرده ام، هم شما بخورید هم گربه ام می خورد، توهین است.
به علاوه هدف خداوند از انجام دستوراتش، رشد و کمال انسان است و شرک و ریا مایه سقوط انسان است.
اگر یک موش در دیگ غذا بیفتد، تمام غذا از قابلیت مصرف می افتد.
یک روز تمام مسافران هواپیما را پیاده و باری را که بسته شده بود تخلیه کردند و گفتند یک موش در هواپیما دیده شده است. پرسیدیم: این همه مسافر و بار به خاطر یک موش باید پیاده شود؟ گفتند: بله، زیرا ممکن است این موش یکی از سیم
ها را بجود و رابطه خلبان با فرودگاه قطع شود و موجب سقوط هواپیما شود.
آری، موش شرک، سیم اخلاص را می جود و رابطه بنده با خالق قطع می شود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- سوره عنکبوت، آیه 45.
2- وسائل، ج 1، ص 72.
(منبع:کتاب تمثیلات آقای قرائتی)